تبیان، دستیار زندگی
دیواری که کج بنا گذاشته می شود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مدیران رسانه به ثریا می روند!
ضرغامی

بخش ارتباطات- رسانه باید دانشگاهی باشد برای تربیت نسل ها دانشگاهی عمومی در کنار دانشگاه موضعی که همان مراکز آموزش عالی می باشند این گفته ها درسی است که از سخنان امام خمینی برای ما به یادگار مانده است. اما اهمیت این دانشگاه در این است که اسلامی باشد نه دانشگاهی سکولار و درگیر ارزش های لیبرالیستی. اگر قرار باشد در کنار همه عوامل موثر در مدرنیته وسایل ارتباط جمعی ما هم همان ارزش های غربی را پراکنده کنند و با آن ارزش ها اداره شوند دیگر جایی برای اصلاح فرهنگ باقی نمی ماند. جایی برای ترویج دین داری و دین باوری به طور گسترده یافت نخواهد شد.

هم اکنون ما شاهده دعاوی اسلامی بودن رسانه به خصوص رادیو و تلویزیون و سینما از طرف مسئولانشان هستیم اما آنچه در عمل شاهد آن هستیم رویه متناقض این دعاوی با عملکرد ها هست حتی در برخی از زمینه ها نیز شاهد گفته هایی مبنی بر تایید برخی از این عملکردها در عرصه رسانه ها می باشیم.

اینکه هدف مدیران رسانه ای ما رسانه دینی است طبق گفته هایشان بر ما واضح و مبرهن است اما باید دید که این نوع عملکرد به رسانه دینی خواهد انجامید؟ ما اکنون در عین مشاهده روند گسترش معنویت در فیلم های برنامه دینی و سیاسی شاهد انحرافاتی در گوشه و کنار و گاه بطن جریانات رسانه ای می باشیم. در اینجا دو فرض مطرح می شود یا مسئولان مربوطه از رسانه دینی تعریف مشخص و صحیحی ندارند و یا اینکه در بطن کار درگیر مصلحت ها و مقتضیات شده و توانایی برپایی رسانه دینی را از دست داده اند. عاملی که بسیاری از انقلابیون درجریان کاری خود درگیر آن می شوند و شرایط آنان را نسبت به ایده هایی که در سر داشتند دور می کند.

رسانه دینی همانطور که آقای ضرغامی گفتند قهوه تلخ را نمی پذیرد اما هیچ گاه هم به سمت ساخت خوش نشین ها نمی رود، خوش نشین ها قدمی دیگر در تثبیت دیالوگ های سخیف و شبه جنسی، روابط نادرست میان زن و مرد و بد پوشش شدن بانوان بود. رسانه ملی برای اسلامی تر شدن  باید گام های خود را استوار تر برای حرکتی همه جانبه نسبت به اصلاح ایرادات بردارد نه اینکه یکی به میخ بزند و یکی هم به نعل. از طرفی مختار نمایش دهد و از طرف دیگر مجریش با چادر رنگی برنامه اجرا کند.

عملکرد مدیران رسانه ای ما  به هر دلیلی که هست چه مصلحت گرایی و یا عدم دید اسلامی به رسانه و چه عدم تعهد و تخصص و سایر عوامل نامبرده راهی را پیش رو گرفتند که ما را در این عرصه نه به رسانه دینی خواهد رساند و نه به آنچه امام از رسانه در جامعه ما خواهان آن بود. و فقط راه ما را در مسیر استفاده موثر از رسانه برای شکل دهی مطلوب دور خواهد کرد

در رسانه دینی هیچگاه یک مسئول آنهم در مقام وزیر فرهنگ و ارشاد ساخت و تولید آثاری همانند سریال " قهوه تلخ" را سبب رونق فرهنگ و هنر در كشور نمی داند بلکه آن را نیز موجب استحاله فرهنگ ملی و دینی ما می بیند. علاوه بر این، وی نظر سنجی ها را تاییدی بر تصمیم همكارانش در پخش سریال "قهوه تلخ"دانسته؛ سوال اینجاست آیا نظر سنجی می تواند صحت یک کار را نشان دهد این اصل درست می باشد که رضایت مخاطب یک شرط است ولی نباید با عدم تعادل در، در نظر گرفتن نظر مخاطبان به ذائقه سوزی دچار شد.

از شبکه پخش خانگی و تلویزیون که گذر کنیم به سینما می رسیم. در رسانه دینی سینمایی با ویژگی های فیلم فارسی نمی تواند گیشه را در یک دوره زمانی تصاحب کند. بی قیدی، عشق های کوچه بازاری، رقص، روابط ناصحیح زن و مرد مطمئنا مولود تفکرات دینی در رسانه نیستند و درگیر موجبیت تکنیک شدن یک بی هنری محسوب می شود، نه یک هنر مستحق سیمرغ های بولورین. سینما باید بتواند با جذابیت های بصری هر چه بهتر مردم را به تعمیق و نهادینه کردن ارزش هایشان پیش ببرد نه آنها را از آن ارزش ها دور کند و زمینه ساز تاثیر بهتر فارسی وان گونه ها شود.

مخاطب

ما در مطبوعات نیز شاهد آسیب هایی هستیم، آسیب هایی که نشان می دهد هنوز در این زمینه هم تا دینی شدن فاصله داریم. فرقی نمی کند شما سراغ مطبوعات چاپی می روید یا به مطالعه صفحات مطبوعات الکترونیک و سایت های خبری می پردازید آنچه در هر دو جا و در هر گرایشی با آن روبه رو خواهید شد عدم وجود فرهنگ نقد اسلامی می باشد. فضای نقد در فرهنگ روزنامه نگاری ما اکنون بسیار آسیب پذیر است و جای اینکه قلم ها اینجا در محضر خدا نگریسته شوند در محضر مخاطب برای جذب بیشتر او دیده می شوند یا در پای انگیزه های شخصی منتقد ذبح می شود. البته مشکل نقد و رعایت اصول آزادی بیان اسلامی فقط شامل این رسانه نمی شود بلکه رادیو وتلویزیون وحتی سینما را هم در بر می گیرد و این آسیب تا جایی است که ما در بیان حکم رهبری در جواب سوالی پیرامون صدق غیبت در مواردی چون ذكر در نوشته، وبلاگ یا ضبط صوت و تصویر و انتقال آن بعد عنوان حرمت غیبت در این موارد اینطور می فرمایند"این وضعى كه وجود دارد درست نیست. البته انتقاد منطقى، گفتن حرف صحیح اینقدر حرفهاى آشكار وجود دارد كه انسان اگر ذكر آنها را بكند، اصلاً هم غیبت نیست، و میتواند انسان نقد بكند. بله مسلّم است، امروز یك جریان صحیح و حقّى در جامعه‌ى ما وجود دارد، جریانهاى باطلى هم وجود دارد كه به انواع و اقسام طرق میخواهند جامعه را خراب كنند، انقلاب را منحرف كنند؛ در این شكى نیست. آدمهائى هم در رأس این جریانات هستند. چه لزومى دارد كه انسان به این آدمها تهمت بزند. چه لزومى دارد كه غیبت اینها را بكند. حرف آشكار اینقدر دارند؛ همان حرفهاى آشكار را بیان بكنند، تبیین بكنند، توضیح بدهند، مطلب روشن خواهد شد؛ هیچ نیازى به غیبت كردن نیست كه آدم بگوید حالا ما براى اصلاح مثلاً غیبت میكنیم"

رسانه دینی همانطور که آقای ضرغامی گفتند قهوه تلخ را نمی پذیرد اما هیچ گاه  به سمت ساخت خوش نشین ها هم نمی رود، خوش نشین ها قدمی دیگر در تثبیت دیالوگ های سخیف و شبه جنسی، روابط نادرست میان زن و مرد و بد پوشش شدن بانوان بود. رسانه ملی برای اسلامی تر شدن نیازمند باید گام های خود را استوار تر برای حرکتی همه جانبه نسبت به اصلاح ایرادات بردارد نه اینکه یکی به میخ بزند و یکی هم به نعل

آسیب های بسیاری در جریان فتنه سال 88 از این طریق بر ما وارد شد و همینطور در سال های دولت اصلاحات زخم های بسیاری بر پیکره فرهنگی جامعه وارد آمد. قلم ها در این دو دوره تخریب را نقد بیان می کرد و در زمینه تفریط در این فرهنگ مدح صرف را درست می پنداشت. اینجا بود که انسان جای خالی نقد منصفانه و مصلحانه که بارها امام خمینی وجود آن را برای جامعه ضروری بیان کرده بود، احساس می کرد.

این مجموعه آسیب ها تا جایی پیش رفته که اخیرا دو تن از روحانیون بزرگوار هم به انتقاد از این رویه پرداختند؛ آیت الله صافی چندی پیش در انتقادی از صداو سیما ترویج بد حجابی  در جامعه را ثمره کار ضعیف این نهاد دانسته و فرمودند" اینجانب سازمان صدا و سیما را در زمینه عفاف و حجاب مسئول و مقصر می‌دانم" و همینطور آیت الله مصباح یزدی هم در همایش دین و رسانه با حساس شمردن نقش رسانه تاکید کردن رسانه وظیفه دارد تا خط امام را که همان خط اسلام است تبیین کنند و با رعایت اصول روان‌شناسی مردم را به این سمت سوق دهند که خواهان اسلام و اجرای احکام آن باشند و سنگین‌ترین مسوولیت بر عهده صدا و سیما است. و در جایی دیگر در انتقاد به صداوسیما اینطور بیان فرمودند " اگر انحرافی در دین‌داری مردم پدید آید بزرگ‌ترین گناه را مسوولان صدا و سیما مرتکب شده‌اند که جلوی انحراف را نگرفته و دین را به مردم معرفی نکرده‌اند."  وی بر اساس نگاه دینی گفت:"مسوولان صدا و سیما تنها در برابر مجلس و دولت و مردم مسوول نیستند بلکه قبل از همه در مقابل خدا مسوولیت دارند و برنامه‌هایشان نباید به زندگی دنیا معطوف باشد."

این موارد تنها گوشه ای از نقض ادعاهای دین مدارانه مدیران رسانه در عمل است و نشانه ی انحراف در نوع دیدگاه آنان نسبت به رسانه دینی؛ عوامل بسیاری را می توان برای چنین رویکردی عنوان کرد که در اینجا به برخی از آنان اشاره می کنیم.

عدم تخصص گرایی
مخاطب

وجود تخصص و دید رسانه ای در نهادهای رسانه ای باعث می شود که همه امکانات موجود اعم از مادی و معنوی همه به طور هدفمند و معقول درجای مطلوب خود به کار گرفته شوند. اما دید غیر متخصص به دلیل عدم جامع و مانع بودن باعث می شود رسانه درگیر وقت و فرصت سوزی هایی شود که در عصر ارتباطات که یک ثانیه و یک اتفاق هم برای یک رسانه می تواند فرصتی مهم به شمار آید تلف می شود و به هدر می رود. و اینجا تنها بیت المال است که در حال سوخت شدن می باشد و فرهنگ و آگاهی جامعه که در حال آسیب خوردن. این مهم جز با ورود نیروهای متخصص و آگاه در سر جای خود ترمیم نخواهد شد.

عدم تعهد

تخصص بدون تعهد در هر جایی از جمله رسانه می تواند آسیب های بسیاری را به دنبال داشته باشد این تعهد است که می تواند تخصص را آنطور که باید در خدمت فرهنگ و ارزش های جامعه به کار بگیرد و باعث به ثمر نشستن رسالت های حرفه ای و اخلاقی متخصصان شود.

دید غیر اسلامی به رسانه

دید اسلامی به رسانه و تعریف درست رسانه دینی از جمله مواردی است که اگر بر پایه دو مورد نخست شکل بگیرد می تواند موجب شکوفایی رسانه و در پی آن جامعه با سرعت بالا و استحکام زیادی شود. که این کار مستلزم مطالعات و تحقیقات گسترده و زیربنایی می باشد تا به یک الگو همه جانبه، صحیح و قابل اجرا در این رابطه برسیم. مسلما هر گونه انحراف در دید اسلامی به رسانه یا عدم اجرای صحیح چنین الگویی راه به جایی نخواهد برد و فقط کار را سخت تر می کند.

درگیر مقتضیات شدن

از جمله عوامل دیگری که باعث شده است تا مدیران و عوامل رسانه نتوانند آنطور که باید به سمت رسانه دینی پیش روند درگیر مقتضیات زمان و دوری از نیازهای واقعی مخاطبان خود شدن بوده است. این افراد برای جذب بیشتر مخاطب بیش از حد لازم به نیازهای کاذب او توجه کرده و برنامه های خود را بر اساس آن تنظیم می کرده و صحت و یا عدم صحت کاری را بر مبنای آن می سنجند. در واقع در اینجا به جای ذائقه سازی مخاطب باعث ذائقه سوزی او می شوند و او را منفعل و آسیب پذیر تربیت می کنند.

باید دید که چگونه دشمنان ما ارزش رسانه را به خوبی درک کرده و در راستای اهداف خود در حال بهره کشی از آن می باشند همانطور که در پروتکل های یهود می بینیم که آنان بعد از طلا رسانه را دومین قدرت خود می دانند و این باعث تاسف است که ما هنوز نتوانستیم از این فرصت آنطور که باید استفاده کنیم هر چند گام های موثری برداشته ایم

اولویت پیدا کردن نگاه کمی

مسئولین رسانه تا نتوانند میان کمیت و کیفیت اولویت بندی صحیحی برقرار کنند مطمئنا نمی تواند ازامکانات خود به طور شایسته بهره ببرند. نگاه افراطی به کمیت باعث قربانی شدن کیفیت خواهد شد. کیفیت اگر زیر بنا قرار گیرد رسانه بهتر می تواند به سمت هدف نهایی خود که تاثیر در مخاطب است پیش رود و کمیت نتیجه بخش خواهد بود.

تلویزیون

استفاده موثر از الگوی  آزادی معنوی

از اولویت ها دربرنامه ریزی و کار در رسانه دینی باور به آزادی معنوی و به کار گرفتن آن در امور مربوطه است. اعتقاد و عمل به آزادی معنوی راه ما را در استفاده از رسانه چه درزمینه تولید و چه در زمینه مصرفی از غرب جدا خواهد کرد و دید ما را نیز به این وسیله ارتباط جمعی تغییر خواهد داد. متاسفانه تا مااین الگو را مبنای کار خود قرارندهیم نمی توانیم ادعا کنیم که به سمت رسانه ی دینی در حال پیش می باشیم

مصلحت گرایی در عمل

برخی اوقات مصلحت ها باعث می شوند انسان از آنچه بدان معتقد است در عمل در بماند و نتواند ایده های خود را در راستای آرمانهایش پیاده کند. که این آسیبی بزرگ است باعث عقیم ماندن نیروی فکری و مادی یک فرد خواهد شد. و تنها چاره این بیماری رجوع به خداوند و توکل به او و عدم پیروی از هوای نفس و دوری از دنیا طلبی است. یک فرد با رعایت این مبانی می تواند با شهامت الگو های خود را پیش ببرد و بدون در نظر گرفتن نتیجه به وظیفه ی خود در زمان مقتضی عمل کند.

آخر کلام:

عملکرد مدیران رسانه ای ما  به هر دلیلی که هست چه مصلحت گرایی و یا عدم دید اسلامی به رسانه و چه عدم تعهد و تخصص و سایر عوامل نامبرده راهی را پیش رو گرفتند که ما را در این عرصه نه به رسانه دینی خواهد رساند و نه به آنچه امام از رسانه در جامعه ما خواهان آن بود. و فقط راه ما را در مسیر استفاده موثر از رسانه برای شکل دهی مطلوب دور خواهد کرد.

ما ناچار به بازنگری در دیدمان نسبت به رسانه به دور از فرهنگ جهانی ارتباطات و دهکده جهانی و انطباق اعمالمان به دور از هر گونه ملاحظه کاری با گفتارمان می باشیم. باید جایگاه مهم رسانه در جامعه را دریافت و نگذاشت که حتی لحظه ای بر خلاف آنچه بر مصلحت واقعی ماست در این راستا در زمینه رسانه سپری شود. باید دید که چگونه دشمنان ما ارزش رسانه را به خوبی درک کرده و در راستای اهداف خود در حال بهره کشی از آن می باشند همانطور که در پروتکل های یهود می بینیم که آنان بعد از طلا رسانه را دومین قدرت خود می دانند و این باعث تاسف است که ما هنوز نتوانستیم از این فرصت آنطور که باید استفاده کنیم هر چند گام های موثری برداشته ایم.

رسانه ما در مقابل نمونه های غربی خود چون طفلی است که باید برای تربیت آن وقت و سرمایه های مادی و معنوی زیادی صرف کرد و اما با این دید در سطح مسئولان رسانه ای مطمئنا طفل ما بلوغ سخت و نابهنجاری خواهد داشت و راه به جایی نخواهیم برد، تنها راه چاره ما رجوع دوباره به آرمان های امام و رهبری در این زمینه می باشد. آرمان هایی که رسانه را دانشگاهی برای تربیت جوامع  و هادی به سوی صلاح و فساد آن می داند و مردم را دین باور و دین پرور خواهد نمود. گام نخست و درست را هم در این زمینه تا انحرافات بیش تر نشده هم اکنون باید برداشت و الا " تا ثریا می رود دیوار کج"

عطاالله باباپور

گروه جامعه و ارتباطات