ازدواج در سن پایین خطرناک تر است سن ازدواج شاید تنها موضوعی باشد که در مباحث مربوط به جوانان هیچ وقت از داغی نیفتاده است. معیاری که بالارفتن و پایین آمدن آن همیشه حساسیت هایی را در میان روانشناسان و جامعه شناسان کشور در پی داشته است. در همین رابطه گفتگویی با دکتر اکبر محسنی فر، آسیب شناس اجتماعی و مدرس دانشگاه انجام دادیم تا از تجربه درمانی او در سازمان بهزیستی و کلینیک های مشاوره و مددکاری مطلع شویم.
آقای دکتر بهترین سن ازدواج چه سنی است؟
ازدواج چیزی نیست که بتوان برای آن قاعده کلی داد و سن ازدواج در هر فردی متفاوت است. آنچه مشخص است، این که هر کدام از ما تغییراتی را در طول زمان داریم که بر اساس آمال، اهداف و خواسته های ما شکل می گیرد. در سنین پایین تر، سرعت این تغییرات بالاتر است و هر چه سن افزایش پیدا می کند، آمال و اهداف روند کاهشی دارند. در حقیقت زمانی که سرعت تغییر شخصیت، خلق و خو و آمال و اهداف کند شد و فرد به ثبات نسبی رسید، بهترین وقت ازدواج است.
فکر نمی کنید این تغییر اهداف تا حد زیادی وابسته به شرایط بیرونی مثل اجتماع، وضعیت اقتصادی و... باشد؟ یعنی مثلا وضعیت مالی یک فرد روی زمان دستیابی او به اهدافش تاثیر می گذارد و همین یک فاکتور می تواند ثبات شخصیتی و سن ازدواج او را بالا و پایین کند؟
دقیقا همین طور است و به همین دلیل است که نمی توان سن مشخصی را برای ازدواج تعیین کرد. اما اگر قرار باشد یک شاخص برای سن مناسب ازدواج در نظر بگیریم، آن شاخص به ثبات رسیدن در اهداف و آرزوها و تغییرات است.
باید دید که بزرگتر بودن دختر از پسر برای یکی از آنها یا برای خانواده هایشان
خط قرمز محسوب می شود، یا نه. اگر خط قرمز آنها سن باشد، قطعا ازدواجی که در آن فاصله سنی نامتعارف است، با مشکل رو به رو خواهد شد. مگر آنکه
این خط قرمز کاملا حل شود. دقت کنید که من نمی گویم نادیده گرفته شود
یا به نفع یک مزیت دیگر از آن چشم پوشی شود
این معیار کمی مردانه نیست؟ چون در عرف ما مردان قدرت انتخاب سن ازدواج را دارند و زنان نه. ممکن است دختران آمادگی و ثبات لازم برای ازدواج را داشته باشند اما درباره زمان وقوع آن تصمیم گیرنده نباشند.
من فکر می کنم نگاه جامعه به روند ازدواج در حال تغییر است. ما هر قدر به آینده می رویم، الگوهای ازدواج تغییر می کنند و زن ها قدرت انتخاب بیشتری پیدا می کنند. یعنی ازدواج های مبتنی بر اجبار کم می شود و زن ها نقش فعالانه تری در جریان ازدواج خود ایفا می کنند. البته در کنار این ماجرا من عقیده دارم که افزایش نگرانی خانواده ها از آسیب های اجتماعی در سال های اخیر باعث می شود که دختران را زودتر به ازدواج ترغیب کنند.
چرا؟
تغییر شکل روابط در جامعه قاعدتا آسیب هایی را در پی دارد. خانواده ها هم به دلیل نگرانی از امنیت دختران خود، تمایل بیشتری دارند تا دخترانشان در سنین پایین تر ازدواج کنند و از این آسیب ها دور بمانند. کما این که این روزها دختران زیادی را می بینیم که برخلاف سال های گذشته که سن ازدواج به 30سال و بالاتر نزدیک شده بود، در سنین دبیرستان ازدواج می کنند.
خود این ازدواج های زودهنگام آسیب زا نیست؟
چرا، دقیقا. من مراجعان زیادی را داشته ام که در سنین پایین یا با تفاوت سنی زیاد از همسرشان ازدواج کرده اند و بعدها منشا آسیب های اجتماعی شده اند. البته این صد درصد نیست و هر کس زود ازدواج کرد الزاما آسیب پذیر نمی شود و مهم تر از آن افرادی که به ما مراجعه می کنند کسانی هستند که در زندگی شان به مشکل برخورده اند. بنابراین ما از جامعه همسران موفقی که در سنین پایین ازدواج کرده اند، آمار درستی در دست نداریم. اما می توان گفت که درصد چشمگیری از ازدواج هایی که در سنین پایین اتفاق می افتند با مشکل مواجه می شوند.
به ثبات رسیدن با ایده آل فکر کردن فرق دارد. این تفکر ایده آل هم در رسیدن
به اهداف شخصی خطرناک است و هم در انتخاب همسر. اگر ایده آل ها
کاهش پیدا کند، میزان ازدواج هم بیشتر می شود. چون افزایش سن،
سختگیری در انتخاب را در پی دارد
دلیلی هم می توان برای این شکست ها آورد؟
همان تغییر در اهداف و آمال و خواسته های فرد و رشدی که در طول زندگی خواهد داشت. در حقیقت زن یا مرد بعد از چند سال تغییراتی می کند و دیگر فرد سابق نیست. شخصیت او این بار شکل گرفته و خواسته های متفاوتی دارد. علاوه بر این، هرچه سن عقلی فرد در زمان ازدواج پایین تر باشد، احتمال رفتار نابهنجار و خارج از چهارچوب در او افزایش پیدا می کند. به طوری که بررسی روی ازدواج های شکست خورده نشان می دهد که بیشترین بی تعهدی و رفتار خارج از چهارچوب در کسانی اتفاق افتاده که در زمان ازدواج زیر 20سال سن داشته اند.
راه حل این مشکل چیست؟
مهم ترین راه حل افزایش سطح اعتقادات در خانواده هاست. کاهش اعتقادات، افزایش انحراف را در پی دارد و این اصلی است که اثبات شده.
اما این روزها تاکید زیادی روی ترویج ازدواج در سنین پایین می شود. حتی این اواخر شنیده ایم که می گویند سن ازدواج برای دختران باید حدود 16 سال و برای پسران 20 سال باشد.
اگر معیار فیزیولوژیک را در نظر بگیریم، بله. این بهترین سن ازدواج است. چون جوان در این سن بهترین آمادگی جنسی را برای ازدواج دارد. اما مهم تر از بلوغ جسمی، رشد عقلی و عاطفی است که دیرتر از رشد جسمی رخ می دهند و به همین دلیل یک جوان 16-20 ساله ممکن است به لحاظ فکری و روحی آمادگی یک زندگی مشترک را نداشته باشد. ضمن آنکه افراد در طول رشد عقلی و عاطفی شان نیازهای متفاوتی دارند که توجه کردن و توجه نکردن به آنها هر دو می تواند آسیب زا باشد. من یک مثال می زنم. چند وقت قبل مراجعی داشتم که می گفت در سن پایین با همسرش ازدواج کرده و در زمان ازدواج هر دو سیکل داشته اند. در طول زندگی خانم ادامه تحصیل می دهد و دیپلم می گیرد و بعد در دانشگاه پذیرفته می شود و لیسانس می گیرد و در یک اداره دولتی مشغول کار می شود. اما آقا همچنان سیکل داشت و در یک شغل متوسط مشغول کار بود. حالا این خانم می خواست بداند آیا درست است که در آزمون فوق لیسانس شرکت کند یا نه. این یک رشد ناهمگون را نشان می دهد که خانم اهداف متفاوتی را در طول زندگی داشته و سعی کرده به این اهداف برسد در حالی که اهداف آقا در زمان ازدواج متوقف شده است. خوشبختانه این مورد، زندگی خوبی داشتند و آنقدر به هم علاقمند بودند که با وجود چنین تفاوت سطحی هنوز با عشق و علاقه با هم زندگی می کردند. اما این تغییر و تحولات در بسیاری از زندگی ها می تواند منجر به طلاق شود. شما نه می توانید خانم را از حق تحصیلش منع کنید و نه به آقا فشار بیاورید که اهداف خود را مثل خانم رشد دهد. بنابراین می توان گفت که هر قدر سن در زمان ازدواج کمتر باشد، احتمال نارضایتی از زندگی و جدایی در سنین بالاتر بیشتر است.
اینجا یک مشکل دیگر به وجود می آید. فکر نمی کنید اگر کسی منتظر بماند تا به ثبات شخصیتی برسد و بعد ازدواج کند، سن ازدواج بالا برود؟ چون ممکن است کسی تا 30، 40سالگی احساس ثبات نداشته باشد.
ببینید به ثبات رسیدن با ایده آل فکر کردن فرق دارد. این تفکر ایده آل هم در رسیدن به اهداف شخصی خطرناک است و هم در انتخاب همسر. اگر ایده آل ها کاهش پیدا کند، میزان ازدواج هم بیشتر می شود. چون افزایش سن، سختگیری در انتخاب را در پی دارد. ازدواج باید به فرد آرامش بدهد و این باید مهم ترین انگیزه ازدواج باشد. در حقیقت ازدواج سه هدف اصلی دارد: آرامش، رسیدن به تکامل و رفع نیاز جنسی. اگر تامین این سه نیاز در ازدواج امکان پذیر نباشد، گرایش به ازدواج کم می شود.
نگاه جامعه به روند ازدواج در حال تغییر است. ما هر قدر به آینده می رویم، الگوهای ازدواج تغییر می کنند و زن ها قدرت انتخاب بیشتری پیدا می کنند. یعنی ازدواج های مبتنی بر اجبار کم می شود و زن ها نقش فعالانه تری
در جریان ازدواج خود ایفا می کنند
آقای دکتر بهترین فاصله سنی در ازدواج چقدر است؟
در گذشته میانگین 3تا 5سال را مطرح می کردند اما امروز باید گفت که نمی توان اختلاف سن را مرزبندی کرد. چون میزان رشد عقلی و عاطفی افراد با هم متفاوت است. کما این که دخترانی هستند که از همسرشان سن بیشتری دارند و به مشکلی هم بر نمی خورند. در این موارد باید گفت که اگر تفاوت سنی برای دختر و پسر خط قرمز محسوب می شود و حساسیت بالایی وجود دارد، این می تواند آسیب زا باشد.
با این حساب فاصله سنی معکوس و بزرگتر بودن خانم از آقا را نمی توان به کلی زیر سوال برد.
بله. باید دید که بزرگتر بودن دختر از پسر برای یکی از آنها یا برای خانواده هایشان خط قرمز محسوب می شود، یا نه. اگر خط قرمز آنها سن باشد، قطعا ازدواجی که در آن فاصله سنی نامتعارف است، با مشکل رو به رو خواهد شد. مگر آنکه این خط قرمز کاملا حل شود. دقت کنید که من نمی گویم نادیده گرفته شود یا به نفع یک مزیت دیگر از آن چشم پوشی شود. می گویم خط قرمز باید حل و فصل شود. باز من مثال دیگری می زنم. کسی به من مراجعه کرد و گفت که پسرش قصد ازدواج با زنی را دارد که یک بار از همسرش جدا شده و بچه دارد. می خواست بداند این ازدواج ایراد دارد یا نه. من پرسیدم که ازدواج قبلی این خانم برای شما ناراحت کننده است؟ گفتند بله. گفتم پس این ازدواج به صلاح نیست. چون در آن صورت اختلاف های زیادی حول این موضوع به وجود خواهد آمد و خانم مرتبا به خاطر شکست در ازدواج قبلی اش سرزنش خواهد شد.
بخش کلوب ازدواج- رستم زاد