شخصیت ایشان کم نظیر بود، البته شهید قدوسی تا حدودی سبک آموزشی او را داشت و یکی از علل اینکه من مدرسه آیت الله مجتهدی را در قم تاسیس کردم، بخاطر این بود که دیدم جای مدرسه ای به سبک ایشان در شهر قم خالی است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ناگفته‌هایی از زندگی آیت‌‌الله مجتهدی تهرانی
e,*g/j

 

آنچه می‌خوانید گفتگویی است با  حجت‌الاسلام والمسلمین رامشک که درباره ویژه گی های اخلاقی و شخصیتی آیت الله مجتهدی .

1

*چگونه  با آیت‌الله مجتهدی آشنا شدید و چه مدت از حضور ایشان بهره بردید؟

من از سال 1350 با مدرسه آیت‌الله مجتهدی آشنا شدم و به صورت شبانه در آنجا مشغول تحصیل شدم؛ مدرسه ایشان در دو بخش روزانه و بخش شبانه که بدون ارائه مدرک بود فعالیت می‌کرد، همزمان در مدرسه دیگری به صورت روزانه درس می‌خواندم تا این که انقلاب پیش آمد و در سال 59 به صورت روزانه دوباره به مدرسه ایشان آمدم آن هم بخاطر نویدی بود که از ایشان گرفتم و قضیه از این قرار بود من به ایشان گفتم که می خواهم درس را ادامه بدهم ولی می‌ترسم دیر شده باشد، نظر شما چیست ؟ ایشان گفت : دیر نشده اگر بیایی و جدی درس بخوانی، دیر نشده و این حرف حاج آقا برای من مثل وحی مُنزَل، امید بخش بود و بعد از آن به صورت جدی مشغول تحصیل و تدریس شدم به طوری که روزها درس می‌خواندم و شب‌ها تدریس می‌کردم و از سال 60 تا 61 به پیشنهاد ایشان مدیریت داخلی مدرسه ایشان را بر عهده گرفتم تا این که در سال 63 به قم آمدم.

* معیار‌های حاج آقا برای گزینش طلبه به چه بود ؟

 مرحوم آیت‌الله مجتهدی روش و معیار خاص خود را داشتند؛ ایشان برای گزینش طلبه حتما باید چهره و شخصیت ظاهری و رفتار او را می‌دیدند به بعضی‌ها می‌گفتند، شما روزانه مشغول تحصیل شو و به بعضی‌ها می‌گفتند، شما خوب هستی ولی فعلا در درس‌های شبانه شرکت کن و اگر از نظم، روش و ادب او خوششان می‌آمد می‌گفتند : تو می‌توانی روزانه بیایی؛ و گاهی هم خودشان با شناختی که داشت بعضی‌ها را برای حضور در حوزه‌های علمیه تشویق می‌کرد و می‌گفت؛ تو بیا حوزه علمیه زیرا به درد طلبگی می‌خوری بالاخره هرکس را می‌خواست پذیرش کند، حتما باید آن شخص را حضوری می‌دید و اگر کسی را پذیرش می‌کرد در طول چهار، پنج سال او را زیر نظر داشت.

در تلبس روش خاص خود را داشت به بعضی طلبه‌ها می‌گفت: تو خوب درس خواندی ولی ملبس نشو و برو کارمند شو؛ و بعضی‌ها را برای معمم شدن تشویق می‌کرد. ایشان برای گزینش طلبه چند فیلتر داشت، یکی در انتخاب طلبه و دیگری در طول تحصیل و بعد در موقع عمامه گذاری این دقت‌ها را اعمال می‌کرد و می‌گفت: طلبه‌ای که من معمم می‌کنم، افتخار می‌کند و با جرأت می‌گوید : من طلبه مدرسه آقای مجتهدی هستم، به بعضی می‌گفت تو به درد طلبگی نمی‌خوری دنبال کار دیگر برو و اگر نمی‌رفت خیر هم نمی‌دید.

آیت‌الله مجتهدی از روی تجربه و خلوصی که داشت، طلبه‌ها را انتخاب می‌کرد و گوهر شناس بود، واقعا فرد عجیبی بود، حتی به بعضی‌ها می‌گفت، شما بیا طلبه بشو و اگر پدرش راضی نبود می‌رفت با پدر ایشان صحبت می‌کرد تا آن شخص را تشویق کند، مرحوم آیت‌الله مجتهدی مثل باغبانی بود که به گیاهان باغ رسیدگی می‌کرد و به وضع طلبه‌هایش نظارت داشت چه درسی می‌خوانند؟ استاد او کیست؟ هم مباحثه دارد یا نه؟ با چه کسی بحث می‌کند و..در جریان ریز کارهای طلبه‌ها دقت می‌کرد و با کسی هم رودربایستی نداشت و به حفظ و نظم برنامه مدرسه خیلی اهمیت می‌داد و حضور فعالی در مدرسه داشت.

شخصیت ایشان کم نظیر بود، البته شهید قدوسی تا حدودی سبک آموزشی او را داشت و یکی از علل اینکه من مدرسه آیت الله مجتهدی را در قم تاسیس کردم، بخاطر این بود که دیدم جای مدرسه ای به سبک ایشان در شهر قم خالی است.

* مرحوم آیت‌الله مجتهدی بیشتر از کدام استاد خود متاثر بود؟

 ایشان از آیت‌الله العظمی بروجردی بسیار تعریف می‌کرد؛ از درس اخلاق امام هم بسیار سخن می‌گفت و خاطرات بسیاری از آن نقل می‌نمود، از آیت‌الله سید احمد خوانساری خیلی تجلیل می‌کرد و به همه مراجع احترام می‌گذاشت و می‌گفت: «مراجع همه مانند گل هستند و هر گلی، بویی دارد.»

می‌گفت: من ادبیات را پیش شهید صدوقی خوانده ام از حالات علما مخصوصا آیت الله بروجردی و کمالات ایشان خیلی مطلب نقل می‌کرد و به داستان‌های انبیا، نیز خیلی می‌پرداخت و آنها را راه‌گشا می دانست در مجالس و محافل از تجربیات خود برای طلبه‌ها می‌گفت و به توسلات و تعبدات اهمیت می‌داد، می‌گفت : یکی از علل موفقیت شیخ عبد الکریم حائری این بود که در مراسم عزاداری، خودش جلودار بود و طلبه‌ها به دنبال ایشان دسته عزا راه می‌انداختند و به حرم می‌رفتند.

دیگر این که آیت‌الله مجتهدی می‌فرمود: اگر طلبه روضه نخواند و به مجلس روضه نرود به درد طلبگی نمی‌خورد، فقط درس خواندن را کافی نمی‌دانست، اگر طلبه ای به مجالس روضه نمی‌رفت، توبیخش می‌کرد.

e,*g/j

* تاثیر حاج آقا بر مردم کوچه و بازار و غیر طلبه‌ها چگونه بود ؟

 ایشان برای برای اقشار مختلف از جمله بازاری‌ها درس شبانه داشت و در این جلسات، معراج السعاده و شرح صحیفه و... را می‌گفت؛ هر کس در این مدت نَفَس حاج آقا به او می‌خورد، هر کجا که می‌رفت می‌درخشید، از جمله افرادی که در جلسات شبانه حاج آقا حضور داشت مرحوم دکتر چمران؛ شهید بروجردی؛ شهید قندی و بسیاری از بچه‌‌های سپاه پاسداران ایشان سعی می‌کرد، طلبه‌ها را متعادل بار بیاورد و خودشان مجلس عزاداری برگزار می‌کرد، دقت می‌کرد که طلبه‌ها، هر هیئت و مجلسی نروند و آنقدر مجالس ایشان جذاب و سخنان ایشان تاثیر گذار بود که انسان را واکسینه می‌کرد.

احادیثی را برای نقل انتخاب می‌کرد که مورد ابتلای جامعه و نیاز‌های مردم بود و بیشتر تاکیدشان بر آیات و احادیث بود و به اساتید هم توصیه می‌کرد در مجلس درس حتما حدیث بگویند.

* آیا خاطره ای در مورد خصوصیات شخصی ایشان دارید ؟

ایشان نماز شب شان ترک نمی‌شد؛ درباره نماز شب خیلی به طلبه‌ها تاکید می‌کرد، نسبت به مسئله غیبت خیلی حساس بود و کتابی هم در این زمینه نوشته است، داستان‌ سرگذشت علما و اهل بیت‌(ع) را برای مردم به ویژه طلاب بیان می‌کرد.

مرحوم آیت‌الله مجتهدی از جنبه تبلیغی و تاثیر در اقشار مختلف مردم فوق‌العاده بود  با همین کلاس‌های شبانه اش در افراد بسیاری تاثیر مثبت گذاشت و قلوب مردم را متوجه اسلام و معارف دینی نمود.

ایشان خیلی ساده زیست بود و چند سال اول زندگی مستاجر بود و بعد هم منزل کوچکی خرید تا آخر عمر هم در آن خانه زندگی کرد و بعد از فوت پدرشان زمین کوچکی در کنار منزلشان خرید و آن هم از ارث پدری بود آن را هم برای راحتی همسر و خانواده گرفته بود، چون معمولاً در منزلشان روضه بود و همسر ایشان برای ورود و خروج از منزل به زحمت می‌افتاد. از خصوصیات دیگر ایشان مزاح‌های ایشان بود که آن هم نکته‌های اخلاقی داشت.

* وضعیت مدرسه بعد رحلت ایشان چگونه است؟

الان مدرسه، مثل زمان ایشان نیست هرچند نسبت به مدارس دیگر وضعیت بهتری دارد، مدیر باید حضور فیزیکی در مدرسه داشته باشد اگر کسی به مدرسه ایشان می‌رفت وقتش و عمرش تلف نمی‌شد، اگر استاد نمی‌آمد جایش را پر می‌کرد، تمام دغدغه حاج آقا مدرسه بود و حتی اگر هزینه سفر حج هم از طرف علاقه‌مندان برای ایشان تهیه می‌شد، نمی‌پذیرفت چرا که مدرسه از همه چیز برای او مهمتر بود؛

بارها تأکید می‌کرد، درس خواندن عالی ترین و مهمترین وظیفه یک طلبه است، حتی در ایام جنگ هم درس را تعطیل نمی‌کرد و تعبیری داشت به این مضمون که «این عمامه‌ها در حکم تانک در مقابل دشمن هستند و در ایام جنگ هم کارخانه تانک سازی تعطیل نمی‌شود.»

* از حالات ایشان در اواخر عمر بگویید؟

در این اواخر بخاطر ضعف بدنی کمتر به مدرسه می‌آمد و می‌گفت: من از همه چیز دل کنده ام و به جای دیگر نظر دارم با اینکه مدرسه برای ایشان از همه چیز حتی از فرزندانشان مهمتر بود، ولی در این اواخر کمتر مدرسه می‌آمد، ولی علی‌رغم ضعف بدنی و بیماری، توصیه‌های لازم را به مسئولین مدرسه و طلاب می‌نمود.

* توصیه‌های ایشان به طلبه‌ها بیشتر در چه مباحثی بود؟

ایشان به چند مطلب خیلی توجه می‌داد از جمله نماز شب؛ همچنین در احترام به مراجع خیلی مصرّ بود به درس خواندن خیلی اهمیت می‌داد و نسبت به حضور و غیاب طلاب حساس بود و به روش و منش و چهره ظاهری طلبه‌ها خیلی توجه داشت که متعادل باشد و سعی می‌کرد توکل طلبه‌ها را بالا ببرد.

 به طلبه‌های جدیدالورود می‌گفت: هر کسی به امید پدر و مادر و عمه و دایی و... طلبه شده است، به این امید که آنها او را از لحاظ مالی اداره کنند؛ از طلبگی بیرون برود، چرا که طلبه موفقی نخواهد شد، باید توکلتان به خدا باشد چون پدر و مادر و عمه و دایی می‌میرند و خدا نمی‌میرد، اگر طلبه تکیه اش به خدا نباشد موفق نمی‌شود، بارها تصریح می‌کرد که من تکیه ام به خدا بود و هیچی نداشتم و خدا همه چیز به من داد.

بر بزرگ‌منشی و مناعت طبع طلاب تأکید داشت و می‌گفت: طلبه‌های این مدرسه برای درس به مدرسه‌های دیگر نروند، به علت اینکه اگر طلبه به درس فلان آقا برود آن آقا که درس می‌دهد سر ماه مقداری شهریه می‌دهد و... خود به خود آن طلبه گدا بار می‌آید، ولی من می‌خواهم طلبه‌ها آقا بار بیایند لذا ایشان استاد خوب به مدرسه می‌آورد تا طلبه‌ها جای دیگر نروند، آیت‌الله مجتهدی قبول نمی‌کرد در مدرسه او به صورت متفرقه از طرف مراجع شهریه داده شود، چون ایشان اجازه از مراجع داشت خودشان شهریه می‌داد و با حفظ حرمت و احترام هم شهریه می‌داد و می‌گفت، طلبه نباید شهریه بگیرد بلکه باید شهریه به او بدهی، ایشان شهریه را به طلبه می‌داد آن هم با کرامت و به این وسیله مقام طلبه را بالا می‌برد و می‌گفت : طلبه باید غنی الطبع باشد.

e,*g/j

* با توجه به شیوه مدیریتی مرحوم مجتهدی، نسبت به مدیران محترم مدارس توصیه ای دارید؟

مدیران مدارس یا مدیر نشوند و اگر مدیر می‌شوند واقعا برای طلبه‌ها وقت بگذارند، در این صورت آثار نیک آن را هم می‌بینند، مدیریت مدرسه خیلی مهم و ارزشمند است اگر به واسطه تلاش مدیری، طلبه ای شکوفا بشود او هم در عمل خیر آن طلبه سهیم است؛ حاج آقا مجتهدی اگر طلبه‌ای را برای مدرسه مضر می‌دانست، سریع او را از مدرسه اخراج می‌کرد و می‌گفت او برای طلبه‌های دیگر ضرر دارد، البته چند مرحله به او تذکر می‌داد و اگر به نتیجه نمی‌رسید و نا امید می‌شد او را از مدرسه بیرون می‌کرد و می‌گفت: من مثل باغبان هستم و وجین می‌کنم، طلبه را باید از اول، خودم رشد بدهم و از جای دیگر طلبه قبول نمی‌کرد.

* آرامگاه وی در کجا واقع شده است ؟

 ایشان وصیت کرده بودند در مدرسه خودشان دفن شوند، از پول شخصی زمینی خرید و به مدرسه ملحق کرد و قبری ساخت و برای چند نفر دیگر هم قبر آماده کردند؛ می‌گفت: بعدها شاید کسی را در اینجا دفن کنند تا من هم تنها نباشم.


تنظیم و فرآوری برای تبیان گروه حوزه علمیه

منبع حوزه نیوز