110 کتاب حاصل 90سال زندگی+عکس
آشنایی با لئون میناسیان، نویسنده پیشكسوت ارامنه
در سال 1299 خورشیدی مصادف با 1920 میلادی در قریه خویگان فریدن متولد شد. پدرش زارع و معلم بود و در یک خانواده تقریباً فرهنگی پرورش یافت. تحصیلات ابتدایی را در قریه خویگان و دوران دبیرستان را در مدارس ملی ارامنه جلفا و كالج اصفهان كه امروز دبیرستان ادب نامیده میشود ادامه داد. پس از آن به مدت 10 سال در قریه خویگان تدریس كرد و همزمان چند سال مدیریت سیار دبیرستانهای قراء ارامنه فریدن را به عهده داشت. علاوه بر این فعالیتهایی در هیئت مدارس و نمازخانه و انجمنهای دیگر خویگان داشت. در 1324/ 1945 به كمک چند تن از روشنفكران آن منطقه كتابخانه ملی ابوویان را تأسیس نمود. از سال 1330/ 1951 تا 1360/ 1981 به مدت 30 سال در مدارس ملی ارامنه جلفا تدریس كرد و بعداً بازنشسته شد.
بیش از 50 كتاب تألیف كرده است که مهمترین آنها عبارت است از: تاریخ 350 ساله ارامنه فریدن نزدیك به 500 صفحه كه از طرف انجمن ادبی گروگ ملید در بیروت به چاپ رسیده، تاریخچه اولین چاپخانه ایران جلفا اصفهان از سال 1638 تا 1972 میلادی، فهرست كتابهای خطی موزه ارامنه جلفا كه به هزینه مؤسسه نشر كتاب گالوست گلبنگیان در وین چاپ شده، چهار كتاب از سرایندگان و نوازندگان ارامنه فریدن، صومعههای ارامنه ایران (كه عبارتند از كلیسای وانك و كلیسای سنت كاكاوس و كلیسای سنت استپانوس در آذربایجان)، تاریخ ارمنیان جلفای اصفهان در یكصد و چهل سال اخیر (1996-1856)، دو فرمان از حضرت رسول (ص) و حضرت امیرالمؤمنین (ع)، نظر مختصری به آیین مذهبی ارامنه ارتدوكس، ارمنیان ایران، سفری به بیتالمقدس و اسرائیل و چندین كتاب دیگر.
بیش از هفتصد مقاله در روزنامه آلیك كه مدت 60 سال است چاپ میشود نوشتهاست. بیش از سیصد مقاله در مجلات دیگر و نزدیك به 50 رساله در فصلنامهها و سالنامهها دارد.
ساکن جلفا ست؛ جلفا در اصفهان تا سال 1936 تنها یک کوچه باریک بود که فقط ارامنه در آن ساکن بودند؛ اما امروز خیابانی است با ساختمانهای بلند که تنها چند ساختمان قدیمی آن که روزگاری قرار بود موزه ارامنه شود، به دست دانشگاه پردیس سپرده شد و باقی مانده است.
پنج فرزند او ساکن آمریکا هستند، دوبار به نزد آن ها رفته و برگشته و می گوید تا هستم و هست، جلفا را دوست میدارم و البته اصفهان را. و رضایت به ترک وطن نمی دهد.
علایقش را از آویزه های در و دیوارش می توان حدس زد، جلفا و تاریخش.
ماشین تایپش را سال 1946 خریداری کرده و تمام نامهها و نوشتههایش را به وسیله آن تایپ میکند. دستانش میلرزد و وقتی روی کاغذ مینویسد، حتی خودش نمیتواند دستخط خود را بخواند.
صدای ماشین تایپ میناسیان همزمان با شنیدن صدای ناقوس کلیسا در جلفا آرام میشود. جلفا یک سال تاریخی دیگر را آغاز میکند و امیدواریم این تاریخ به دست میناسیان نوشته شود.
فرآوری و تنظیم: مهسا رضایی- ادبیات تبیان