فرار ائمه به سوى قلعه امن
در قرآن كریم از رجوع و هجرت انسان به سوى خدا به «فرار» نیز تعبیر شده، مىفرماید:
«ففروا الى الله» 1
به طرف خدا فرار و هجرت كنید. بیش از یك قلعه امن در عالم نیست و آن قلعه امن همان توحید است و انسان براى این كه از گزند حوادث درون و بیرون برهد باید به طرف قلعه امن فرار كند. دستور فرار به سوى خدا، متوجه همه حتى معصومین (علهیم السلام) است و اختصاص به مشركان، اهل كتاب و مسلمانان عادل یا فاسق ندارد. البته آنها كه خیلى دورند باید خیلى تلاش كنند تا خودشان را نزدیك كنند و كسانى كه در قلعه امن توحید هستند خیلى باید تلاش كنند تا خودشان را به آن هسته مركزى قلعه امن برسانند.
در بعضى از دعاهاى ماه مبارك رمضان آمده است:
«و اسكنى فیه بحبوبات جناتك» 2
همچنین حضرت امام سجاد (علیه السلام) به خداى سبحان عرض مىكند:
«و احللنا بحبوحة جنانك» 3
یعنى، ما را در هسته مركزى بهشت، كه امنترین جاى بهشت است، جاى بده، و آنان كه در هسته مركزى جنت لقاى حق قرار دارند مىكوشندتا مشمول قهر نگردند و از آن مقام رفیع هبوط نكنند.
فرار به طرف خدا چندین درجه و مرحله دارد. جاهلان باید از جهل به علم فراركنند و احكام و حكم الهى را فرا گیرند و وقتى از جهل رهیدند و به علمرسیدند، باید از علم حصولى و مفهومى فرار و به علم شهودى و حضورى راهپیدا كنند و هنگامى كه از علم حصولى به علم شهودى راه یافتند; یعنى معلومشان، مشهود شد و «علم الیقین» آنان، «عین الیقین» شد، باز هم این فرارراادامه دهند تا از عینالیقین به «حقالیقین» برسند و همچنین فرارشان را ادامهدهند تا این كه چیزى را جز حق، مشاهده نكنند (وحدت شهود، نه وحدت وجود).
روزى سلمان (رحمة الله علیه) از قبرستانى عبور مىكرد. پس از سلام به مردگان آن گورستان، از آنان پرسید: آیا شما مىدانید كه امروز، جمعه است؟ پس از آن، در عالم رؤیا یكى از مردگان قبرستان را دید و به سلمان گفت: آرى ما مىدانیم امروز، جمعه است; زیرا روز جمعه پرندگان ذكر مخصوصى دارند. 4 بنابراین، جهان و انسان موجود هستند و حمد آنان نیز هست; اما انسان «حامد» به ماسواى حق، توجهى ندارد و «ندیدن» غیر از «نبودن» است. این مرحله نهایى «فرار الى الله» در بخش علمى است.
مقام عمل هم مراتبى دارد كه عبارت است از فرار از معصیت به اطاعت، فرار از اطاعت بردگانه و تاجرانه (اطاعتبراى ترس از جهنم یا شوق به بهشت) به طاعتشاكرانه و عاشقانه (اطاعتبراى شكر و محبتخدا)، و از این مرحله هم فرار كردن و اطاعت و شكر و محبت را هم ندیدن و فقط غرق در شهود محبوب شدن. البته مراحل پایانى بخش عمل با بخشهاى علم یكى مىشود; یعنى، پایان عمل همان شهود است; عمل تمام شدنى است، ولى علم و معرفتحق، پایان ناپذیر است.
نویسنده: جوادی آملی
شکوری-گروه دین و اندیشه تبیان
پینوشتها:
1- سوره ذاریات، آیه 50
2- مفاتیحالجنان، دعاى روز 22 ماه رمضان
3- مفاتیحالجنان، مناجات خمس عشر، مناجاة المطیعین
4- بحارالانوار، ج 101، ص 279