تبیان، دستیار زندگی
آدمی در زمان خشم مانند غاری است که درونش آتش افروخته اند به گونه ای که شعله از دهانه ی آن به بیرون سر کشیده و صدای هولناکی از خود بروز می دهد. در چنین حالتی موعظه و نصیحت اطرافیان کارساز نخواهد بود، زیرا قلب او در اثر خشم تبدیل به سنگ سختی شده که قطرات آب
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اطرافیان مواظب باشند!

ناسزا گویی در عصبانیت

آدمی در زمان خشم مانند غاری است که درونش آتش افروخته اند به گونه ای که شعله از دهانه ی آن به بیرون سر کشیده و صدای هولناکی از خود بروز می دهد. در چنین حالتی موعظه و نصیحت اطرافیان کارساز نخواهد بود، زیرا قلب او در اثر خشم تبدیل به سنگ سختی شده که قطرات آب موعظه در آن اثر نمی بخشد. بلکه چه بسا موعظه نتیجه ی عکس داشته و آتش درونش را شعله ورتر کرده و او را تبدیل به یک حیوان خشمگین و درنده ای می نماید که همواره در پی دریدن اطرافیان خود می باشد.

نصیحت دلسوزانه در این زمینه این است که: اطرافیان به هیچ وجه با سخنان خود تصمیم به نصیحت شخص عصبانی نگیرند و موعظه و نصیحت را به زمان مناسب دیگری که آتش خشم او فروکش نموده و قلبش آرام گرفته موکول نمایند که یقیناً نتیجه ی مطلوب و مؤثّرتری خواهد داشت. البته ناگفته نماند اینکه می گوییم اطرافیان نباید شخص عصبانی را نصیحت نمایند در مورد کسانی است که شخص عصبانی نسبت به آنها احساس قوت و بزرگی می نماید که یقیناً موعظه ی چنین اشخاصی اثر بخش نخواهد بود والّا در مورد اشخاصی که شخص خشمگین نسبت به آنها احساس ضعف و کوچکی می نماید، موعظه توسط آنها امری مطلوب و پسندیده است زیرا قوّه ی خشم نسبت به چنین اشخاصی یا بروز نمی کند و یا اگر بروز نماید به زودی خاموش می شود و لذا آنها با خیال آسوده می توانند شخص عصبانی را نصیحت نمایند و امید است که انشاءالله به نتیجه ای مطلوب دست یابند.

پنداری غلط در مورد اعمال خشم

شاید بسیاری از افراد عصبانی که در صدد کنترل آن بر نمی آیند دچار این پندار غلط باشند که عصبانیّت چاره ی حل مشکلات است و در حقیقت ابزاری است کارآمد، که گره های کور زندگی را باز می نماید.

از باب مثال دیده شده که عدّه ای از پدران و مادران برای اینکه فرزندانی مؤدّب و شایسته تربیت نمایند در اغلب موارد از حربه خشونت استفاده می کنند و در این زمینه تا جایی پیش می روند که در موارد نافرمانی فرزندانشان، عنان عقل از کف داده و دیوانه وار به آنها حمله می کنند و علاوه بر دشنام و ناسزاگویی، آنها را به باد کتک می گیرند!

در حالی که چنین روشی به هیچ وجه به صلاح فرزندشان نخواهد بود. اکنون باید دیدگاه اسلام در این زمینه را جویا شویم. آیا اسلام به والدین نسبت به کارهای زشت و ناپسندی که فرزندان از خود بروز می دهند، اجازه ی اعمال خشونت آن هم در حد تنبیه بدنی را داده است یا خیر؟

اطرافیان به هیچ وجه با سخنان خود تصمیم به نصیحت شخص عصبانی نگیرند و موعظه و نصیحت را به زمان مناسب دیگری که آتش خشم او فروکش نموده و قلبش آرام گرفته موکول نمایند که یقیناً نتیجه ی مطلوب و مؤثّرتری خواهد داشت

از روایات گهر بار ائمّه ی معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) استفاده می شود که تنها در موارد خاصی که در سرنوشت کودک نقش اساسی و مهّم دارد، اعمال خشونت آن هم به شیوه ی تنبیه بدنی برای والدین مجاز است.

با دقّت در این روایات نورانی می توان این گونه نتیجه گرفت که: تنبیه بدنی در مواردی جایز است که جنبه ی تربیتی داشته باشد و لذا والدین در همه ی موارد نمی توانند اقدام به تنبیه بدنی نمایند، در غیر این صورت تنبیه بدنی صرفا وسیله ای است برای خاموش نمودن آتش خشمی که در درونشان شعله ور گشته است بدون اینکه اثر مفید و مطلوبی را در بر داشته باشد.

اما باید دید که حدود تنبیه بدنی تا کجاست؟! والدین تا چه مقدار و با چه وسیله ای مجاز به تنبیه بدنی هستند؟! آیا آنها مجازند که با چوب و شلّاق وحشیانه کودکان را ادب نموده و بدن آنها را کبود و زخمی نمایند؟ برای پاسخ به این پرسش مهّم و سرنوشت ساز، توجّه شما را به یک روایت نورانی و دلنشین در این زمینه جلب می نمایم:

تنبیه تحریمی نه تنبیه بدنی

حمّاد بن عثمان می گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی تأدیب و زدن کودک و برده پرسیدم؟ حضرت فرمود: پنج یا شش ضربه بیشتر نزن و در همین اندازه نیز نرمش نشان ده. 1

از این روایت زیبا استفاده می شود که والدین باید در تنبیه بدنی مواظب باشند که بر اعصاب خود مسلّط بوده و عنان اختیار از کف ندهند تا در نتیجه بدن کودک سرخ یا کبود و یا احیانا زخمی شود، زیرا در غیر این صورت ضارب، فردای قیامت قصاص خواهد شد، اگر چه پدر، قصاص نمی شود ولی یقیناً دیه بر او ثابت می شود و او موظّف به پرداخت آن می باشد.

ناگفته نماند که وقتی فرزند مورد تنبیه بدنی قرار می گیرد، به خود آمده و احساس می کند که در اثر کارهای زشتی که از خود بروز داده، والدین خود را ناراضی ساخته و دوستی و محبّت خویش را از خانه ی قلب پر محبّت پدر و مادر خارج نموده است به گونه ای که بعد از انجام این کارهای ناشایست هرگز او را دوست نخواهد داشت، طبیعی است که در چنین حالتی، او از کارهای ناپسند خود دست برداشته و درصدد جبران گذشته ی تاریک خود بر می آید.

از روایات گهر بار ائمّه ی معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) استفاده می شود که تنها در موارد خاصی که در سرنوشت کودک نقش اساسی و مهّم دارد، اعمال خشونت آن هم به شیوه ی تنبیه بدنی برای والدین مجاز است

قهر نیکوترین شیوه ی تربیت

قهر

اگرچه گفته شد در موارد خاص تنبیه بدنی جایز است ولی در همین موارد نیکوترین شیوه ای که می توان ارائه نمود، شیوه ی قهر نمودن است.

وقتی والدین با فرزند خود قهر می نمایند کودک احساس می کند که تمام درهای محبّت به روی او بسته شده است، تحمّل چنین وضعیّتی برای او بسیار رنج آور و دردآور است و لذا همواره سعی می کند که لکّه ی تاریکی که از خود به جای گذاشته است را پاک نموده تا از این طریق قلب و جان خویش ار از دریای پر محبّت پدر و مادر سیراب نماید. بنابراین به کارهای ناشایست گذشته پشت پا زده و با کوهی از شرمندگی به حضور والدین آمده و از آنها پوزش می طلبد.

نکته ی حائز اهمیّت در این زمینه این است قهر کردن خیلی طول نکشد والّا بازتاب های منفی فراوانی خواهد داشت.

امام موسی بن جعفر (علیهماالسلام) به یکی از یاران خود که از دست فرزندش به ستوه آمده بود و شکایت می کرد فرمود: (لا تضربه واهجره و لا تطل) 2 ؛ او را نزن، بلکه با او قهر کن، اما خیلی طول نکشد.

در پایان، از خداوند بی همتا عاجزانه خواهانیم که در هیچ حالی از احوال زندگی ما را به حال خود رها ننماید و همواره ما بیچاره گان را از امداد غیبی و معنوی خویش بهره مند نماید.

مهدی صفری - بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


1- وسائل الشیعه، ج 28، ص 372

2- عده الداعی، ص 79

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.