تبیان، دستیار زندگی
صهیونیست ها طی چند ده سال اخیر برنامه ها و اقدامات متعددی را برای تجزیه سودان تدارک دیدند تا شاید از این طریق ضمن تضعیف سودان و فشار بر مصر، نیازمندیهای آبی و سوختی خود را تا حدی تأمین نمایند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سودان در چنگ صهیونیسم


صهیونیست ها طی چند ده سال اخیر برنامه ها و اقدامات متعددی را برای تجزیه سودان تدارک دیدند تا شاید از این طریق ضمن تضعیف سودان و فشار بر مصر، نیازمندیهای آبی و سوختی خود را تا حدی تأمین نمایند.


سودان؛ کشور سیاهان، بزرگترین کشور آفریقایی، دهمین کشور بزرگ آفریقا، دارندۀ عنوان طولانی ترین درگیریهای داخلی در آفریقا و... این عبارات بخشی از توصیفات مربوط به کشور سودان فعلی است که احتمالاً به دو تکه تبدیل می شود.

کشور سودان با 5/2 میلیون کیلومتر مربع مساحت و حدود 45 میلیون نفر جمعیت که 70% آنها مسلمان هستند با 9 کشور مرز زمینی دارد. همچنین حدود 30% از سواحل غربی دریای سرخ در اختیار این کشور می باشد. سودان از معدود کشورهای اسلامی است که شریعت اسلامی بر آن حاکم است.

سودان امر بشیر

سودان، بعد از استقلال از انگلستان در اول ژانویه 1956 (و عضویت در سازمان ملل) تاکنون عمدتاً درگیر مسایل داخلی بویژه با جنوبی ها که عمدتاً مسیحی و دارای ادیان بومی هستند و سپس ساکنان دارفور (ایالت غربی سودان) بوده است. دولت سودان به رهبری عمرالبشیر که از سال 1989 قدرت را در دست دارد در سال 2005 طی توافقی با جنوبی ها موجب ختم جنگهای داخلی شد اما این توافقنامه سرنوشت نهایی جنوبی ها را به همه پرسی 19 دی 1389 یا 9 ژانویه 2011 پیوند زده که برای یک هفته در حال برگزاری است. این همه پرسی و تجزیه احتمالی نتیجۀ دهها سال فعالیت آمریکا، رژیم‌صهیونیستی و حامیان آنهاست که با حمایت از شورشیان جنوب سودان به مرحله اجرا در می آید. در سطور زیر به نقش صهیونیستها در تجزیه سودان و اهداف آنان از این فعالیت ها پرداخته می شود.

نقش صهیونیست ها در تجزیه سودان

سران رژیم‌صهیونیستی از همان ابتدای تأسیس این رژیم برای مقابله با مخالفتهای جهان اسلام و کشورهای عربی چندین راهکار را در پیش گرفتند. یکی از این راهکارها که به دکترین پیرامونی بن گوریون معروف شده است دال بر محاصره کشورهای عربی همسایه (مصر، سوریه، اردن، لبنان و عراق) از طریق کشورهای حاشیۀ آنها (ایران، ترکیه، اتیوپی) بوده است. یکی دیگر از راهکارهای قابل ذکر، تقویت اقلیتهای موجود در کشورهای مخالف اسراییل می باشد. در این رابطه بن گوریون می گوید: «ما ملتی کوچک هستیم و امکانات و منابع ما اندک است و باید این خلاء را در برخورد خود با کشورهای عرب دشمن از طریق شناخت نقاط ضعف آنها بویژه در زمینه روابط موجود بین گروههای نژادی و اقلیتهای طایفه ای برطرف کنیم به گونه ای که ما به آنها دامن بزنیم تا در نهایت به مشکلاتی تبدیل شود که حل یا مهار آنها برای این کشورها دشوار شود». در همین راستا حمایت از امیال و منویات کردها در عراق، دروزیها در لبنان و شورشیان در جنوب سودان در رأس برنامه های موساد قرار گرفت.

از معضلات سودان دارفور می باشد. طی سالهای اخیر اهالی ساکن دارفور در غرب سودان در اعتراض به تبعیض ها میان عرب تبارها و ساکنان بومی این منطقه (دارفور) اعتراضات و شورشهایی داشتند. به نظر می رسد جدایی جنوبی ها از سودان مقدمه دیگر جدایی ها باشد و حتی در بعضی از نشریات سخن از تبدیل سودان به 4 کشور رفته است

در رابطه با نقش صهیونیستها در تقویت شورشیان جنوب سودان اطلاعات مفصل و مستندی وجود دارد. تماسهای سران رژیم‌صهیونیستی با جنوبی های سودان، از طریق کنسولگری اسراییل در شهر «آدیس آبابا» پایتخت اتیوپی شروع شد و شرکتهای این رژیم نقش پوششی را برای برقراری این ارتباطات و تماسها ایفا کردند و قبیله «دینکا» به عنوان قویترین قبیله منطقه انتخاب شد تا راه ورود اسراییل به جنوب سودان و نفوذ در آن باشد. روابط اسراییلی ها با سران شورشی جنوب سودان را می توان در مراحل زیر خلاصه نمود:

1- ارائه کمکهای انسانی نظیر دارو، مواد غذایی، فرستادن پزشک و امدادرسانی

2- بهره برداری از تضادهای قبیله ای بین خود جنوبی ها و تشدید درگیری     جنوبی ها با شمالی ها

3- سرازیر شدن قراردادهای تسلیحاتی اسراییل به جنوب سودان و توسعۀ آموزش شبه نظامیان جنوبی در کنیا، اتیوپی و اوگاندا

4- تجهیز نظامی پیشرفته شورشیان جنوب و آموزش دهها نفر از خلبانان برای هدایت جنگنده های سبک به منظور حمله به مراکز دولتی در جنوب و تهیه و ارسال تصاویر ماهواره ای توسط اسراییل از مراکز نیروهای دولتی سودان

5- اعزام برخی از کارشناسان اسراییلی برای جدایی طلبان با هدف تدوین طرح های جنگی و نبرد و مشارکت آنها در برخی عملیاتها که به اشغال برخی از شهرهای جنوب سودان منجر شد.

سودان امر بشیر

علاوه بر مراحل فوق، بخشی از مستندات، مبین نقش جدی صهیونیست ها در پروژه جدایی جنوب سودان بوده است. «زیفی بارئیل» تحلیلگر روزنامه هاآرتص عبری طی مقاله ای، اعلام کرد که هم اکنون (4 ژانویه) تعدادی از مأموران تل آویو در جنوب سودان بسر می برند و به جدایی طلبان این کشور برای تحقق این مهم، کمک فکری می کنند. بر اساس این روزنامه، اولین سفارتخانه ای که در کشور مستقل جنوب سودان افتتاح می شود سفارت رژیم اسراییل خواهد بود.(1)

از دیگر مستندات در این رابطه می توان به کتاب «نقش موساد در آفریقا» اثر موشه فرجی سرهنگ اطلاعاتی اسراییلی اشاره کرد. این کتاب در سال 2003 منتشر شده و اشاراتی به فعالیتهای موساد در آفریقا بویژه در سودان دارد. به زعم این نویسنده، حضور اسراییل در 32 کشور آفریقایی و اجرای بیش از 67 پروژه زیربنایی و 28 طرح کشاورزی و از آن مهمتر فعالیت 3 هزار کارشناس اسراییلی در این کشورها، بستر خوبی را برای اجرای طرح های تل آویو بوجود آورد.

علاوه بر این، مجله تخصصی نظامی و عبری زبان معرخوت طی گزارشی تأکید کرد که کمکهای اسراییل به جان گارانگ- رئیس سابق شورشیان جنوب سودان- از مرز 500 میلیون دلار گذشت. این کمکها گرچه از سوی اسراییل بوده ولی بخش اعظم آن توسط آمریکا تأمین شده است.

اهداف صهیونیست ها

تجزیه سودان و تشکیل یک کشور در جنوب این کشور، از جهات متعدد برای صهیونیستها سودآور است که به اختصار عبارتند از:

1- تضعیف سودان: سودان با قدرت و توانایی کنونی یکی از اعضای مهم اتحادیه عرب و از حامیان مبارزان فلسطینی می باشد. طبیعی است که تضعیف سودان، تضعیف جناح مخالف اسراییل و اضافه شدن یک معضلی جدید به جهان اسلام و  عرب می باشد.

2- فشار بر مصر: صهیونیست ها با وجود پیمان کمپ دیوید و روابط رسمی با دولت مصر، همچنان از مخالفتهای مردم مصر با این رژیم وحشت دارند. علاوه بر این فشار بر مصر با هدف همراهی بیشتر با سیاستهای رژیم‌صهیونیستی در مقابله با محور مقاومت و گروههای مبارز از اولویتهای این رژیم است. طبیعتاً استقلال جنوب سودان و سیطره صهیونیست ها بر منابع و سرچشمه های آبی نیل، در این راستا برای اسراییلی ها مفید است.

3- تأمین آب: یکی از اهداف صهیونیست ها سیطره بر سرچشمه های نیل با هدف تأمین آب مورد نیاز خود می باشد. هر چند که در حال حاضر بخشی از نیازمندیهای آبی خود را از ترکیه تأمین می کند اما درصدد جایگزین های مناسب و ارزانتر می باشد.

در رابطه با نقش صهیونیستها در تقویت شورشیان جنوب سودان اطلاعات مفصل و مستندی وجود دارد. تماسهای سران رژیم‌صهیونیستی با جنوبی های سودان، از طریق کنسولگری اسراییل در شهر «آدیس آبابا» پایتخت اتیوپی شروع شد

4- الگوسازی از سودان: طرح تجزیه سودان می تواند الگوی مناسبی برای تجزیه برخی دیگر از کشورهای عربی منطقه همچون عراق باشد. کردهای عراق نیز با اسراییلی ها رابطه دیرینه ای دارند به نظر می رسد تجزیه سودان مقدمه ای برای روند این چنینی در جهان عرب باشد.

5- سلطه بر نفت ایبی: نفت سودان عمدتاً از جنوب این کشور بویژه استان «ایبی» تأمین می شود. هر چند که نسبت به انضمام این منطقه به شمال یا جنوب سودان اختلاف نظر وجود دارد اما صهیونیست ها تلاش خود را برای جداسازی آن و سپس سیطره بر این منطقه با هدف تأمین منابع سوختی خود متمرکز کرده اند.

6- فروپاشی سودان: یکی از معضلات سودان دارفور می باشد. طی سالهای اخیر اهالی ساکن دارفور در غرب سودان در اعتراض به تبعیض ها میان عرب تبارها و ساکنان بومی این منطقه (دارفور) اعتراضات و شورشهایی داشتند. به نظر می رسد جدایی جنوبی ها از سودان مقدمه دیگر جدایی ها باشد و حتی در بعضی از نشریات سخن از تبدیل سودان به 4 کشور رفته است.

نتیجه گیری

متأسفانه در شرایط کنونی که جهان اسلام باید در مقابل توطئه های متحدِ غربی ها و صهیونیست ها در تجزیه سودان، از اتحاد و انسجام برخوردار باشند، هر کدام درگیر مسایل خودشان هستند. به بیان دیگر در حال حاضر عربستان در حال مدارا با پادشاه بیمارش می باشد. مصر درگیر انتقال موروثی ریاست جمهوری است. عراق در معرض اشغال و ترور است. افغانستان به زخمی عمیق بر پیکره اسلامی تبدیل شده و پاکستان به صحنه ای برای آزمایشات تسلیحاتی آمریکا. یمن با بحرانهای داخلی دست و پنجه نرم می کند و تونس و الجزایر، اخیراً شاهد خیزش ها و اعتراضهایی هستند و فلسطین هم در حال اشغالگری و دسیسه شهرک سازی است.

با این وجود سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیه عرب به عنوان محل تضارب افکار و آرا و مکانی برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک باید برای بحرانهای فوق الذکر چاره اندیشی کنند. ایران و ترکیه به همراه مالزی و اندونزی در شرایط کنونی از وظایف و کار ویژه های خاصی برخوردارند.


پانوشت‌ها:1- www.haaretz.com (2011/1/4)

سلام قائمی

بخش سیاست