تبیان، دستیار زندگی
روحیه آزادگی شاخصه طلبگی قسمت اول: ریشه آزادگی و بردگی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روحیه آزادگی شاخصه طلبگی

قسمت اول

طلبگی

یکی از محوری ترین شاخصه های یک روحانی بیدار دل و طلبه فعُال حریت و آزادگی است. زیرا بواسطه این حریت و آزادگی می توان کارهای بزرگی انجام داد.

میل به آزادی و استقلال یکی از اصول فطری و مشترک میان همه انسانها است. اختیار و آزادی، گوهر آدمی بوده و از او جدایی‌ناپذیر است. امیرالمومنین (علیه السلام) به فرزندش امام حسن(علیه السلام) می نویسد:

«وَ لاَ تَكُنْ عَبْدَ غَیْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّا؛(1) بنده دیگرى مباش، زیرا خداوند تو را آزاد آفریده است.»

امام خمینی(ره) نیز آزادی و حریت را از امور فطری انسان می داند:

«انسان به حسب فطرت، عاشق حریت و آزادی است كه هر چه بخواهد بكند، حتی اراده او نیز نافذ باشد، به طوری كه در مقابل سلطنت و قدرت او مدافع و مزاحمی نباشد. و معلوم است كه در این عالم، همچون قدرت و نفوذ اراده ای  یافت نشود، لااقل طبایع این عالم تعصّی دارند كه تحت اراده انسان باشند»(2)

در واقع آزادی وسیلهای است تا انسان بودن خود را در این جهان انتخاب کند. انسان موجودی است که می‌تواند در ساختن خود مؤثر باشد که این، همان آزادی معنوی و درونی است. علاوه بر آن، می‌تواند در حیات و نظام اجتماعی و سیاسی خود نیز مؤثر باشد.

مستکبران عالم برای گسترش سلطه و استبداد خود بر مردمان، ابتدا آزادی و حزیت آنان را سلب می کنند و سپس آن را به اطاعت وا می دارند:

فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ؛

ریشه آزادگی و بردگی

میل انسان به آزادی و حرّیت و تنفر از بردگی و ذلّت، ریشه در نوع خلقت انسان دارد. برای روشن شدن این مطلب، می بایست به آیات خلقت انسان توجه نمود. قرآن کریم مراحل خلقت و رشد انسان را اینگونه بیان می دارد:

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ (*) ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَكِینٍ (*) ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ(3)

بیان این آیه این است که انسان از دو نشئه متمایز ترکیب شده است یعنی آنگاه که جسم کامل شد، نشئه ای دیگر یافت و روح الهی در او دمیده شد:

الَّذِی أَحْسَنَ كُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِنْ طِینٍ (*) ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ (*) ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمْ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ قَلِیلاً مَا تَشْكُرُونَ(4)

این روح، زنگ و بوی الهی دارد چون از سوی اوست:

إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَراً مِنْ طِینٍ (71) فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ (72)

و از امر پرودگار است:

وَیَسْأَلُونَكَ عَنْ الرُّوحِ قُلْ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی(5)

از این رو، روح دمیده شده در انسان، از سوی خداوند متعال است رنگ و بوی الهی دارد لذات میل به جاودانگی، بی تعلقی و آزادگی دارد چرا که خداوند متعال و امور آسمانی همه بی نیاز از ماده و بری از جسم و تعلقات جسمانی است. پس روح انسان، میل به جاودانگی و بی تعلقی دارد.

ولی جسم، چون از عالم ماده و جسمانیت انسان را به دنیا و تعلقات مادی می کشاند. لذا در انسان دو جنبه وجود دارد جنبه تعلق به دنیا و جنبه آزادگی از تعلقات دنیوی:

فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا(6)

ادامه دارد...

منابع:

1. نهج البلاغه، نامه 31.

2. صحیفه نور، ج22، ص283.

3. مومنون، 12-14.

4. سجده، 7-9.

5. اسری/85.

6. شمس/8.


سید مهدی موسوی، گروه حوزه علمیه تبیان