فریادی که آسمان ایران را شکافت جرقه قیام 19 دی ماه 1356 قم
سرویس اندیشه جهان - بعد از قیام پانزده خرداد 1342، رژیم شاه برای خنثی نمودن حركت اسلامی مردم،امام را تبعید كرد و سعی فراوان داشت تا فرد یا تشكیلاتی را جایگزین خلاء وجودی امام بكند؛ تا به این وسیله بتواند از یكسو با ظاهر اسلامی و عوامپسند،نظر تودهها را از امام منحرف سازد و از سوی دیگر این فرد یا تشكیلات خطر چندانی برای حكومت ایجاد نكند. مرجعتراشی در مقابل امام و... از حركتهای مشكوك بعد از تبعید امام تا روزهای پیروزی انقلاب اسلامی بود. شخص شاه و رژیم وی، همواره سعی كردند تا یاد و خاطره امام را از اذهان ملت محو كنند و در این راستا با پخش اعلامیه و شبنامه، به امام توهین میكردند. پس از رحلت آیتالله مصطفی خمینی، دگرباره یاد و خاطره امام در دلها زنده شد و بار دیگر مردم و حوزههای علمیه متوجه نجفاشرف شدند و در مجالس و محافل از علل و چرایی عدم وجود امام در ایران سخن به میان آمد.
در روز هفدهم دی ماه سال 1356، همزمان با سالروز كشف حجاب توسط رضا شاه و اعلام اصلاحات ارضی به وسیله محمدرضا شاه،روزنامه اطلاعات مقاله توهینآمیزی را علیه امام، روحانیت و مقدسات اسلامی منتشر كرد.
لقب امام خمینی(ره)
از عواملی که در شکل گیری قیام نوزده دی و تسریع شکل گیری انقلاب نقش مهمی داشت، شهادت فرزند گران قدر امام بود. شهادت سید مصطفی خمینی (ره) موجی از انزجار و نفرت را نسبت به نظام در بین مردم برانگیخت ؛ چرا که آن را اقدامی از سوی نظام و به دستور شاه می دانستند. به همین دلیل مجالس گرامی داشت حاج آقا مصطفی به صحنه های مبارزه علیه نظام و حمایت از امام تبدیل می شد. در همین محافل بود که مردم به پاس مجاهدت ها و رنج هایی که رهبرشان متحمل گردیده بود، به او لقب «امام» دادند. پیام ها و سخنان امام (ره) در آن ایام شعله های انقلاب را فروزان تر و مردم را بیدارتر نمود. (۱)
توزیع روزنامه اطلاعات در قم
در روز شنبه هفدهم دی ماه 1356، روزنامه اطلاعات در قم پخش شد. در صفحه هفتم روزنامه، مقالهای با عنوان "ایران و استعمار سرخ و سیاه" با نام مستعار "احمد رشیدی مطلق" نظر خوانندگان را به سوی خود جلب كرد. نویسنده در آن مقاله، به طور صریح بیحجابی را فضیلت دانسته و حجاب كهنهپرستی و ارتجاع سیاه معرفی شده و به امام خمینی، بزرگ مرجع عالم تشیع، اهانت كرده بود و قیام پانزده خرداد 1342 توطئه استعمار سرخ و سیاه معرفی شده بود. روزنامه رستاخیز نیز در همان روز، تظاهرات گروه قابل توجهی از زنان مشهد را در مخالفت با كشف حجاب "تظاهری از یك اتحاد نامقدس" نامید.
نویسنده مقاله اهانت آمیز «ارتجاع سرخ وسیاه» در روزنامه اطلاعات که خشم و انزجار عمومی مردم را بر انگیخت «رشیدی مطلق» معرفی شده بود. درباره این نویسنده حرف های فراوانی به میان آمده است. ولی آنچه از اسناد و مدارک و اعترافات کارگزاران نظام پلید پهلوی بر می آید، این است که شاه در چاپ آن نقش اساسی داشته است. محافل مطبوعاتی آن را به داریوش همایون، وزیر اطلاعات وقت نسبت می دهند. وی در خاطرات خود می گوید: «مقاله از وزارت دربار سرچشمه می گرفت. این مطلب که شاه روایت اولیه مقاله را نپسندید و گفت باید تندتر بشود، درست است».(۲)
داغی كه رحلت آقا مصطفی بر دلهای عاشقان امام نهاده بود،به انبار باروتی میمانست كه با جرقهای هر چند كوچك،انفجار مهیبی را باعث میشد و مقاله رشیدی مطلق در حكم این جرقه بود،تا مجددا تظاهرات گستردهای علیه رژیم تدارك دیده شود.
حوزه علمیه قم به دنبال درج مقاله در روزنامه اطلاعات،حالت غیرعادی به خود گرفت و طلاب با رفتن به منازل مراجع،اعتراض خود را به رژیم شاه اعلام داشتند و با پیوستن مردم قم به جمع طلاب،این اعتراضات تبدیل به قیام نوزدهم دی ماه شد، كه شرح حادثه در زیر میآید.
عكسالعمل مدرسین حوزه علمیه قم
انتشار مقاله مذكور، موجی از خشم و نفرت را در دلهای دوستداران امام برانگیخت و مدرسین حوزه علمیه آن زمان (حضرات آیات و حجج اسلام،یوسف صانعی، سیدحسن طاهری خرمآبادی، محمد مومن، علی مشكینی، ناصر مكارم شیرازی، سیدحسن موسوی تبریزی، وحید خراسانی و محمد یزدی) را وا داشت كه در منزل آیتالله حسین نوری گرد هم آیند تا اقدامی هماهنگ علیه رژیم داشته باشند.
پس از بررسی ابعاد گوناگون برخورد با رژیم، تصمیم گرفته شد كه روز هجدهم دی، درسهای حوزه علمیه قم تعطیل گردد و قرار بر این شود تا هر یك از اعضای جلسه،تعطیلی دروس را در آن روز معین، به دیگر مدرسان حوزه و مراجع اطلاع دهند.
شب یكشنبه و روز یكشنبه،بعد از نماز صبح به وسیله تلفن و ملاقاتهای خصوصی،به مراجع و اساتید و بسیاری از طلاب اطلاع داده شد و این مسئله مورد گفت و گوی بیشتر طلاب قرار گرفت و تصمیم بر آن شد تا كلیه دروس حوزه علمیه در آن روز، تعطیل گردد.
تظاهرات و حركت به سوی منازل مراجع
مردم و علما صبح روز هجدهم دی ماه به سمت منزل آیت الله گلپایگانی حرکت کردند. خیلی زود محوطه درونی و بیرونی منزل ایشان از جمعیت پر شد. آیت اللّه گلپایگانی با چهره ای غمگین و افسرده وارد می شوند. پس از این که ایشان آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) را می خواند بغض مردم می ترکد وصدای گریه از هر سو بلند می شود .آیت اللّه گلپایگانی ادامه می دهند: «ما هم از وارد شدن این ضایعه بزرگ بر جامعه روحانیت و بر فقه و اجتهاد خبردار شدیم. این ها اشتباه می کنند ؛ این ها فکر نکنند، ما دیگر سکوت کرده ایم و چیزی نخواهیم گفت و دست بر می داریم. این ها باید بدانند که اگر سر نیزه را حتی به زیر گلوی ما بگذارند، ما حرفمان را می زنیم».(۳)
برنامه تظاهرات و رفتن به منازل مراجع، تا هنگام ظهر روز هجدهم دی ادامه یافت،تا اینكه تظاهركنندگان برای ادای فریضه ظهر و عصر پراكنده شدند و قرار گذاشتند ساعت سه بعدازظهر، جهت حركت به سوی منزل آیتالله نجفی مرعشی، جلوی مدرسه خان تجمع نمایند. در ساعت مقرر بار دیگر جمعیت متشكلی در جلوی مدرسه خان به وجود آمد و حركت خود را به سوی منزل آقای نجفی مرعشی شروع كردند. آیتالله نجفی مرعشی هم به ایراد سخن پرداخت و برای رفع گرفتاریهای مسلمین و از جمله مسئله اهانت به مرجع تقلید جهان تشیع و ... دعا نمود.
بدین ترتیب برنامه تظاهرات علیه رژیم و حركت به سوی منازل مراجع ادامه پیدا كرد.
تظاهرات روز 19 دی ماه 1356
در آن روز، بعضی از آقایان، درس خود را شروع كردند؛ اما وقتی با اجتماع طلاب روبه رو شدند، بناچار درس را تعطیل كرده و در نهایت،تمام دروس حوزه، همان روز تعطیل شد. عدهای از بازاریان، روز قبل، با فضلای آن زمان كه در حقیقت رهبری حركت را به عهده داشتند،وارد مذاكره شدند و قرار بر این شد تا روز نوزدهم دی ماه بازار نیز تعطیل شود. در آن روز،بازاریان از ساعت ۸ صبح به صفوف طلاب پیوستند و بدین سان موجی از اقشار مختلف مردم، در مقابل مدرسه خان و میدان آستانه تجمع كردند و شهر قم، حالت روز عاشورا به خود گرفت.
طلاب و تظاهركنندگان،شروع به رفتن به در منازل بزرگان حوزه نمودند. مقصد و منزل اول، منزل آیتالله میرزاهاشم آملی (ره) بود. وقتی كه تظاهركنندگان به مقابل منزل ایشان رسیدند، آیتالله آملی طی سخنانی به بیان عظمت و شخصیت فوقالعاده امام خمینی پرداخت و هیئت حاكمه و رژیم پهلوی را مورد نفرت روحانیت و ملت قلمداد نمود. سپس طلاب و مردم خشمگین در مقابل منزل علامه طباطبایی تجمع كردند، ولی به علت كسالت علامه، آیتالله محمد یزدی كه همسایه علامه بود، به نمایندگی از طرف وی، راجع به شخصیت امام خمینی و مبارزات ایشان و محكومیت رژیم پهلوی در اهانت به امام و روحانیت، سخنانی ایراد كرد. تظاهركنندگان آنگاه در منزل و مدرسه آیتالله مكارم شیرازی تجمع نمودند و وی طی سخنانی گفت: "مسئله، مسئله هتاكی نسبت به آیتالله العظمی آقای خمینی نیست، این در واقع هتاكی به تمام مقدسات و به همه ماست... طلاب نباید از همدیگر جدا شوند و باید وحدت داشته باشند. اگر بناست زنده بمانیم همه باید زنده بمانیم، و اگر بناست بمیریم،همه باید بمیریم، جدایی بین ما نخواهد بود".
سپس طلاب به منزل آیتالله وحید خراسانی رفتند،وی در اجتماع طلاب و تظاهركنندگان درباره مسئله آزادی زن و جایگاه آن در اجتماع از نظر اسلام به سخنرانی پرداخت .
حركت طلاب و تظاهركنندگان ادامه یافت، تا اینكه هنگام ظهر جمعیت پراكنده شدند و برای ساعت ۳ بعدازظهر قرار گذاشتند كه به منزل آیتالله حسین نوری بروند و اظهار تظلم كنند.
فریادهای خاموش
در بعد از ظهر نوزدهم دی ماه 56 آیت الله نوری همدانی سخنرانی کردند.آیتالله نوری برای مردم خشمگین چنین گفت: "هر كجا نهضت قابل توجهی به وجود آمده، روحانیت راستین اسلام در پیشاپیش آن نهضتها در حركت بوده و رهبری نهضت به دست آنان هدایت میشده،روحانیت در حركت جامعه نقش مؤثر و خلاقی داشته است و مردم مسلمان با روحانیت اصیل هستند و روحانیت اصیل با آیتالله العظمی آقای خمینی و در پشت سر ایشان و مبارزه دستگاه طاغوتی با اسلام و رهبری آیتالله خمینی به جایی نخواهد رسید."
آیتالله نوری خطاب به شاه و مقایسه كارهای امام با شاه،این شعر را خواند:
چون تو خفاشان بسی بیند به خواب / این جهان ماند یتیم از آفتاب
مه فشاند نور و سگ عوعو كند / هر كسی بر طینت خود میتند
مردم پس از سخنان ایشان آرام و بی سر و صدا به طرف منزل آیت الله مشکینی به راه افتادند. جمعیتی بیش از ده هزار نفر که در آن ایام خفقان و اضطراب جمعیت بسیار زیادی بود، با عزمی راسخ و اراده ای پولادین بر آن بودند تا قدرت پوشالی نظام شاهنشاهی را در زیر گام های استوارشان خرد کنند. مردم به توصیه آیات و مراجع، آرام راهپیمایی می کردند و فریادها در حنجره ها به دنبال راه گریزی می گشت. بعدها سخنرانان مذهبی از این سکوت بهره برده، رژیم را آماج حملات خود قرار دادند که چرا به روی مردمی که حتی شعار نمی دانند آتش گشود.(۴)
كشتار علنی مردم
هنگام غروب روز دوشنبه نوزدهم دی ماه، جمعیت تظاهركننده خشمگین، از خیابان صفائیه به طرف چهار راه بیمارستان (چهار راه شهدا فعلی) حركت كردند و قصدشان این بود كه از طریق خیابان ساحلی به منازل آیتالله سلطانی طباطبایی و آیتالله مشكینی بروند و نزد آنها نیز اظهار تظلم نمایند. هنوز ده دقیقه از راهپیمایی نگذشته بود كه یك مرتبه جمعیت با شتاب و فشار هر چه تمامتر به عقب برگشت. هر كس و هر گروهی به سمت و سویی رفت؛ چرا كه در جلوی صف تظاهرات، ضحاكیان قد علم كرده بودند. گویا به دستور كامكار و محمدی كه از رؤسای نیروهای امنیتی قم بودند، برای زمینهسازی حمله به تظاهرات مردمی كه با گامهای آزاد و خاطری بیتشویش پیش میآمدند، اقدام به شكستن شیشههای بانك و مؤسسات واقع در میدان شهدا نمودند. پلیس با این بهانه با باتوم و چماق به طلاب و مردم حملهور شد و سپس تیرهوایی شلیك كرد. بعد از آن به طور علنی مردم را مورد هدف قرار داد و بر زمین انداخت. سپس پیكار خونین آغاز شد و طلاب و جمعیت ابتدا با مشت و لگد به مقابله با مأموران پرداختند و سپس بلوط كهنسال در میدان نبرد حضور یافت و شاخههای خشكیدهاش را به دستان آتشین سرسپردگان توحید نهاد. بدین صورت بعد از دو روز تظاهرات آرام تظاهركنندگان علیه اهانت و بیحرمتی رژیم به مرجع عالیقدر جهان تشیع، بعدازظهر روز دوشنبه نوزدهم دی ماه به خاك و خون كشیده شدند.
تظاهركنندگان با دیدن اجساد چهار تن از شهدای این تظاهرات، به آرامی آنان را به دوش گرفتند و با شعارهای "الله اكبر" و "لا اله الا الله" حركت كردند و قصدشان بر این بود كه شهدا را به منزل آیتالله نجفی مرعشی برسانند. در این زمان صدای رگبار گلوله از هر سو طنینانداز میشد و نشانگر آن بود كه راهپیمایان در هر نقطهای از شهر پراكنده شدهاند. آتش دژخیم همچنان ادامه داشت، به طوری كه به شهادت آمار، حدود پانزده نفر از اقشار مردم، در آن روز شهید و یا زخمی شدند.
انتقال مجروحین و شهدا
بعد از حمله مأموران رژیم به صف تظاهركنندگان بیدفاع، مردم در حد توان خود، به انتقال مجروحین و پیكر شهدا پرداختند. سه تن از شهدا و عدهای از مجروحین به بیمارستان آیتالله گلپایگانی انتقال یافتند. مأموران به محض اطلاع از این انتقال، به بیمارستان گلپایگانی رفته و از مسئولین بیمارستان خواستند كه اجساد شهدا را به آنان تحویل دهند. ولی مسئولین بیمارستان، با آیتالله گلپایگانی مشورت كردند و ایشان هم موافقت نكرد كه اجساد را به مأموران تحویل شود.
مجروحین این قیام با همكاری مردم و پزشكان، سرپایی و در بیمارستانهایی كه احتمال همكاری پزشكان و كاركنان با مردم انقلابی داده میشد، مداوا شدند.
واکنش مطبوعات و رسانه ها
مطبوعات و رسانه های آن زمان ابتدا با قضیه 19 دی بسیار گذرا برخورد کرده، آن را تحقیر نمودند. آنها تلاش کردند که قیام را بسیار کوچک جلوه دهند و وانمود کنند که هیچ اتفاقی رخ نداده است. همچنین تظاهر کنندگان را مشتی افراد معلوم الحال لقب دادند که از این شهر به آن شهر در حال ترددند. «سرکوب اغتشاش قم» تعبیری بود که در رسانه ها درباره قیام به کار برده شد. ولی پس از آن از تیترهایی نظیر: «تظاهرات قم به خاک و خون کشیده شد» استفاده کردند و این، نشان می داد که در رسانه ها، افکار روشن و طرف دار حضرت امام(ره) و انقلاب، یافت می شود. به هر حال این قیام بر روند انقلاب تأثیر بسیار گذاشت و سانسورهای خبری و تحقیرها نتوانست جلو قیام و انتشار خبر آن را در سراسر کشور بگیرد.(۵)
فریادی که آسمان ایران را شکافت
مقام معظم رهبری مدظله عالی در زمان ریاست جمهوری خود در سال روز قیام 19 دی پیامی صادر کردند که بخشی از آن چنین است: «نوزدهم دی ماه یادآور قهرمانی های مردم ایثارگر قم، شهر قیام و شهادت، و روز آغاز مبارزه قاطع و مستمر امت اسلامی با رژیم منحوس پادشاهی است. در نوزدهم دی ماه هزار و سیصد و پنجاه و شش و در اوج قدرت رژیم شیطانی پهلوی، در روزهایی که استبدادِ به جنون کشیده شاه خائن ،کار عمال و کارگزاران رژیم را به گستاخی و وقاحت کشانده و اختناقِ حاکم همه فریادهای ملت محروم و دربند را در سینه خفه کرده بود یک باره فریاد پرخروش و هماهنگ مردم قم آسمان ایران را شکافت و خواب دژخیمان پهلوی را بر آشفت. مقاله توهین آمیزی که به دستور شاه خائن علیه امیر مستضعفان و مرجع شیعیان جهان به چاپ رسیده بود، همچون جرقه ای باروتِ خشم مردم مسلمان قم را منفجر ساخت. رژیم نامردمی حاکم نیز بنا به ماهیت ضد خدایی و ضد خلقی خویش دستور داد تا مزدورانش به روی مردم بی دفاع آتش گشودند و خون پاک و مطهر مسلمانان مبارز را به زمین ریختند. قیام دلیرانه مردم قم نقطه شروع مبارزه ای بی امان بود که تا لحظه سقوط حکومت رجّالگان رژیم پهلوی ادامه یافت و پس از آن نیز تا امروز در جبهه های داخلی و خارجی ادامه دارد و خواهد داشت».(۶)
بازتابها
روز بیستم دی ماه، طلاب در دروس خود حاضر نشدند و حوزه، خود به خود تعطیل شد و شهر قم در سكوتی غمناك و بسیار تلخ فرو رفت. مدرسان و علما با یكدیگر به شور و مشورت پرداختند تا اطلاعیهای در محكومیت كشتار مردم و طلاب صادر كنند. اطلاعیه نوشته شد و به امضای علمای وقت رسید و آنگاه منتشر گردید.
طی آن، ضمن محكوم كردن كشتار مردم، این سوال را مطرح كردند كه: "آیا فضای باز سیاسی به این معناست كه اگر كسانی به مطالب غیرواقعی روزنامه، اعتراض میكنند، در برابر گلوله قرار گیرند؟".
رژیم شاه با وحشت از ارتكاب كشتار قم، شب بیستم دی ماه، به عنوان اولین اقدام، شهر را مملو از نیروهی امنیتی كرد، جو رعب و وحشت ایجاد نموده و شهر را به نوعی به حكومت نظامی تبدیل كرد. مأموران ساواك از روز بیستم دی ماه به بعد، به منازل علما و روحانیون مبارز و طلاب انقلابی یورش برده و به دستگیری و تبعید آنان پرداختند. پزشكان متدین و متعهد قم نیز در روز بیستم دی ماه با صدور اطلاعیهای، ضمن محكوم كردن اعمال رژیم، كمیتهای جهت مداوای مجروحین و مصدومین واقعه تشكیل دادند.
روز بیست و یكم، دانشجویان دانشگاه صنعتی تهران، در محوطه دانشگاه اجتماع كردند تا به كشتار بیرحمانه مردم قم و سایر بیدادگریهای رژیم اعتراض كنند، كه با حمله كماندوها و دیگر نیروهای دولتی رو به رو شدند. در این جریان، حدود هشتاد دانشجو مجروح و مضروب شدند. علما و وعاظ تهران و سایر شهرستانها، با انتشار یك اعلامیه، گزارشی از چگونگی قیام مردم قم را به ملت ایران ارائه دادند و جنایات رژیم شاه را آشكار ساختند. جامعه بازرگانان و پیشهوران تهران نیز در اعتراض به كشتار قم، با انتشار اطلاعیهای اعلام تعطیل عمومی كرد.
مراجع قم، در روز بیست و دوم دی ماه اطلاعیهای جداگانه صادر كردند و ضمن محكوم نمودن اعمال رژیم در به خاك و خون كشیدن مردم قم، متذكر شدند كه، رژیم به جای توجه به اعتراض صحیح و منطقی طلاب و مردم، اعمالی را كه در تمام جوامع بشری محكوم است مرتكب شده و با اسلحه گرم به آنها حملهور میشوند و بیگناهان را به قتل و جرح میرسانند. ما مصادر امور را مسئول این قضایا میدانیم و شدیدا معترض هستیم.
رژیم شاه به وسیله عمال ساواك، ترتیب تظاهراتی را كه مركب از كارمندان آموزش و پرورش تهران، اعضای حزب رستاخیز و دیگر كارمندان دولت بود،داد و سعی نمود وانمود كند كه روشنفكران ایران، شورش مرتجعین قم را محكوم میكنند.
تظاهركنندگان قلابی، صبح روز بیست و سوم دی ماه 1356 سوار بر اتوبوسها شده و راهی قم شدند. آنان در شهر قم طی یك راهپیمایی، به حمایت از شاه پرداخته و "جاوید شاه" گویان به سمت حرم حركت كردند.
پیامدهای قیام خونین مردم قم در 19 دی ماه 1356
این واقعه، از نظر نتایج و پی آمدها از چند نظر اهمیت دارد:
۱. سازش شاه و کارتر وتوخالی بودن شعار فضای باز سیاسی شاه را به مردم نشان داد.
۲. ثابت کرد که شاه از حرکت مذهبی- سیاسی به رهبری روحانیان و در رأس آنها امام خمینی( قدس سره) بیش از هر حرکت سیاسی دیگر وحشت دارد.
۳. آنچه رژیم ازآن وحشت داشت، به تبع قیام نوزده دی به وقوع پیوست و حوزه های علمیه و روحانیان، درخط امام (قدس سره) به حرکت در آمدندو زمینه ای فراهم شد تا نهضت درمسیر صحیح مبارزه قرار گیرد و ترفندهای بعدی را نیز بی اثر کرد.
۴. روشن شد که جریان حقوق بشر و فضای بازسیاسی، طلیعه ای برای میدان دادن به ملی گراها و لیبرال ها بوده و امریکا و رژیم شاه، عملاً درجذب مردم به سوی میانه روها موفقیتی نداشته اند و آنان هیچ پایگاهی در میان مردم ندارند.
۵. متحجرین حوزه ها و کسانی که مروج جدایی دین از سیاست بودند و همواره درس و بحث و فقه و اصول را به مبارزه با شاه ترجیح می دادند، شکست خوردند ومردم نیز دریافتند که باید سراغ چه کسانی بروند.
۶. ماهیت رژیم ضد مردمی شاه را برای بسیاری آشکار کرد. از آن پس بود که شعار «مرگ برشاه»، شعار اصلی و تکیه کلام توده های انقلابی شد.
۷. باعث تعمیق ومردمی شدن نهضت و شرکت توده های مذهبی ، به ویژه جوانان شد.
۸. برخی احزاب و جمعیت هایی که حرکت سیاسی خود را با اتکا به حقوق بشر کارتر و فضای باز سیاسی ایجاد کردند، توسط شاه و در چهارچوب قانون اساسی شکل داده بودند، به تدریج از مردم جدا شدند و به دامن امریکا وغرب پناه بردند.
۹. با قیام قم، آهنگ حرکت انقلاب به صورت «راهبرد چهلم ها»ی پشت سر هم، با صورت و محتوای کاملاً اسلامی ، شتاب فزاینده و گسترده تری به خود گرفت و رهبری امام (قدس سره) به عنوان نقش اصلی مبارزه با رژیم شاه ظاهرشد.(۷).
منبع:جهان نیوز
۱. ر.ک: حماسه نوزده دی، ص16
۲. ر.ک: هفته نامه نوزده دی،79/10/18.
۳. ر.ک: حماسه نوزده دی، صص77 و 78 - ویژه نامه نوزده دی، ص۲.
۴.ر.ک: حماسه نوزده دی، ص93 و 94
۵. همان، صص 47 و 146
۶. پیام مقام معظم رهبری در1360/10/19
۷.علی شیرخانی، حماسه 19دی قم.
بخش سیاست