خبرنگار و فوتبالیست
خبرنگار: چرا قبل از هر بازی به حمام می روی؟
فوتبالیست: برای اینكه گل های تمیز بزنم .
تور ماهیگیری
یه روز یه نفر می ره ماهی بگیره، تور رو می اندازه تو دریا؛ اما هر چی می كشه در نمی یاد. می ره زیر آب، می بینه ماهی ها تور رو بستن، دارن والیبال بازی می كنن.
خرمگس
معلم: بچه ها کسی می تواند بگوید چرا به بعضی از مگس ها، خرمگس می گویند.
شاگرد: چون آن ها عقل درست و حسابی ندارند.
صفر
پرویز به دوستش گفت: فرق میان آموزگار و دماسنج چیست؟
دوستش گفت: هیچ! چون هر کدام از آن ها صفر را نشان بدهند تن آدم می لرزد.
جایزه
آموزگار: دو چهار تا چند تا می شود؟
حمید: هشت تا.
آموزگار: آفرین! حالا هشت تا آب نبات به تو جایزه می دهم.
حمید: آقا ببخشید می شود شانزده تا!
آب ندهید!
دیوانه ای برای خودکشی به داخل گلدان بزرگی رفت و به همه سپرد مرا آب ندهید!
دروغگو
دو تا دروغگو پایین کوه با هم صحبت می کردند.
اولی گفت: اون مورچه را روی نوک کوه می بینی؟
دومی گفت: کدام، اونی که چشماش را بسته یا اونی که چشمهایش باز است؟
لطیفه های ریزه میزه و لطیفه های شیرین ایرانی
تنظیم:نعیمه درویشی؛تصویر:مهدیه زمردکار
بخش کودک و نوجوان
مطالب مرتبط