تبیان، دستیار زندگی
البته مصر سعی می‌كند هم‌زمان ارتباط خود را با دولت عمر البشیر و ناراضیان حفظ كرده و در موقع لزوم نقش میانجی را داشته باشد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش صهیونیست در تفکیک سودان

سودان امر بشیر

اهالی سودان، ساكنین وسیع‌ترین كشور آفریقا و جهان عرب، فردا پای صندوق‌های رای می‌روند؛‌ مردم سرزمینی كه در امتداد رود نیل، خاك حاصلخیزی دارد و از منابع بكر نفتی و معادن غنی بی‌نظیری بهره‌مند است، تصمیم می‌گیرند تا برای همیشه در تاریخ سودان و جهان ثبت ‌شوند.

آنچه سودان را به‌سوی همه‌پرسی برای تقسیم سوق داده ریشه در تحولات پرفراز و نشیب آن طی قرن بیستم دارد. در سال 1955، یك سال پس از استقلال از مصر، جنگی داخلی میان شمالی‌ها و جنوبی‌های سودان درگرفت؛ جنوبی‌ها كه شوق و آرزوی استقلال داشتند نگران بودند كه شمالی‌ها بر آنها مسلط شوند. شمال سودان از لحاظ تاریخی روابط نزدیكی با مصر داشته و عمدتاً اعراب و مسلمانان در آن بخش از كشور ساكن هستند. اما جنوب ماوای مسیحیان و معتقدان به باورهای بومی است. استعمار انگلیس كه سیاست تفرقه را دنبال می‌كرد، شكاف میان این دو بخش از سودان را بیشتر كرد. از سال 1924 رفت و آمد میان بخش‌های خاصی از سودان ممنوع شد. هدف از این قانون استعماری آن بود كه از شیوع مالاریا میان سربازان انگلیسی جلوگیری شود و مسیحیت نزد پیروان ادیان بومی گسترش یافته و نفوذ مسلمانان بر بخش جنوبی محدود شود. ریشه مناقشات امروز به همان دوران بازمی گردد.

نقش رژیم صهیونیستی در تجزیه طلبی جنوب سودان چیست؟ ریشه های روابط موساد با گروه های شورشی وجدایی طلب جنوب سودان به چه زمانی باز می گردد؟ استراتژی رژیم صهیونیستی در آفریقا که به تازگی از آن پرده برداشته شد چه می گوید؟ و چند پرسش دیگر که سعی می شود در پرونده "سودان زیر تیغ جدایی" به آنها پاسخ داده شود.

"تسفی بارئیل" روزنامه نگار وتحلیلگر روزنامه عبری زبان هاآرتض در مقاله ای که روز سه شنبه 4 ژانویه منتشر کرد خبر داد هم اکنون تعدادی از فرستادگان تل آویو در جنوب سودان به سر می برند و به جدایی طلبان این کشور برای تحقق این مهم کمک های فکری می کنند. به گفته این روزنامه اسرائیلی اولین سفارتخانه ای که در کشور مستقل جنوب سودان افتتاح می شود، سفارت رژیم اسرائیل خواهد بود.

سودان جزو معدود کشورهایی است که حتی نسبت به رخنه صهیونیستها به همسایگانش از خود بی تفاوتی نشان داده بود و در دوره ای که صهیونیستها روابط گسترده ای با "هیلاسلاسی" رهبر اتیوپی برقرار کرده وبعد از آن به سوی اوگاندا وکنیا هم این نفوذ خود را گسترش می دادند بر خلاف مصر  واکنشی به این اقدام از خود نشان ندادند

اما این تنها یک ادعا نیست بلکه مورد تایید "سیلوا کر" رئیس منطقه جدایی طلب جنوب سودان بوده و او این مسئله را چند ماه پیش در گفتگو با نمایندگان رسانه ها تاکید و خبر داده بود اولین اقدامش برقراری روابط با تل آویو خواهد بود.

نقش اسرائیل در تجزیه سودان

سال 2003 کتابی در رابطه با فعالیت های موساد در قاره سیاه منتشر شد. این کتاب فعالیت های موساد را در قاره افریقا به طور اعم و سودان به طور اخص مورد کنکاش قرار داده بود و در این چارچوب به ریشه های روابط رژیم صهیونیستی با جدایی طلبان جنوب سودان پرداخته شده است.

در این کتاب به نحوه انتقال سلاح به جدایی طلبان ونیز تلاش های موساد در بحران آفرینی در منطقه پرداخته شده، اما مهمترین مطلب این کتاب که اتفاقا در اولین سطر مقدمه اش آمده این پرسش است که چرا موساد به سودان توجه ویژه ای پیدا کرد؟

سرهنگ "موشه فرجی" که پیشینه فعالیت در کشورهای آفریقای را در چارچوب فعالیت های موساد در این نقطه از جهان دارد در پاسخ به پرسش مطرح شده می نویسد: شاید موضع اسرائیل در دخالت در تنش های داخلی سودان که در بدو امر یک حادثه محلی غیر و تعجب آور بود، سئوال برانگیز بود.

اما به زعم این نویسنده، موساد برای این اقدام خود چند دلیل محکمه پسند در اختیار دارد که اولین آن دور ماندن سودان از رویارویی عربی- صهیونیستی از سال 1948 یعنی زمان شکل گیری رژیم صهیونیستی تا جنگ ژوئن 1967 واجلاس خارطوم که منجر به جنگ فرسایشی در جبهه مصر گردید، در این صحنه حضوری نداشت به نحوی که حتی در جنگ های 1956 وجنگ شش روزه هم دخالتی نکرد و همین مسئله مراکز سیاستگذاری صهیونیستی را بر آن داشت تا اقداماتی را برای دور ماندن این کشور از این صحنه در دستور کار قرار دهند.

دوم، سودان جزو معدود کشورهایی است که حتی نسبت به رخنه صهیونیستها به همسایگانش از خود بی تفاوتی نشان داده بود و در دوره ای که صهیونیستها روابط گسترده ای با "هیلاسلاسی" رهبر اتیوپی برقرار کرده وبعد از آن به سوی اوگاندا وکنیا هم این نفوذ خود را گسترش می دادند بر خلاف مصر (جمال عبدالناصر) واکنشی به این اقدام از خود نشان ندادند. به اعتقاد نویسنده کتاب این دو مسئله باعث شد تا از نگاه اسرائیل این مواضع دولت سودان به عنوان نقاط ضعف آن قلمداد شده وهدف مناسبی برای یورش محسوب شوند.

سازمان های جاسوسی ـ اطلاعاتی صهیونیستی با توجه به دستورالعمل بن گوریون برای استفاده از اقلیت های ساکن کشورهای عربی وبرقراری روابط ویژه با آنها جهت گسترش دامنه نفوذ در منطقه، سودان را هم در زمره کشورهای همچون عراق در محور این پروژه قرار دادند. تا در کنار کردها در عراق ودروزی ها در لبنان جدایی طلبان جنوب سودان نیز مورد حمایت ویژه سازمان های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی موساد قرار گرفتند.

گرچه میزان ونوع این حمایت طی سال های بعد از 1973 دچار جزر ومدهای شدیدی شد اما به هر شکل بعد از آغاز در آن برهه زمانی گذشته تا سال های اولیه قرن بیست ویکم شتاب بسیار زیادی به خود گرفته است.

سودان امر بشیر

نام و پرچم دولت جدید پس از جدایی

پرچم دولت جنوب سودان همان پرچم جنبش آزادی‌بخش خلق سودان است كه از سه رنگ به شكل افقی و موازی تشكیل شده است؛ رنگ سیاه در بخش بالایی و نماد مردم جنوب سودان است، رنگ قرمز در وسط است تا به خون انقلاب آزادی‌بخش و آزادی اشاره كند؛ رنگ سبز نیز در پایین به زمین‌های سبز جنوب اشاره می كند، همچنین مثلث آبی نیز وجود دارد كه در میان آن یك ستاره طلایی است كه به ستاره «بیت لحم» كه سمبل تاریخی مسیحیت است، اشاره دارد.

برخی از كارشناسان معتقدند كه در نهایت یكی از دو اسم «جمهوری جنوب سودان» یا «جمهوری سودان نو» برای این نوزاد تازه متولد شده انتخاب خواهد شد كه در این میان مخالفت‌های زیادی برای بودن نام سودان در نام دولت جدید وجود دارد؛ مخالفان این نام معتقدند كه سودان در حافظه سیاست جهانی، نامی نامطلوب است و آنچه كه از سودان در اذهان وجود دارد جنگ‌های داخلی طولانی، تراژدی دافور، فقر، فساد و افراط گرایی است. برخی دیگر بر این باورند، دولت جدید با نام «دولت نیل» نام‌گذاری شود كه در این‌صورت مصر مخالف اصلی آن خواهد بود.

اما مسئله‌ای اصلی سیاست‌ و آینده این كشور جدید است. دولت جنوب از حمایت گسترده دو حزب دموكرات و جمهوری‌خواه آمریكا برخوردار است. دولت جنوب سودان بر اساس ماده 46 قانون اساسی موقت به ماموریت خود را با كشورهای دیگر و سازمان‌های غیر دولتی كه برای دو طرف در زمینه تجارت، سرمایه گذاری، فرهنگی، ورزشی، وام‌ها، كمك‌ها و اعتبارات، كمك‌های فنی و امور دیگر مربوط به توسعه همكاری‌ها مفید باشد، ادامه می‌دهد.

جنوب سودان نیز بیشترین ذخیره بهره‌برداری نشده از نفت را در آفریقا داراست و به‌رغم آگاهی آمریكا از تلاش‌های چین، این كشور می‌خواهد در صورت امكان این منابع هنگفت را در اختیار گیرد. جنوب سودان حدود 90 درصد از تولید و ذخیره نفت سودان را داراست و در حال حاضر روزانه معادل 490 هزار بشكه نفت در این منطقه تولید می‌شود كه طبق آمار ارائه شده توسط شركت بریتیش پترولیوم، پس از آنگولا و نیجریه، در مرتبه سوم تولید نفت در كشورهای آفریقایی جنوب صحراء قرار دارد.

این منابع نفتی چشم انداز مورد نظر آمریكا در جنوب سودان با نفوذ چین در این قاره دچار مشكل می‌كند؛ در همین رابطه، «باقان اموم»، دبیركل جنبش آزادی‌بخش خلق سودان می‌گوید كه چین و روسیه، در صورت جدایی جنوب پس از همه‌پرسی سال 2011، از دولت جدید حمایت می‌كنند.

ریشه‌ بحران در دارفور

نقطه آغاز بحران را باید به سال 2003 حواله داد. در این سال جنبش آزادی‌بخش ملى سودان كه شاخه نظامى است و شاخه سیاسى آن حزب عدالت و مساوات نام دارد، با شعار احقاق حقوق نادیده انگاشته شده، مردم منطقه دارفور به مؤسسات و نهادهاى دولتى حمله كردند و خواستار توجه جدى دولت به رفع مشكلات خود شدند. دارفور، یكى از مهم‌ترین استان‌هاى سودان است. سودان از 24 استان تشكیل شده و دارفور، استان شانزدهم این كشور با جمعیتى بالغ بر 6 میلیون نفر (یك پنجم جمعیت سودان) است. خلاف تعدد قومیتى و مذهبى مردم جنوب سودان بیشتر مردم دارفور مسلمان هستند. دارفور با كشورهاى چاد، لیبى و آفریقاى مركزى همسایه است و مردم این سرزمین در طول تاریخ مستقل از حكومت مركزى، در مبازره با قدرت‌هاى بزرگ و در مقاطعى تحت نظام پادشاهى زندگى مى‌كرده‌اند. با وجود این هم‌زمان با انقلاب مهدیه در سودان مردم استان نیز به متابعت از حكومت مركزى گردن نهادند. با این حال بحران دارفور مانند استان صعده در یمن می‌توانست یك بحران داخلی باشد اگر نیروها وطرف‌های خارجی در آن دخالت نمی‌كردند. با ورود طرف‌های خارجی این بحران به صورت یك بحران بین‌المللی در آمد.

البته مصر سعی می‌كند هم‌زمان ارتباط خود را با دولت عمر البشیر و ناراضیان حفظ كرده و در موقع لزوم نقش میانجی را داشته باشد

دخالت‌های داخلی

برخی آگاهان معتقدند كنار نهادن برخى چهره‌هاى شاخص سیاسى از قدرت نظیر «صادق المهدی» و «حسن الترابی» كه در این منطقه نفوذی سنتی و تاریخی دارند موجب عمیق‌تر شدن این بحران شد. از سوی دیگر دولت عمر البشیر به دلیل ماهیت سیاسی خود كه از طریق كودتا برسركار آمده بود و گرایش‌های ایدئولوژیك اسلامی و حمایتی كه از جنبش‌های آزادی‌بخش به‌ویژه حقوق فلسطینیان می‌كرد و درعین حال با سیاست‌های استعماری و امپریالیستی غرب به مقابله برمی‌خاست، رودرروی دولت‌های غربی و آمریكا قرار گرفت. همچنین اختلافات مرزی با همسایگان نیز مزید بر علت شده و به این بحران دامن زد؛ زیرا سودان پس از الجزایر بزرگ‌ترین كشور قاره آفریقاست و با 10 كشور آفریقایى هم مرز است. یك نمونه عینى از این گونه اختلافات در رابطه بین مصر و سودان و اختلاف آن دو بر سر منابع نیل مشاهده می‌شود. بیهوده نیست كه غالب گروه‌های ناراضی سودان به مصر پناهنده شده و یا از كمك‌های دولت «حسنی ‌مباركـ»، رئیس‌جمهوری مصر بهره‌مند می‌شوند.

سودان امر بشیر

البته مصر سعی می‌كند هم‌زمان ارتباط خود را با دولت عمر البشیر و ناراضیان حفظ كرده و در موقع لزوم نقش میانجی را داشته باشد. همچنین سودان روابط گسترده‌ای با چین دارد و از طریق فروش نفت و گاز خود كه یكی از منابع مهم درآمد این كشور به حساب می‌آید مایحتاج خود از جمله سلاح را تامین می‌كند. از این رو بارها كشورهای غربی چین را به فروش اسلحه به سودان و عدم همكاری بین‌المللی برای حل این بحران متهم می‌كنند. همه این مسائل به همسایگان یا دیگر طرف‌های بین‌المللی اجازه می‌دهد تا در این بحران وارد شوند.

عقب‌نشینی عمرالبشیر

با این حال فشارهای بین‌المللی و تحریم‌های اعمال شده از سوی كشورهای غربی به‌ویژه برای كشور فقیری چون سودان نمی‌توانست بدون تاثیر باشد. دولت عمر البشیر طی این هفت سال به‌شدت مقاومت كرده و حتی در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری این كشور كه قرار است در آوریل 2010 برگزار شود، دست به دو ابتكار مهم زد:‌ یكی این‌كه اجازه داد مخالفانش در رقابت شركت كنند؛ از جمله این رقیبان صادق المهدی بود كه با ثبت‌نام خود را برای رقابت با عمر البشیر آماده كرد. همچنین عمرالبشیر پیشگام صلح با شورشیان دارفور شد و در نهایت توانست با همكاری دولت چاد و با نظارت سازمان ملل و اتحادیه آفریقا توافق‌نامه‌ای را با جنبش عدالت و برابری كه یكی از گروه‌های تاثیرگذار در منطقه دارفور است، امضا كند. پس از امضای این توافق‌نامه بود كه عمر البشیر به دارفور رفت و از دیگر گروه‌ها نیز خواست به این روند بپیوندند. دولت سودان برای حل بحران جنوب نیز گام‌هایی را برداشت و آخرین اقدام عمرالبشیر برگزاری همه‌پرسی است. رئیس‌جمهوری سودان چندی پیش اعلام كرده بود كه چنانچه مردم جنوب گزینه جدایی را انتخاب كنند، خارطوم نیز استقلال جنوب را به‌رسمیت می‌شناسد. اما جنوبی‌ها می‌دانند كه بهترین گزینه برای آنان هم‌زیستی با كل جامعه سودان است. دولت عمرالبشیر تمایل دارد ازطریق مشاركت‌دادن گروه‌های جنوب و جنبش‌های دارفور به بحران‌های داخلی این كشور پایان دهد. لازمه كار البته این خواهد بود كه مردم سودان دردرجه نخست خود را در دولت شریك بدانند و از طریق یك انتخابات آزاد و رقابتی سالم بتوانند در تعیین سرنوشت خود دخالت داشته باشند. این كلید رمزی است كه می‌تواند ثبات و صلح را به سودان بازگرداند.

منابع: ایلنا/مهر

فرآوری: مسلم حقیقی