چگونه ابوذر زمانه باشیم!
ابوذر غفاری
در ابتدای سخن و قبل از بیان اهمیت موضوع ، اشاره به این نکته ضروریست که علاوه بر مشخص بودن اصحاب نزدیک پیامبر اکرم (ص)، در روایاتی (از منابع سنی) صراحتاً از برخی اصحاب، با عنوان دوستان پیامبر (ص) نام برده شده است:
«دوستان رسول خدا(ص) دوازده نفرند ؛ ابوبکر، عمر، علی (ع)، حمزه، جعفر، ابوذر، مقداد، سلمان، خدیجه، ابن مسعود ، عمار یاسر، بلال بن ریاح .»1
چگونگی گرایش ابوذر به اسلام
نامش جُندب بن جُناده ، و از قبیله بنی غفار بود . قبل از رسالت پیامبر اکرم (ص) ، در دوره جاهلی، ترک بتپرستی نمود ؛«… خدا را پرستش میکرد و میگفت خدایی جز خدای یگانه نیست….»2
ابوذر خود گفته است؛ من سه سال پیش از آنکه به حضور رسول خدا(ص) برسم نماز میخواندم.3
به هر صورت وقتی که به ابوذر خبر رسید که مردی در مکه مبعوث شده و میگوید که پیامبر خدای یکتاست روح دردمند و جستجوگرش بیصبرانه بدنبال دستیابی به واقعیت امید می بندد. برادرش اُنیس که خبر از دعوت جدید پیامبر(ص)، را آورده، میگوید او مردی است که راست میگوید در حالی که قریش برایش چهره عبوس کردهاند . بدنبال این خبر ابوذر راهی مکه شده به حضور پیامبر اکرم (ص) مشرف و اسلام را بر میگزیند. ایشان را از پیشگامان غیر قریش، و چهارمین یا پنجمین مسلمانی دانستهاند که به اسلام گروید .4
ابوذر صحابی بزرگ پیامبر(ص)
علاقه به حقیقت ، صداقت و روشن ضمیری بینظیر ابوذر غفاری ، ایشان را به یکی از اصحاب بزرگ پیامبر اکرم(ص) تبدیل نموده ، عنصر لیاقت ! روشن ضمیری ! خوشطینتی ! و … هر چه بود از ابوذر مسلمانی دگرگونه و متمایز با دیگران میسازد . پاکی و تشنگی خاصش به حقیقتجویی ، باعث میگردد که باران رحمت دیانت اسلام را که توسط پیامبر(ص) بر انسانها عرضه میشد با صداقت تمام پذیرا شده ، در مقاطع مختلف ایفای نقش کند .
ابوذر بعد از اینکه مسلمان شد تا پس از جنگ بدر و احد در میان قوم خویش مقیم بود سپس به مدینه به حضور پیامبر اکرم(ص) رسید حضرت رسول(ص) در برخی از غزوات ایشان را در مدینه جانشین خود مینمود از جمله به هنگام غزوه ذاتالرقاع و غزوه بنیالمصطلق(المریسیع) جانشین حضرتش بود .5
در فتح مکه پرچم بنیغفار را داشت .6
همچنین در فضیلتش میفرماید : « آسمان بر سر مردی راستگوتر از ابوذر سایه نیفکنده است و زمین راستگوتر از او را برپشت خود نداشته است .»7
از خصوصیات دیگر ابوذر فزونی علم و دانش و دیانت بود که امام علی(ع) در موردش فرمود:«…انباشته از علمی شد که از کشیدن آن ناتوان ماند بسیار سختگیر و آزمند بود، سختگیر به از دست دادن دین خود و آزمند نسبت به کسب علم…» چنانچه ابوذر، خود نیز میگفت:«پس از ترک محضر رسول خدا(ص) چنان شد که اگر پرندهای در آسمان بال میزد، از آن حالت دانشی را به خاطر میآوردیم و بهره علمی میبردیم»8
بدین ترتیب شخصیتی آگاه باوفا، الگوی دینداری، ثبات و پایداری، و شخصیتی بینظیر برای جهان اسلام شکل میگیرد چنانچه یکی از شخصیتهای مهم شیعی چون مالک اشتر «…با ابوذر مصاحبت داشته و از علم او نیز بهرهمند شده است.»9
مهمتر اینکه منزلت و اعتبار ابوذر نزد پیامبر(ص) بیش از دیگر اصحاب بود چرا که براساس شناختی که از ایشان داشتند تنها وی را لایق میداند که وظیفه بسیار خطیر دفاع از حق را برعهدهاش قرار داده، پیمان گرفت که در راه خدا از سرزنشِ سرزنش کنندهها نهراسد و حق را بگوید هر چند تلخ باشد.10
ایشان نیز، پس از رحلت نبیاکرم(ص) در عملی کردن این پیمان به خوبی عمل نمود و در حمایت از امام علی(ع) و اصول اسلامی، با تکیه بر آیات قرآن همه سختیها را به جان خرید و در برابر خود خواهان قدرت طلب و بیعدالتیها و نابهنجاریهای اجتماعی ایستاد تا آنجا که هیچ ترفندی برای همراه نمودنش کارساز نشد .
ابوذر حامی و صحابی امام علی(ع)
ابوعمرو کندی میگوید : روزی نزد علی(ع) بودیم مردم گفتند برای ما از اصحاب خود چیزی بگو، فرمود: از کدام یک از اصحابم؟ گفتند از اصحاب محمد(ص) گفت: همه اصحاب محمد(ص) اصحاب من هستند، از کدام یک میپرسید؟… گفتند: از ابوذر چیزی بگو، گفت: ابوذر فراوان سؤال میکرد، گاه رسول الله(ص) به او پاسخ میداد و گاه پاسخ نمیداد. ابوذر در دینش آزمند بود و به فراگرفتن علم حریص، آن قدر علم آموخت که پیمانه عملش پرشد آنگونه که از تحمل آن عاجز آمد.
لذا پس از حادثه سقیفه همراه مقداد، سلمان فارسی، عباده بن صامت،ابوالهثیم بنالتیهان و حذیفه و عمار، تلاش مینمایند که انحراف حاصل شده در امر خلافت را به صلاح آورند. و در اعتراض به واقعه سقیفه میگوید: ای گروه مهاجر و انصار شما و بستگان شما میدانید که رسول خدا(ص) فرمود: امر خلافت پس از من از آن علی(ع) است ولی شما فرمایش رسول خدا(ص) را دور انداخته، به دست فراموشی سپردید پیرو دنیا شدید و آخرت را رها کردید آری به بهره و میوه آن دست یافتید و پوسته آن را رها کردید و حال آنکه اگر این کار را در خاندان پیامبرتان قرار میدادید حتی دو تن هم با شما اختلاف نمیکردند.11
همچنین با صدای رسا فریاد برمیآورد: من جندببنجناده یار و صحابی رسولخدا (ص)، هر کس مرا نمیشناسد بشناسد. من از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود:«مثلُ اهل بیتی کمثل سفینه نوح من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق».12
به هر حال ابوذر در شرایط مختلف به عنوان مسلمانی ثابت قدم و بینظیر، شیعه بودن را به تصویر میکشد و مرز میان دیانت زنده واصیل با کارکردهای واقعی ، و دینداری خودخواهانه ، منحط و دروغین را تفکیک مینماید و خدمت بزرگی به دنیای اسلام نمود چرا که دوگونه مسلمان را در درون اصحاب پیامبر(ص) از هم متمایز و مشخص کرد یک طرف چهره عملیِ ابوذر بودن ، و دیگر ، فرزند دنیا بودن ، طلحه شدن ، زبیرشدن و معاویه بودن . !
ابوذر در کنار شخصیت بی نظیری چون امام علی (ع) میآموزد که میفرمود : «… چهارپایان در بند شکمند ، و درندگان در پیتجاوز به هم ، مؤمنان فروتنند ، مؤمنان مهربانند ، مؤمنان ترسان .»، آنرا که تقوا فراز برده فرو میارید، و آن را که دنیا بالا برده بلند مشمارید !»13
و نهایتاً در طی مسیر شرافت و انسانیت به مرتبتی صعود مینماید که امام علی(ع) میفرمایند :« امروز هیچ کس جز ابوذر و خودم باقی نمانده است که در راه خدا از سرزنشِ سرزنش کننده نترسد !»14
توصیه پیامبر اکرم (ص) به ابوذر غفاری
چگونه خدا را عبادت کنیم
"ای ابوذر، خدا را آن گونه عبادت کن، که گویی او را می بینی، چون اگر تو او را نمی بینی، او تو را می بیند، و بدان که مرحله[ اول] عبادت، معرفت و شناخت اوست. چون او سرآغاز هستی است و پیش از او چیزی وجود نداشته است. او آن یگانه ای است که دومی ندارد و برای همیشه باقی است. او آفریننده آسمانها و زمین و آنچه در آنها و بین آنها ست می باشد. و او خدای لطیف و خبیر بوده و بر همه چیز تواناست .
سپس[دومین مرحله]ایمان به نبوت من و اعتراف به اینکه خداوند مرا فرستاده است تا به همه مردمان بشارت و انذار دهم و به اذن خدا آنان را به سوی او دعوت کنم و چراغ فروزانی فرا راهشان باشم .
آنگاه [مرحله سوم] محبت به اهل بیتم می باشد ؛ همانها که خداوند هر نوع پلیدی را از آنان دور ساخته و مطهّر و پاکشان ساخته است .
عبادت و معرفت
خدای متعال خلق را آفرید تا او را بشناسند و چون او را شناختند، حضرتش را بپرستند و چون او را پرستیدند، از پرستش جز او بینیاز شوند.
سعادت انسان در چیست ؟
ای ابوذر! سفارشهایم را به خاطر بسپار تا سعادت دنیا و آخرت را از آن خود سازی .
ای ابوذر! پیش از آن که پنج چیز به تو روی آورد ، پنج چیز را غنیمت بدان:
1- جوانی پیش از پیری
2- تندرستی پیش از بیماری
3- توانگری پیش از فقر
4- فراغت پیش از گرفتاری
5- زندگی پیش از مرگ
به تأخیر نینداختن آرزو و هدف
ای ابوذر! بپرهیز از امروز و فردا کردن و تأخیر در انجام آرزوهایت ، تو مسؤول امروز خود هستی . اگر فردا هم زنده ماندی ، همانگونه باش که دیروز بودی و اگر فردا زنده نبودی پشیمان نیستی که چرا امروز کوتاهی کردی.
ای ابوذر! چه بسیار افرادی که صبح زنده بودند ، اما آن روز را کامل نکردند و چه بسا افرادی که منتظر فردا بودند ، اما هیچ وقت آن را درک نکردند .
اندیشه مرگ و قیامت
ای ابوذر ! اگر اجل خود و نهایت آن را بنگری که چه زود و به سرعت میگذرد ، هر آینه آرزوهای دور و دراز خود را دشمن خواهی داشت ، و فریب آن را نخواهی خورد .
ای ابوذر! در دنیا مانند غریبی باش که به غربتی درآید و آن را وطن خویش نشمارد و یا مسافری که در منزلی فرود آید و قصد اقامت ننماید و خود را از اصحاب قبور بشمارد و قبر را منزل خود بدان .
هراس از لغزشها
ای ابوذر! مواظب باش ، مبادا بر اثر لغزشها از پای درآیی و دیگر نتوانی گذشته را تکرار کنی ،
آن هنگام قدرت برگشتن به دنیا را نخواهی داشت و بازماندگانت تو را بر ثروتی که برای آنان گذاشته ای مدح و ستایش نمی کنند .
و خداوند متعال نیز که به سوی او رفته ای، عذرهای بی اساس تو را در ترک اطاعت و بندگی نخواهد پذیرفت .15
( در اینجا در حقیقت پیامبر اکرم (ص) به ابوذر وصیت کرده است که اگر دچار لغزش شدی ، نگذار تبدیل به لغزش معنوی شود و زود علاجش کن .)
نکته ی پایانی ؛
به این مسأله باید توجه داشته باشیم که اگر پیامبر (ص) ابوذر زمانه ی خویش را نصیحت می کند ، این به این معنا نیست که این سخنان منحصر به او است ؛ بلکه هر یک از ما باید در زمانه ی خود ابوذر وارانه رفتار وعمل کنیم .
فرآوری : زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیان
پی نوشت ها :
1- نویری، نهایه الادب فی فنون الادب ، ج 3، ص210
2- ابن سعد ، طبقات ،ج 4، ص201
4- یعقوبی ، تاریخ ، ج1، ص379 . ابن سعد ، همان ، ج4 ، ص 202 . ابناثیر، اسدالغابه ، ج 1، ص357.
5- ابناسحاق ، سیره ، ج2 ، ص718و776
6- واقدی ، مغازی ، ص626
7- ابنسعد ، پیشین ، ج4 ، ص 206
8- ابنسعد ، پیشین ، ج2 ، ص338
9- ابنابیالحدید ، شرح نهجالبلاغه ، ج1، ص406
10- ابناثیر، اسدالغابه ،ج1، ص357
11- صدوق ، خصال ، ج2 ، ص 231 . طبرسی ، احتجاج ، ج1، ص301 . ابنابیالحدید ، پیشین ، ج3 ، ص151
12- ابنقتیبه ، المعارف ، ص252
13- نهجالبلاغه ، خطبه153و 191
14- ابنسعد ، پیشین ، ج4 ، ص210
15- حضرت آیت الله العظمی سیّد صادق حسینی شیرازی / ای اباذر اینگونه باش !