تبیان، دستیار زندگی
گاهی اوضاع رسانه ملی به گونه ای می شود که نمایش های تلویزیونی، چیزی نیست جز حکایت شبانه روزی غم، غصه، بدبختی، یاس و ناامیدی. القای این عناصر آنچنان بالا می گیرد که بیننده تلویزیون ملی احساس می کند که پیگیری یک داستان احتمالا او را دچار افسردگی و یاس و بد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

افراط و تفریط در سیما


گاهی اوضاع رسانه ملی به گونه ای می شود که نمایش های تلویزیونی، چیزی نیست جز حکایت شبانه روزی غم، غصه، بدبختی، یاس و ناامیدی. القای این عناصر آنچنان بالا می گیرد که بیننده تلویزیون ملی احساس می کند که پیگیری یک داستان احتمالا او را دچار افسردگی و یاس و بد بینی می کند.
رسانه ملی

مسلما وقتی تلویزیون در یک محدوده زمانی خاص به طور همزمان به پخش سه مجموعه غم انگیز و پر مصیبت، اقدام می کند، چندان عجیب و بعید نیست که صدای اعتراض اغلب نهادهای جامعه بلند شود و همگان نسبت به این عملکرد سیما، معترض باشند. تبیان نیز در میان هیاهوی اعتراضات وارده، نقدی را بر این موضوع وارد کرد که بازخورد جالبی را در میان کاربران به دنبال داشت. به این صورت که اغلب کاربران نسبت به این موضوع اذعان داشتند که فضای تلویزیون ملی بسیار غم انگیز و کسل کننده است و انگیزه ای برای مخاطب ایجاد نمی کند که پای برنامه های این چنینی بنشیند. همه این انتقادها به اضافه پیشنهاداتی که در جهت ارتقاء کیفیت برنامه های رسانه ملی، مطرح شد، منجر به این شد که در فاصله ای نزدیک به یک یا دو ماه، شاهد پخش برنامه های طنز از تلویزیون ملی باشیم.

شیدایی

اکنون اوضاع دقیقا عکس دو ماه پیش است. یعنی زمانی که مجموعه های تلویزیونی "تا ثریا"، "شیدایی" و "پنجره" آغاز به پخش شده بودند و مخاطبان رسانه ملی به طور همزمان از سه شبکه سیما، شاهد نمایش هایی با محتوای غم، مصیبت و اندوه بودند، در حال حاضر به طور همزمان شاهد پخش دو مجموعه طنز " نقطه سر خط" و "خانه اجاره ای" از شبکه سوم سیما هستند. مواجهه با این موضوع این مسئله را به ذهن متبادر می سازد که به راستی سیمای ملی با کدامین مدیریت و برنامه ریزی عمل می کند؟ چرا عملکرد سیما به گونه ای است که دائما این تصور ایجاد می شود که هیچ تعادلی در نحوه پخش برنامه های رسانه ملی وجود ندارد؟ آیا چینش برنامه های تلویزیون تا این حد مشکل است که این امکان را برای مسئولان این نهاد مهم، فراهم نمی سازد که طوری برنامه ریزی کنند که مثلا یک مجموعه تلویزیونی غم انگیز با موضوعات اجتماعی به طور همزمان با یک مجموعه طنز، پخش شوند که بتوانند نوعی توازن در را نگاه مخاطبان نیز ایجاد کنند؟

نقطه سرخط

اکنون در شرایطی قرار داریم که مشاهده می شود چگونگی پخش برنامه های رسانه ملی به این صورت است که روزی به پخش چند سریال ناامید کننده و اندوهگین می پردازد و به محض شنیدن صدای اعتراض جامعه، بلافاصله به پخش دو سریال طنز می پردازد. این عملکرد تا حد زیادی حساب نشده و ناپخته به نظر می رسد و تمامی این اتفاقات در شرایطی رخ می دهد که بیش از هر زمان دیگری نیاز به تولید برنامه های بومی که مناسب اقشار مختلف جامعه باشند، هستیم. شرایطی که هر روز شاهد ظهور شبکه های فارسی زبان در ماهواره هستیم که هر یک از آنها به گونه ای نظر مخاطبان را به سمت خود جلب می کنند و ضعف رسانه ملی، قطعا عامل مهمی در جهت افزایش مخاطبان این شبکه ها محسوب می شود. همه این اتفاقها در حالی رخ می دهد که چندی قبل ریاست محترم جمهوری و ریاست محترم صدا و سیما در افتتاحیه شبکه نمایش، نسبت به افزایش شبکه های بومی تاکید داشتند و مسئولان را نسبت به تاسیس شبکه های متعدد، تشویق می کردند.

به نظر می رسد آنچه بیش از هر چیزی در تلویزیون ملی ضرورت دارد، وجود یک مدیریت خبره و مسلط است که با برنامه ریزی دقیق و مشخصی به اداره این نهاد مهم بپردازد

حال این سوال مطرح می شود که رسانه ای که نمی تواند نحوه چینش و زمان بندی مناسبی را برای پخش برنامه های خود در نظر گیرد و گاهی از این طرف بوم و گاه از ان طرف بوم می افتد، چطور می تواند به برنامه های دراز مدت و فرهنگ سازی و مقابله با هجمه عظیم تبلیغات و محتویات رسانه های خارجی، به مقابله برخیزد؟ نظامی که در چند شبکه معدود نمی تواند مدیریت حساب شده ای را پیاده کند، چطور می تواند به اداره شبکه های متعدد دیگری بپردازد؟

خانه اجاره ای

به نظر می رسد آنچه بیش از هر چیزی در تلویزیون ملی ضرورت دارد، وجود یک مدیریت خبره و مسلط است که با برنامه ریزی دقیق و مشخصی به اداره این نهاد مهم بپردازد. چرا که مشخص است که هر عقل سلیمی نسبت به این موضوع معترف است که شایسته نیست چند برنامه دردناک به طور همزمان پخش شوند و در مدت کوتاهی بعد از ان چند برنامه صرفا طنز، از تلویزیون پخش شوند. این اتفاق مخاطبان را گیج می کند و در این شرایط نمی توان انتظار داشت که رسانه ملی در انتقال ارزشها و هنجارها، تاثیر گذاری خاصی را بر مردم داشته باشد.

بنابراین بهتر است مسئولان و کارگزاران رسانه ملی، قدری بیشتر در این باره تامل کنند و این اتفاقات را ساده و سطحی نبینند و بدانند که مردمی که مخاطبان اصلی رسانه ملی هستند، متوجه این مسائل هستند و ضعف عملکرد تلویزیون را درک می کنند و تشخیص می دهند. پس برای حرمتی که نسبت به شعور مخاطب قائل هستیم شایسته است که بعد از این شاهد چنین مواردی نباشیم.

فاطمه ناظم زاده

بخش ارتباطات تبیان