تبیان، دستیار زندگی
منظور ما از خرافه هر حرف، کار، سنت و رسمی است که دلیل عقلی و یا نقلی معتبر نداشته باشد. به عبارت دیگر خرافه گفتار رفتار و اندیشه ایست که دلیلی از عقل یا کتاب و سنت معتبر آن را پشتیبانی نکند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دو خطر جدی برای دین

غلو

خرافه چیست؟

منظور ما از خرافه هر حرف، کار، سنت و رسمی است که دلیل عقلی و یا نقلی معتبر نداشته باشد. به عبارت دیگر خرافه گفتار رفتار و اندیشه ایست که دلیلی از عقل یا کتاب و سنت معتبر آن را پشتیبانی نکند.

یکی از این خرافه ها، شرک و غیر خدا پرستی است که قرآن کریم با تعابیری مانند « لا بُرْهانَ لَهُ » و یا « ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطان‏» از بی دلیلی آن یاد کرده و از آن نهی می کند. (117/مومنون،71/اعراف)

خلاصه این که خرافه چیزی است که نتوان آن را در کتاب و سنت و یا در بین دستورات عقل سالم پیدا کرد و یا حداقل امضای یکی از اینها را نتوان پای آن دید.

البته رفتارهایی هم در بین مردم دیندار رواج دارد که نمی توان به صراحت نامی از آنها در کتاب و سنت پیدا کرد؛ اما این به معنای خرافه بودن آنها نیست. زیرا می توان آنها را مصداق یکی از دستوارت کلی دین قلمداد کرد و بر همان اساس با قصد قربت و امید به اجر الهی آنها را انجام داد؛ مانند شرکت در «جشن عاطفه ها». با این که چیزی به این نام در قرآن و روایات نیست؛ اما چنین کاری به طور حتم مصداق کمک به محرومان و نیازمندان و مطلوب قرآن و عترت علیهم السلام بوده و عامل آن به اجر و ثواب الهی خواهد رسید.

چه کسانی خرافه را باور می کنند؟

کسانی که از توان تحلیل عقلی لازم برخوردار نیستند(آدمهای ساده لوح) و یا با قرآن و روایات بیگانه اند هدف اصلی خرافه سرایان قرار دارند. چرا که اینان با نداشتن آن دو میزان و معیار تشخیص به راحتی فریب خرافه پراکن ها را خورده و آن را باور می کنند.

یک نکته را هم باید به دلیل بالا اضافه کرد و آن اعتماد کردن و قبول داشتن گوینده است که سبب می شود شنوده تمام حرفها و رفتارهای او را بدون دلیل پذیرفته و باور کند و اصلا ذهنش را به دنبال دلیل کارها و حرفهای او نفرستد؛ خواه آن حرفها و کارها دلیل داشته باشند، خواه نداشته باشند.

باید باور کرد که خرافه در اصل دین و غلو در شان اهل بیت علیهم السلام جایگاه و محبوبیت این دو را در نظر مردم عاقل بالا نمی برد. اگر به دنبال نشان دادن چهره زیبای دین و بیان فضایل بی نظیر اهل بیت(علیهم السلام) هستیم از آیات و روایات فراوان و مستندی که داریم مدد بگیریم. اینهاست که ما و دیگران را به پیروی از قرآن و حضرات معصومین(علیهم السلام) ترغیب می کند.

متاسفانه اعتمادی در این حد یا محصول پندار باطل و بی بصیرتی خود فرد است یا حاصل تلقین و استوره سازی دیگران.

راه مصون ماندن از خرافه

برای کسانی که از قدرت تحلیلی عقلی مناسب برخوردارند و نیز با مبانی قرآن و روایات آشنا هستند این کار بسی سهل است و آسان. چرا که با عرضه مطالب مشکوک به این دو منبع حقیقت یاب به راحتی می توانند حق را از یاوه جدا کرده و به آن معتقد شوند؛ اما آن عده که از این دو نعمت برخوردار نیستند یا حداقل به قدر لازم با کتاب و سنت آشنایی ندارند بایست این مشکل را با سوال از کارشناسان و علمای دین حل کنند. اگر ایشان بر آن رفتار و یا گفتار مهر تایید زدند مقبول است و اگر تایید نشد بدانند که خرافه ای بیش نیست و باید از آن حذر کرد.

سند خواهی از گوینده هم از جمله کارهای خوبی است که می توان در این زمینه انجام داد. مثلا بپرسد این حکمی که بیان شد در کجای رساله عملیه آمده است؟ یا این که گفتید با استناد به کدام آیه و یا روایت معتبر است؟

غلو چیست؟

از امام باقر(علیه السلام) سوال کردند: غلو کننده کیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «الَّذِی یَقُولُ فِینَا مَا لَا نَقُولُهُ فِی أَنْفُسِنَا»؛ کسی است که در مورد ما چیزی را می گوید که ما در مورد خودمان نگفتیم. (بحارالانوار، ج75، ص187)

کسی می تواند اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) را توصیف کند که نسبت به شناخت ایشان اشراف کامل داشته باشد و چون این امر مقدور کسی جز خود آن حضرات معصوم نیست لذا به ما فرموده اند در مورد ما چیزی را بگویید که ما در مورد خودمان گفته ایم نه کمتر بگویید که می شوید «تالی» و نه بیشتر که می شوید «غالی».

خطر غلو و زیاده پردازی به حدی است که امام صادق(علیه السلام) دوری از آن را شرط شیعه بودن قرار داده و می فرماید:

«إِنْ كُنْتُمْ شِیعَتَنَا تَقُولُونَ مَا نَقُولُ وَ اعْمَلُوا بِمَا نَأْمُرُكُمْ بِهِ تَكُونُوا لَنَا شِیعَةً وَ لَا تَقُولُوا فِینَا مَا لَا نَقُولُ فِی أَنْفُسِنَا فَلَا تَكُونُوا لَنَا شِیعَةً»؛ اگر شما شیعه ما هستید پس آنچه را که ما گفتیم بگویید و آن کاری را بکنید که ما به آن دستور داده ایم و در مورد ما چیزی را که ما در مورد خود نگفته ایم نگویید که اگر گفتید دیگر شیعه ما نیستید. (مستدرک الوسائل، ج8، ص311)

کسانی که از توان تحلیل عقلی لازم برخوردار نیستند(آدمهای ساده لوح) و یا با قرآن و روایات بیگانه اند هدف اصلی خرافه سرایان قرار دارند. چرا که اینان با نداشتن آن دو میزان و معیار تشخیص به راحتی فریب خرافه پراکن ها را خورده و آن را باور می کنند.

بر این اساس باید زبان در کام کشید و عنان قلم نگه داشت تا نگوید و ننویسد آنچه را اهل بیت(علیهم السلام) در مورد خویش نفرمودند. اگر این امر ائمه معصوم علیهم السلام محقق شد بساط اینگونه اشعار و مدایح غلوآمیز هم جمع خواهد شد:

می زنم دل را به دریای جنون                     می كشم فریاد از نای درون

حیدرا صاحب ولای من تویی                       فاش می گویم «خدای من تویی»

و آن دیگری برای توجیه غلوکاری خود دست به توجیهات بی اساس نزده و نمی گوید «اینها [لا اله الا الزهرا و لا اله الا رقیه و...] همه بحثهای احساسی است.» زیرا احساسی مقبول و ممدوح است که مشروع باشد و الا اگر قرار به خروج از دایره دین باشد، ترانه های کفر آمیز و فوق العاده احساسی برخی خواننده های خارجی کمتر از این گونه مداحی ها نخواهد بود.

از این رو بر گویندگان و سرایندگان و مداحان دینی لازم است خود را پایبند به اصولی کنند که امام صادق علیه السلام آن را به روشنی تبیین کرده است.

هدف غلیان

عمده هدفی که غالیان به دنبال آنند نشان دادن چهره ای رفیع و فوق بشری از اهل بیت (علیهم السلام) است. در این باره باید گفت:

1. حضرات معصومین(علیهم السلام) فوق بشر نیستند بلکه انسانهایی هستند با کمالات بالا. زیرا شخص پیامبر(صلی الله علیه و آله) که سرآمد ایشان است مکرر فرمود: «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یُوحى‏ إِلَیَّ»؛ من انسانی هستم مانند شما با این فرق که در من کمالاتی است که در شما نیست و از همین رو است که به من وحی می شود و به شما نمی شود.(110/کهف) فرق سایر اهل بیت(علیهم السلام) با مردم نیز در همین کمالات فوق العاده است.

خلاصه این که خرافه چیزی است که نتوان آن را در کتاب و سنت و یا در بین دستورات عقل سالم پیدا کرد و یا حداقل امضای یکی از اینها را نتوان پای آن دید.

2. اگر اهل بیت(علیهم السلام) فوق بشر باشند چگونه بشر آنها را به عنوان الگوی خود قرار دهد و دنباله روی آنها باشد؟ مگر می شود یک انسانی که روی این کره خاکی زندگی می کند به یک فرشته آسمانی تأسی کرده و آن را به عنوان الگوی زندگی خود قرار دهد. اگر این امر ممکن بود خدا پیامبر و امامانی از جنس فرشته به سوی بشر گسیل می داشت تا اینقدر مشرکان و منکران به بشر بودن آنها اعتراض نکنند.(15/یس،6/تغابن)

خلاصه بحث

دین خالص و ناب به مانند آبی خالص و گواراست که همگان مشاقانه در طلب آنند. غلو و خرافه به مانند دو تا مگس مرده در این لیوان آبند که نمی گذارند مردم از این آب بنوشند و سیراب شوند.

باید باور کرد که خرافه در اصل دین و غلو در شان اهل بیت علیهم السلام جایگاه و محبوبیت این دو را در نظر مردم عاقل بالا نمی برد. اگر به دنبال نشان دادن چهره زیبای دین و بیان فضایل بی نظیر اهل بیت(علیهم السلام) هستیم از آیات و روایات فراوان و مستندی که داریم مدد بگیریم. اینهاست که ما و دیگران را به پیروی از قرآن و حضرات معصومین(علیهم السلام) ترغیب می کند.

بر همین اساس امام رضا(علیه السلام) فرمود: «فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»؛ اگر مردم به زیبایی کلام ما را درک کنند قطعا از ما تبعیت می کنند.(معنی الاخبار/180) بنابر این هیچ نیازی به اضافات خواب آلود و خرافه گرایانه و غلو آمیز نخواهد بود.

نوشته امید پیشگر- گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.