تبیان، دستیار زندگی
صهیونیسم، جریان ‌سیاسی است که منشا آن را مبانی دین یهود قرار داده‌اند؛ هرچند در واقع این امر ارتباطی با یهودیت ندارد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ریشه‌های تاریخی صهیونیسم

صهیونیسم

کتاب «بن مایه‌های دینی و تاریخی صهیونیسم» نوشته سمیه خزائی، به تمایزات دینی و تاریخی یهود با حزب سیاسی صهیونیسم پرداخته و با کندوکاوی محققانه، نشان داده است که صهیونیسم از دل ایدئولوژی دینی ـ یهودی برنخاسته، بلکه پشتوانه شکل‌گیری آن ایدئولوژی سیاسی و فکری غرب است و ارتباطی به دین یهود ندارد.

یهود به عنوان یکی از ادیان آسمانی بزرگ، در طول تاریخ خود شاهد تغییر و تحولات عظیم بوده است. این جمعیت که به صورت یک قوم در اعصار تاریخی قبل از ظهور پیامبر خود (حضرت موسی) شاهد ظلم و ستم‌های بسیاری بودند، با آغاز پیام‌رسانی حضرت موسی دعوت او را پاسخ گفته و همراه او از مصر به امید رسیدن به سرزمینی آرام و مطمئن برای زندگی، خارج شدند.

حوادث رخ‌داده بر سر راه این جمعیت مهاجر و نافرمانی‌های آنها از فرمان‌های یهوه، سبب شد که مدت 40 سال در صحرای سینا به حالت بیابان‌گردی و سرگردانی سپری کنند. در این مدت، قوم یهود، رهبر اصلی خود را از دست داده و به رهبری «یوشع‌بن نون» با جنگ و خونریزی وارد سرزمین کنعان می‌شوند. عصر داوران و پادشاهان از جمله مقطع‌های حکمرانی و فرمانروایی یهودیان در طول تاریخ آنهاست.

اما این آرامش و سکون، مدت زمان طولانی را طی نکرد. نافرمانی اسباط بنی‌اسرائیل و جدا شدن آنها از یکدیگر، سبب شد تا بذرهای اختلاف در میان آنها پراکنده شود و در برابر هجوم دشمنان داخلی و خارجی، دچار ضعف شوند. حملاتی که از خارج سرزمین کنعان(فلسطین) بر یهود وارد می‌آمد، سبب شد که تعدادی از افراد این قوم، به اسارت برده شوند و هیکل سلیمان (معبد ساخته شده به فرمان حضرت سلیمان) که جایگاه ویژه‌ای در وجدان و ضمیر آنها داشت، به فرمان بخت‌النصر ویران شود.

حوادث رخ‌داده بر سر راه این جمعیت مهاجر و نافرمانی‌های آنها از فرمان‌های یهوه، سبب شد که مدت 40 سال در صحرای سینا به حالت بیابان‌گردی و سرگردانی سپری کنند

در زمان کوروش، باز یهودیان به فلسطین بازگشتند، اما دیگر نتوانستند اقتدار و شکوه خود را به دست آورند و با حمله «تیتوس» به کلی در سرتاسر جهان پراکنده شده و در میان جوامع بیگانه، به عنوان عنصری فرعی و ناپیدا به زندگی خود ادامه داده و تاریخ دینی خود را برای همیشه از دست دادند.

کتاب مقدس این قوم (تورات) تمام حوادث رخ داده شده در مورد تاریخ این ملت را به صورت مکتوب خود آورده است؛ هرچند که اصل این کتاب پس از حضرت موسی(ع) مدون شده و خالی از ایراد و تحریف نیست، اما در میان یهودیان، دارای اهمیت و جایگاه خاصی است.

نگاه ویژه و گاه نژادپرستانه‌ای که در برخی از عبارت‌های این کتاب یافت می‌شود، این اندیشه را در وجدان یهودی تقویت می‌کند که عنصری است دارای جایگاه ویژه که خداوند به وسیله او به مخلوقات خود عنایت دارد. این طرز نگرش و آرزوی رسیدن به سرزمین موعود برای این قوم سرگردان و پراکنده، اندیشه بازگشت به «صهیون» را تقویت می‌کرد.

در زمان کوروش، باز یهودیان به فلسطین بازگشتند، اما دیگر نتوانستند اقتدار و شکوه خود را به دست آورند و با حمله «تیتوس» به کلی در سرتاسر جهان پراکنده شده و در میان جوامع بیگانه، به عنوان عنصری فرعی و ناپیدا به زندگی خود ادامه دادند

مساله «سرریز شدن جمعیت یهودی» که پیش آمد، سبب شد تعداد چشم‌گیری از یهودیان به اروپای مرکزی و غربی و سپس به آمریکا مهاجرت كنند. این استیطان(مهاجرت) مشکلاتی را به وجود آورد؛ حکومت‌های میزبان از این مهاجرت بزرگ که می‌توانست مشکلات اجتماعی و امنیتی را در پی داشته باشد، بیمناک شدند. این مساله موجب شد یهودیانی هم که قبل از این مهاجرت، در این کشورها سکونت داشتند، جایگاه اجتماعی و طبقاتی خود را در خطر ببینند. لذا این دو گروه به فکر راه حلی برای این مساله افتادند.

اندیشوران غربی در نیمه‌های سده قرن نوزدهم، مساله یهود و شرق(دولت عثمانی و مرد بیمار اروپا، این که آیا امپراطوری به همین شکل باقی بماند یا تقسیم شود و در صورت تقسیم شدن، چه کسی وارث است؟) را به هم مرتبط کردند. آنها در این اندیشه فرو رفتند که به بهره‌گیری از یهودیان در حل مشکل شرق به نفع جهان غرب، می‌توانند مساله یهود را نیز حل کنند.

این جمعیت سرریز شده، به شرق فرستاده می‌شوند تا به عنوان گروهی کارکردی و مهاجرتی در فلسطین استقرار یابند و جهان عرب را به دو گروه تقسیم کنند؛ و افزون بر آن، بر آب‌راه‌های راهبردی اشراف یابد و اجازه ندهند قدرتی منطقه‌ای برای پرکردن خلا دولت عثمانی پا بگیرد و منافع غرب را تهدید کند. این راه حل صهیونیستی مساله یهود بود.

اندیشوران غربی در نیمه‌های سده قرن نوزدهم، مساله یهود و شرق را به هم مرتبط کردند. آنها در این اندیشه فرو رفتند که به بهره‌گیری از یهودیان در حل مشکل شرق به نفع جهان غرب، می‌توانند مساله یهود را نیز حل کنند

نویسنده این اثر در بخشی از مقدمه كتاب می‌نویسد: «صهیونیسم به عنوان یک جریان و جنبش سیاسی، بلکه استعماری، تمامی افکار جهان، به ویژه مسلمانان را به خود معطوف داشته است. بنابراین جا دارد تا نگاهی هرچند اجمالی به این جنبش و این جریان سیاسی بیفکنیم تا حقیقت آن را دریابیم. چرا که صهیونیسم با ابزار دین، تمامی عرصه‌های اعتقادی را درنوردیده و در راستای اهداف سیاسی و منویات دنیوی خویش و استعمارگران قرار داده است.

بدین ترتیب، ابتدا کتاب‌هایی که در این زمینه نگارش یافته بود مورد مطالعه و دقت قرار دادم و دریافتم که مسیر حرکت نویسندگان برای علت‌شناسی و سبب‌شناسی نیست و یا بسیار اندک است، بیشتر به آسیب‌شناسی آن پرداخته‌اند. این موجب شد تا طرحی را بریزم تا این قضیه تکمیل گردد و آن چیزی است که پیش‌رو داریم.

در این نوشتار سعی بر آن شده است تا با ریشه‌یابی و شناسایی این جنبش سیاسی، به پیدایش و نحوه شکل‌گیری آن بپردازم و سپس به نگاهی که در پس پرده تشکیل این حرکت وجود داشته است را بازیابی کنم. امید دارم كه در این مسیر، توفیق رفیق یار گشته باشد و نقاب از چهره مولود نامبارك جهانی، زدوده باشم.»

صهیونیسم، جریان ‌سیاسی است که منشا آن را مبانی دین یهود قرار داده‌اند؛ هرچند در واقع این امر ارتباطی با یهودیت ندارد. به عبارت دیگر، می‌توان گفت صهیونیسم با یهودیت تفاوت عمده‌ای دارد که تنها از آن آیین برای مشروعیت بخشیدن به جریان خود استفاده کرده‌اند؛

صهیونیسم نام یک جریان فعال سیاسی است که خاستگاه اصلی آن را می‌توان در اروپا پیدا کرد. از میان یهودیان می‌توان گفت بنیان‌گذار اصلی این حرکت «تئودور هرتزل» است. وی در اواخر قرن «18 میلادی» توانست نخستین کنگره بین‌المللی صهیونیست را در شهر بازل سوئیس برگزار کند و در این میان با صدور اعلامیه بالفور جایگاه نامشروع آن را موجه نشان دهد.

این جنبش برای توجیه مقاصد توسعه‌طلبانه خود به تاریخ قوم یهود به عنوان یک ابزار نگاه می‌کند و نه تنها این تاریخ فرهنگی، بلکه تاریخ دینی یهود را نیز برای منطقی جلوه‌دادن عملکردهای خود مورد بهره‌برداری قرار می‌دهد. این گروه بر این باورند که نه تنها فلسطین بلکه از «نیل تا فرات» جزء سرزمین‌های اجدادی آنهاست و برای مستدل كردن سخنان خود به تورات و تلمود (دو منبع اصلی آیین یهود) استناد می‌کنند.

صهیونیسم، جریان ‌سیاسی است که منشا آن را مبانی دین یهود قرار داده‌اند؛ هرچند در واقع این امر ارتباطی با یهودیت ندارد. به عبارت دیگر، می‌توان گفت صهیونیسم با یهودیت تفاوت عمده‌ای دارد که تنها از آن آیین برای مشروعیت بخشیدن به جریان خود استفاده کرده‌اند؛ در حالی که با یکدیگر کاملا مغایرت دارد. در این پژوهش به خاستگاه این تفاوت و دوگانگی پرداخته شده و در ضمن آن به نحوه و چگونگی شکل‌گیری این جریان سیاسی می‌پردازد، اگر چه ناگزیر از نشان دادن سیر تاریخی و پیشینه تباری آن می‌باشد، اما در صدد بیان تاریخ آن نیست.

می‌توان گفت بنیان‌گذار اصلی اندیشه‌ی صهیونیسم «تئودور هرتزل» است. وی در اواخر قرن «18 میلادی» توانست نخستین کنگره بین‌المللی صهیونیست را در شهر بازل سوئیس برگزار کند و در این میان با صدور اعلامیه بالفور جایگاه نامشروع آن را موجه نشان دهد

هدف از این نوشتار، تخطئه یا یهودستیزی نیست، بلکه هدف و مقصود واقعی نویسنده این اثر، تجزیه و تحلیل تاریخ صهیونیسم و روشن ساختن ماهیت اصلی این جنبش است. کتاب حاضر در دو بخش و هشت فصل تنظیم شده است. بن مایه‌های تاریخی یهود و صهیونیسم (در دو فصل) و بن مایه‌های دینی یهود و صهیونیسم (در شش فصل) عناوین این بخش‌ها را تشکیل می‌دهند.

چاپ دوم کتاب «بن مایه‌های دینی و تاریخی صهیونیسم» در شمارگان 1300 نسخه، 246 صفحه و بهای 50000 ریال راهی بازار نشر شد.


گروه کتاب تبیان - محمد بیگدلی