دیگر شکست نخورید!
چند بار که در یک کار شکست بخورید و سرتان به سنگ بخورد، می فهمید که انسان یک بار بیشتر عمر نمی کند، فرصت اندکی دارد و پوست سر هم نازک است! بنابراین بیایید یک بار برای همیشه کارهایتان را به بهترین صورت انجام دهید!
اینطوری:
الف) دست نگه دار! بسم الله نگفته؟!
در میان اقوام و ملل مختلف، رسم است كه كارهای مهم و با ارزش را با نام بزرگی از بزرگان خویش كه مورد احترام و علاقه ی آنهاست، شروع می كنند تا آن كار مبارك شود و به انجام رسد. البته آنان بر اساس اعتقادات صحیح یا فاسد خویش عمل می كنند. گاهی به نام بت ها و طاغوت ها و گاهی با نام خدا و به دست اولیای خدا، كار را شروع می كنند.حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
«بسم الله، مایه بركت كارها و ترك آن موجب نافرجامی است. 1
بسم الله را فراموش نكن! حتّی در نوشتن یك بیت شعر. 2
یادآوری: «بسم الله الرحمن الرحیم» را اگر کامل بگویید، شیاطین را دور می کند! شیاطین همیشه سر راه انسانها سنگ می اندازند!
ب) عاقبت اندیش باش!
پیامبر (صلوات الله علیه و آله) می فرمایند:«هر گاه تصمیم به كاری گرفتی، اول در اثر و نتیجه و عاقبت آن كار فكر كن و بیندیش؛ اگر دیدی نتیجه و عاقبتش صحیح است آن را دنبال كن و اگر عاقبتش گمراهی و تباهی است از تصمیم خود صرف نظر كن.» 3
یادآوری: یادمان باشد نیت در این اعمال بسیار مهم و اساسی است. اگر برای کار خیر نیت شر داشته باشیم، نتیجه شر می شود، نه خیر!
ج) رنگ خدایی بگیریم!
خود خدا می گوید:«رنگ الهی بگیرید و چه رنگی از رنگ خدایی نیكوتر است؟ و ما پرستش كننده ی اوییم.» 4
حالا این رنگ خدا، چه رنگی هست؟!
اگر بیشتر دقت کنید، بی رنگی و صداقت، محبت و صفا، وحدت و پاکی، رنگ خدایی است! رنگی که چشم را نوازش می دهد و جان ها را متوجه این رنگ می کند. رنگی همرنگ فطرت بی پیرایه ی آدمی؛ همان رنگ الهی!
ببینید! پنجره دو کارکرد دارد! هم دود را از خانه بیرون می برد و هم روشنایی به خانه می آورد! این که ما کدامش را بخواهیم عمل ما را شکل می دهد. 5
اگر برای انجام عملی، به جاودانگی اثر کاری که می کنیم، به راضی بودن خداوند از آن کار بیندیشیم و سپس دست به عمل بزنیم، کار ما به بهترین نحو صورت می گیرد.
داستانی زیبا می آوریم تا راهگشای کارمان باشد (ان شاء الله)
یادآوری پیش از داستان: نتیجه ی کار را با بیان «ان شاء الله»، «به امید خدا»، «توکل بر خدا» یا «هر چه خدا بخواهد!» و از این دست جملات از ته دل به خدا بسپاریم!
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «بسم الله، مایه بركت كارها و ترك آن موجب نافرجامی است. بسم الله را فراموش نكن! حتّی در نوشتن یك بیت شعر
یادآوری: «بسم الله الرحمن الرحیم» را اگر کامل بگویید، شیاطین را دور می کند! شیاطین همیشه سر راه انسانها سنگ می اندازند!
داستان:
علی بن ابی طالب ، از طرف پیغمبر اكرم ، مأمور شد به بازار برود و پیراهنی برای پیغمبر بخرد . رفت و پیراهنی به دوازده در هم خرید و آورد . رسول اكرم پرسید :
- این را به چه مبلغ خریدی ؟ "
- " به دوازده درهم " .
- " این را چندان دوست ندارم ، پیراهنی ارزانتر از این میخواهم ، آیا فروشنده حاضر است پس بگیرد ؟ "
- " نمی دانم یا رسول الله " .
- " برو ببین حاضر میشود پس بگیرد ؟ "
علی پیراهن را با خود برداشت و به بازار برگشت . به فروشنده فرمود :
- " پیغمبر خدا ، پیراهنی ارزانتر از این میخواهد ، آیا حاضری پول ما را بدهی و این پیراهن را پس بگیری ؟ "
فروشنده قبول كرد و علی پول را گرفت و نزد پیغمبر آورد . آنگاه رسول اكرم و علی با هم به طرف بازار راه افتادند ، در بین راه چشم پیغمبر به كنیزكی افتاد كه گریه میكرد. پیغمبر نزدیك رفت و از كنیزك پرسید
- " چرا گریه میكنی ؟ "
- " اهل خانه به من چهار درهم دادند و مرا برای خرید به بازار
فرستادند، نمیدانم چطور شد پولها گم شد . اكنون جرئت نمیكنم به خانه برگردم " .
رسول اكرم چهار درهم از آن دوازده درهم را به كنیزك داد و فرمود :
" هر چه میخواستی بخری، بخر ، و به خانه برگرد " . و خودش به طرف بازار رفت و جامهای به چهار درهم خرید و پوشید .
در مراجعت برهنهای را دید ، جامه را از تن كند و به او داد . دو مرتبه به بازار رفت و جامهای دیگر به چهارده درهم خرید و پوشید و به طرف خانه راه افتاد . در بین راه باز همان كنیزك را دید كه حیران و نگران و اندوهناك نشسته است ، فرمود :
- " چرا به خانه نرفتی ؟ "
- " یا رسول الله خیلی دیر شده میترسم مرا بزنند كه چرا این قدر دیر كردی " .
- " بیا با هم برویم ، خانه تان را به من نشان بده ، من وساطت میكنم
كه مزاحم تو نشوند " .
رسول اكرم به اتفاق كنیزك راه افتاد . همینكه به پشت در خانه رسیدند كنیزك گفت : " همین خانه است " رسول اكرم از پشت در با آواز بلند
گفت :
- " ای اهل خانه سلام علیكم " .
جوابی شنیده نشد . بار دوم سلام كرد ، جوابی نیامد . سومین بار سلام كرد ، جواب دادند . " السلام علیك یا رسول الله و رحمه الله و بركاته " .
- " چرا اول جواب ندادید ؟ آیا آواز مرا نمیشنیدید ؟ "
- " چرا همان اول شنیدیم و تشخیص دادیم كه شمائید . "
- " پس علت تأخیر چه بود ؟ "
- " یا رسول الله خوشمان میآمد سلام شما را مكرر بشنویم ، سلام شما برای خانه ما فیض و بركت و سلامت است "
- " این كنیزك شما دیر كرده ، من اینجا آمدم از شما خواهش كنم او را مؤاخذه نكنید " .
- " یا رسول الله به خاطر مقدم گرامی شما ، این كنیز از همین ساعت آزاد است .
" پیامبر گفت : " خدا را شكر ، چه دوازده درهم پر بركتی بود ، دو برهنه را پوشانید و یك برده را آزاد كرد ". 6
نوشته: وحید بلندی روشن
تنظیم: شکوری - دین و اندیشه تبیان
پی نوشتها:
1. كنز العمّال،ح29558
2. تفسیر برهان،ج1،ص43
3. اذا هممت فتدبّر عاقبته،ان یك رشداً فامضه و ان غیاً فانته عنه. وسائل،ج2/ص457
4. صِبغَةَ اللهِ وَ مَن اَحسَنُ مِنَ اللهِ صِبغَةً و نَحنُ لَهُ عابِدُونَ. آیه ی 138 سوره ی مبارکه ی بقره
5. آیت الله جوادی، تفسیر موضوعی، ج5 ص132 – برگرفته از حکایتی از امام صادق (ع)
6. بحارالانوار ، جلد 6 ، باب - " مكارم اخلاقه و سیره و سننه ".
منابع:
قرآن كریم
تفسیر نور، آیت الله قرائتی
تفسیر نمونه، آیت الله مكارم شیرازی
تفسیر سوره ی یاسین، محسن قرائتی
نسیم حیات، ابوالفضل بهرام پور
سخنرانی راه شناسی،محمد شجاعی
درس هایی از قرآن،آیت الله قرائتی
داستان و راستان جلد اول و دوم،استاد شهید مطهری