یک گام به پیش
اگرچه میان زمان ساخت فیلم اول ابوالقاسم طالبی " ویرانگر" و دومین فیلم او "آقای رئیس جمهور" فاصله زیادی ایجاد شد، اما از آقای رئیس جمهور تا سومین فیلم طالبی یعنی " نغمه" فاصله چندانی رخ نداد. در واقع در زمان کشمکش های اکران آقای رئیس جمهور، طالبی پیش تولید نغمه را شروع کرد و هم زمان با اکران فیلم، نغمه را کلید زد.
اشاره به این موضوع از این بابت ضرورت داشت تا در یابیم که چرا نغمه به لحاظ مضمون و ساختار با دو فیلم قبلی این کارگردان تفاوت دارد. "ویرانگر" فیلمی اکشن و حادثه ای و "آقای رئیس جمهور" اثری سیاسی (البته سریال بازگشت پرستوها نیز در کارنامه طالبی ثبت است) و اکنون نغمه یک ملودرام عشقی بدون شعارهای سیاسی "روز" و حادثه پردازی های مرسوم است.
"نغمه" نشان از تجارب و پختگی سازنده اش دارد، فیلمسازی که در سومین اثرش به رتبه ای بالاتر ارتقاء یافته است. حتی اگر بپذیریم که عوامل پشت دوربین از جمله گلاب آدینه در مقام بازیگردان نقشی کلیدی در کمک به کارگردان داشته اند، باز هم این رویکرد نشان از مدیریت اصولی طالبی دارد. اما قرار گرفتن "نغمه" در حوزه ای به مراتب سینمایی تر، تنها در عرصه فنی و ساختاری صورت نگرفته است، بلکه دیالوگ های روان، غنی و مناسب از جمله قوت های فیلم است.
در واقع طالبی از قصه ای نه چندان تازه روایتی تازها با جذابیت های افزون تر خلق کرده است. قصه فیلم درباره یک مهندس کامپیوتر به نام محمود است که بیماری ناشی از آلودگی به گازهای شیمیایی (خردل) او به مراحله حاد رسیده است و چون مرگ خود را پیش بینی می کند، تصمیم می گیرد همسر جوانش را که استاد دانشگاه است طلاق بدهد. از سوی دیگر دانشجوی همسر محمود که در حال تحقیق روی عشق های اساطیری است، طی یک تصادف با محمود آشنا می شود. او پس از مدتی متوجه تمایل محمود به طلاق همسرش می شود و همین مساله او را به محمود نزدیک تر می کند و...
طبعاً کسی انتظار قصه های همیشه تازه را از فیلمسازان ندارد، اما همیشه نگاه نو و از زاویه ای جدید از جمله انتظارات تماشاگر از هر کارگردان است، مثلا پیش از این حاتمی کیا به مراتب روایتی منسجم تر و دراماتیک تر از قصه جانبازان شیمیایی با عنوان "از کرخه تا راین" ساخته است و... (جالب می بود اگر عنوان فیلم از آذربایجان تا تهران بود) و قرار هم نیست که دیگر کسی به سراغ سوژه جانبازان نرود ، بنابراین ، موضوع زندگی ، توقعات و واقعیات زندگی این سمبل های مقاومت ، همیشه می تواند انگیزه های قوی و ارزشمندی برای هر هنرمند باشد.
بنابراین دغدغه ابوالقاسم طالبی ستودنی است که تحت هر شرایطی و حتی به رغم فشارهای گوناگون تحمیلی بر فیلم قبلی اش ، باز هم دستمایه آخرین فیلمش برخاسته از دیدگاه ها و اعتقادات وی است.
طالبی در نغمه هم، تضاد طبقاتی ، گرایشات و هجوم فرهنگ بیگانه و پایمال شدن حقوق جانبازان را فراموش نکرده است، حتی به مراتب در این فیلم سینمایی بیشتر به این عناصر پرداخته است، اگر در فیلم "آقای رئیس جمهور" پسر نوجوان خبرنگار ، آلوده فرهنگ بیگانه بود و حرکات موزون اجرا می کرد، در این جا هم صحنه ای از حرکات موزون جوانان در پارک و خیابان را شاهدیم ، اگر چه هر دو مورد در فیلم ها تصنعی می نماید، اما حداقل در این جا کاربرد بهتری یافته است و یا اگر قصه به سیاق فیلم های قدیمی با صحنه تصادف آغاز می شود (دزدیده شدن کیف دختر قصه و بازپس گیری آن توسط جانباز شیمیایی) از قهرمان بازی و حرکات فیزیکی آن چنانی در این فیلم خبری نیست و اتفاق جذاب و باورپذیری است.
اما مشکل فیلم هم در لو رفتن گره آن است. بدین معنی که زودتر از رسیدن دوربین به منزل محمود و همسرش ، تماشاگر حدس می زند که استاد دانشگاه همسر جانباز است و معضل دیگر فیلم عدم پرداخت آدم های فرعی قصه است که نقش کلیدی در روند ماجراها دارند . مثلا نمایش خانواده دختری که قرار است به زودی ایران را ترک کند ، اگر چه در جایگاه تمهیدی برای نشان دادن فاصله طبقاتی و دغدغه های آنان لازم بود ، اما علت و معلول و انگیزه های مادر و دختر برای عملکردشان مبهم است، ضمن اینکه تحول دختر در تصمیم اش برای ترک ایران در پرده ابهام باقی می ماند. خلاصه این که علی رغم ضعف های اشاره شده ، "نغمه" رتبه برتری را در کارنامه طالبی ثبت می کند ، عوامل این برتری را باید چنین برشمرد: یکدستی در روایت، بازی های حسی و پذیرفته شده، موسیقی موثر و در خدمت سوژه، اجتناب از غلتیدن افراطی به ورطه ملودارم و...
اما نگاه کلی تر به فیلم را می توان در فرصتی دیگر و با دیدن دوباره فیلم مفصل تر و دقیق تر بیان کرد.