تبیان، دستیار زندگی
پـنـهـانـكـارى ـ كـه هـمـان مفهوم تقیّه است ـ به عنوان یك استراتژى مبارزاتى در رویارویى با دستگاه خلافت ، در زندگى سیاسى امام كاظم (علیه السلام) جایگاه ویژه اى داشت . زیرا در دوران امامت آن حـضـرت ، بـنـى عـبـاس هـمـه نـیـرو و تـوان خـود را بـراى نـابـودى
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تقیّه و وضوی اهل سنت

ولادت امام موسی كاظم علیه السلام

پـنـهـانـكـارى ـ كـه هـمـان مفهوم تقیّه است ـ به عنوان یك استراتژى مبارزاتى در رویارویى با دستگاه خلافت ، در زندگى سیاسى امام كاظم (علیه السلام) جایگاه ویژه اى داشت . زیرا در دوران امامت آن حـضـرت ، بـنـى عـبـاس هـمـه نـیـرو و تـوان خـود را بـراى نـابـودى شـیـعـیـان و مـحـو مـكـتـب ا هـل بـیـت (علیه السلام) به كار گرفته بودند و امام (علیه السلام) براى حفظ جمع شیعه و میراث امامت ناگزیر از (تـقـیـّه ) بـود. مـعـمـربـن خـلاّد مـى گـویـد: از امـام كـاظـم (علیه السلام) دربـاره قـیـام بـراى والیـان 1 (جور) پرسیدم : فرمود: ابوجعفر(علیه السلام) فرموده است :

(اَلتَّقِیَّةُ مِنْ دِینى وَ دِینِ آبائى ، وَ لا اِیمانَ لِمَنْ لا تَقِیَّةَ لَهُ.).2

تـقـیـّه آیـیـن مـن و پـدران مـن اسـت و كـسـى كـه بـه وظـیـفـه تـقـیـّه عمل نكند ایمان ندارد.

امام (علیه السلام) گاهى به خاطر رعایت اصل تقیه پاسخ نامه یاران خود را ماهها به تاخیر مى انداخت . عـلى بـن سـویـد مى گوید: زمانى كه امام كاظم (علیه السلام) در زندان بود براى او نامه نوشتم و از مـسـائل زیادى از وى سؤال كردم . امام (علیه السلام) چندین ماه پاسخ را به تاخیر انداخت سپس جواب آن را داد.

در پـاسـخ امـام (علیه السلام) بـه عـلت تـاخیر اشاره شده و آمده است : (تو از امورى پرسیده اى كه مى باید پوشیده و مكتوم بمانند و تو نسبت به آنها مامور به تقیّه هستى ، ولى اینك كه (شرایط تغییر كرده ) و سلطنت جباران منقضى شده است پاسخ سؤ الات تو را خواهم داد.).3

گـاهـى نـیز كه مى دانست نامه به دست ماموران مى افتد مضمون آن را به گونه اى مى نوشت كـه بـا سـیاست هاى نظام حاكم توافق داشته باشد. به عنوان نمونه در پاسخ به نامه یحیى بـن عبداللّه بن حسن ، او را از نافرمانى خلیفه برحذر داشت و تشویق به نیكى و پیروى از او نمود.

وقـتـى نـامـه بـه هـارون رسید و آن را خواند گفت : مردم مرا نسبت به موسى بن جعفر بدبین مى كـنـنـد (و از او نـزد من سعایت مى نمایند) در حالى كه او از مطالب و تهمت هایى كه به وى نسبت داده مى شود پاك و منزّه است . 4

عـمـل به وظیفه تقیّه به خود امام (علیه السلام) محدود نمى شد بلكه یاران آن حضرت نیز كه در شرایط خـاصـى قـرار داشـتـنـد مـوظـف بـه عـمـل بـر اسـاس آن بـودنـد.5

مـحـمـّدبـن فـضـل مى گوید: میان اصحاب ما درباره مسح پاها در وضو اختلاف شد كه آیا آن را از انگشتان تـا بلندى مفصل باید كشید یا به عكس ؟ على بن یقطین نامه اى به موسى بن جعفر نوشت و از آن حضرت نسبت به خود كسب تكلیف كرد. امام (علیه السلام) در پاسخ نامه اش نوشت :

(آنـچـه دربـاره اخـتـلاف در وضـو نوشته بودى فهمیدم و آنچه من به تو دستور مى دهم در این بـاره ایـن اسـت كـه سـه بـار آب در دهـان بـگـردانى و سه بار آب در بینى بكشى و سه بار صـورت خود را بشویى سپس دستهاى خود را از سر انگشتان تا مرفق بشوى و همه سر را مسح كـن و داخـل و بـیـرون گـوشـهـایـت را دسـت بـكـش و پـاهـاى خـود را تـا بـلنـداى مفصل سه بار بشوى و از این دستور تخلف نكن !)

. مـعـمـربـن خـلاّد مـى گـویـد: از امـام كـاظـم (علیه السلام) دربـاره قـیـام بـراى والیـان(جور) پرسیدم : فرمود: ابوجعفر(علیه السلام) فرموده است:

(اَلتَّقِیَّةُ مِنْ دِینى وَ دِینِ آبائى ، وَ لا اِیمانَ لِمَنْ لا تَقِیَّةَ لَهُ.) تـقـیـّه آیـیـن مـن و پـدران مـن اسـت و كـسـى كـه بـه وظـیـفـه تـقـیـّه عمل نكند ایمان ندارد. امام (علیه السلام) گاهى به خاطر رعایت اصل تقیه پاسخ نامه یاران خود را ماهها به تاخیر مى انداخت

دقـت در مـضمون نامه امام مى رساند كه این دستور كاملاً یك دستور سیاسى و بیان وظیفه مقطعى است نه حكم الهى براى همیشه و همه كس .

حضرت امام موسی کاظم (ع)

عـلى بـن یـقـطـیـن گـرچـه در آغـاز از پـاسـخ امـام (علیه السلام) كـه دقـیـقـا مـطـابـق مـذهـب اهـل سـنـّت بـود تعجب كرد ولى از آنجا كه مى دانست آن بزرگوار هیچ دستورى را بدون مصلحت نمى دهد آن را پذیرفت و طبق آن عمل كرد.

بعدها راز این دستور امام (علیه السلام) كشف شد؛ از على بن یقطین نزد هارون سعایت شد كه وى شیعه است و مـصـلحت نیست وزیر خلیفه باشد. هارون براى آزمایش او، جریان وضو گرفتنش را زیر نظر گـرفـت تـا بـبـیـنـد طـبـق مـذهـب شـیـعـه وضـو مـى گـیـرد یـا بـراسـاس مـذهـب اهـل سـنـّت . ولى مـتـوجـه شـد كـه او بـطـور دقـیـق مـطـابـق سـنـیـّان عـمـل مـى كند. و بدین ترتیب توطئه سعایت كنندگان خنثى شد و هارون به على بن یقطین اعلام كـرد كـه (دروغ مـى گوید كسى كه مى پندارد تو رافضى هستى ) و از آن پس ، وى نزد هارون موقعیّت بهترى پیدا كرد.

پیشواى هفتم (علیه السلام) پس از عبور على بن یقطین از این مرحله خطرناك ، بدون درخواست وى طىّ نامه اى به او فرمان داد كه از این پس طبق آنچه خداوند فرمان داده وضو بگیر؛ روى خود را یك بار براى شادابى و یك بار به نیت وجوب بشوى و دستهاى خود را دوبار همچنان از مرفق بشوى و جـلو سـر و نـیز روى دو پا را با زیادى آب وضو مسح كن ؛ زیرا آنچه بر تو ترسیده مى شد اكنون از میان رفته است .6

امام كاظم (علیه السلام) در پرتو اتخاذ چنین سیاست حساب شده و دوراندیشانه اى توانست در آن شرایط سخت و دوران فشار و خفقان ، نه تنها جان خود و یارانش را حفظ كند بلكه با كمترین حساسیت از سوى دستگاه خلافت رسالت بنیادى خود را آغاز كند.

امام (علیه السلام) به رغم آنكه ده سال آغاز امامت خود را در دوران حكومت شكنجه و استبداد منصور سپرى كرد ولى بـا پنهانكارى و كناره گیرى از فعالیتهاى آشكار سیاسى و نظامى علیه دستگاه ، دشمن را خلع سلاح كرد و هر گونه بهانه اى را از دست او گرفت .

تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان


پی نوشت ها:

1- منظور از قیام براى والیان یعنى ایستادن در نزد ایشان به عنوان تعظیم ، یا حركت كـردن پـیـش پـاى آنـان ، بـه هـنـگـام ورودشـان بـه مـجـلس یـا عـبـور آنـان . احـتـمـال مـى رود مـنـظـور از قـیـام ، قـیـام بـه امـور والیـان و همكارى با آنان باشد، ولى معناى اول مناسبتر است (ر . ك : بحارالانوار ، ج 72 ، ص 431 )

2 - بحارالانوار ، ج 72 ، ص 431 ؛ وسائل الشیعه ، ج 11 ، ص 460 و كافى ، ج 2 ، ص 219 .

3- براى آگاهى از تفصیل نامه امام (علیه السلام) رجوع كنید به معادن الحكمة ، ج 2 ، ص 137 ـ 141 .

4 - ر . ك : معادن الحكمة ، ج 2 ، ص 141 ـ 142 .

5 - در درس دهـم بـه نمونه اى از این سیاست درباره یكى از شاگردان امام به نام هشام بن حكم اشاره كردیم.

6 - ر . ك : بحارالانوار ، ج 48 ، ص 38 ـ 39 ؛ ارشاد ، ص 294 ـ 295 .

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.