تبیان، دستیار زندگی
رهبران اهداف جنبش را روشن، شیوه و راهبرد را انتخاب و وضعیت موجود را تحلیل می کنند تا جنبش بهتر به پیروزی برسد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روحانیت و رهبری جنبشهای اسلامی

روحانیت

هر سازمانی یقیناً نیاز مند رهبر ومدیر است و بدون مدیریت متمرکز آنگونه که باید همگرایی و حرکت به سوی اهداف محقق نمیشود، سازمان بسیج نیز از این امر مستثنی نیست و نیازمند رهبر است. رهبر فردی است که ایدئولوژی و آرمان برآمده از بسیج عمومی را عرضه میکند، سامان دهی می کند، انگیزش ایجاد می کند و به جنبش جهت و دوام می بخشد. رهبران اهداف جنبش را روشن، شیوه و راهبرد را انتخاب و وضعیت موجود را تحلیل می کنند تا جنبش بهتر به پیروزی برسد. بدون رهبر، هر بسیج و جنبشی به شورش می انجامد. بنابراین به طور خلاصه رهبران دو کار ویژه و اصلی دارند(1)

1- تعیین اهداف جنبش و ایجاد انگیزه و شور؛

2- ایجاد یگانگی و سازماندهی؛

بنابر این دو کارویژه، ممکن است که سازمان بسیج دارای دو رهبر ایدئولوژیک ورهبر اجرایی باشد: رهبر ایدئولوژیک وظیفه تعیین راهبردها، ایجاد انگیزش و تعیین اهداف را دارد. ماکس وبر از این نوع رهبری به «کاریزما» نام می برد.(2) رهبر اجرایی نیز وظیفه نظارت به امور عملی و سازماندهی جنبش، تعویض وظایف و مسئولیتها، عضو پذیری و تامین بودجه جنبش را به عهده دارد.

«وبر» رهبری را به سه نوع سنتی، كاریزما و عقلانی تقسیم كرده است:

رهبری قانونی: سرشت عقلانی دارد، مبانی آن بر اعتقاد به قانونی بودن مقرراتی است كه به شیوه عقلانی وضع گردیده اند و بر مشروعیت رهبرانی است كه مطابق قانون تعیین شده‌اند.

رهبری سنتی: مبنایش اعتقاد بر قداست سنت‌های موجود و بر مشروعیت كسانی است كه به موجب رسوم جاری به قدرت می‌رسند.

رهبری كاریزماتیك: مبنایش اعتقاد افراد به ارزش‌های مشخص یك فرد است كه از قداست و یا تجربیاتش مایه‌ می‌گیرد. رهبری کاریزمایی دارای ویژگی هایی است که به لحاظ آن ویژگی ها موجب بسیج عمومی می شود. رهبر کاریزما مریدانی به گرد خود جمع می آورد و نظام و قدرت مستقر را به سئوال می کشد و معنای جدیدی از امور را عرضه می دارد. رهبر کاریزمائی درصدد ترغیب و تهییج عاطفی ذهن مردم است. قدرت بسیج‌كنندگی هر رهبر انقلابی ناشی از نفوذ ایشان بر قلبها و اذهان مردم است.

وبر می نویسد:

«رهبر کاریزمائی تنها رهبری نیست که به خاطر ویژگی های خارق العاده اش مورد ستایش بی حد بوده و آزادانه مورد اطاعت قرار گیرد، بلکه کسی است که چنین ویژگی هایی را در فراگرد دعوت مردم برای پیوستن به جنبش جهت تغییر و رهبری این جنبش آشکار می کند.»(3)

برخی از نویسندگان رهبران جنبش ها را به سه نوع :1- رهبر فکری، 2- رهبر کارایی، 3- رهبر سیاست گری و مدیر تقسیم کرده اند.(4)

روحانیت در جبهه

بنابراین یکی از عوامل مهم و مؤثر در ایجاد وحدت و ادامه فعالیت، رهبری و نقش آن در تشکیلات است. عنصر رهبری پایه وحدت گروه های مردمی است. به اعتقاد امام خمینی(ره) روحانیت به پشتوانه ایدئولوژی اسلام تا کنون توانسته است نقش رهبری بسیج عمومی و وحدت بخشی مردم را داشته باشد.

«و حالا فهمیدند که این قدرت اسلام بود که این سد بزرگ را شکست و این قدرت روحانیون بود که در همه جا مردم را بسیج کرد. هر جا رفتید آخوند آن شهر مردم را بسیج کرد و همه را با هم متحد کردند و همه در منبر و محراب مردم را جمع کردند و جوش دادند به هم تا این سد را شکست.»(5)

به طور یقین، چنانکه در اندیشه و عمل سیاسی امام(ره) تحقق پیدا کرده است، ولایت فقیه به عنوان، رأس روحانیت و نائب بر حق امامان معصوم(ع) از بهترین جایگاه در بسیج عمومی و وحدت بخشی جامعه، برخوردار می باشد. لذا امام خمینی رمز بقای نظام سیاسی جمهوری اسلامی را در پایبندی به فرامین ولی فقیه دانسته است.

منابع:

1. بروس کوئن، مبانی جامعه شناسی، ترجمه غلامعباس توسلی، ص409.

2. حسین حسینی، رهبری و انقلاب، ص24.

3. به نقل از: بشیریه، انقلاب و بسیج سیاسی ، ص58.

4. پیشین، ص92.

5. صحیفه امام، ج8، ص297.


سیدمهدی موسوی، گروه حوزه علمیه تبیان