تبیان، دستیار زندگی
سران و بزرگان سیاسی یکی پس از دیگری از صحنه سیاست و اریکه قدرت کنار گذاشته می شوند. یا به وسیله قتل یا دسیسه های دیگر... داستان از زندگی حضرت والا که یکی از بزرگان سیاسی مملکت است آغاز می گردد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نمایشی ارزشمند و هشدار دهنده

حضرت والا

نگاهی به نمایش حضرت والا به نویسندگی حسین پاکدل

نمایش حضرت والا به نویسندگی و کارگردانی حسین پاکدل، در تماشاخانه ایرانشهر بروی صحنه اجرا  می شود.

در این نمایش چهره هایی  سرشناس و محبوب تئاتر ایفای نقش می کنند. از جمله: مهدی سلطانی، عاطفه رضوی، مهدی پاکدل، داریوش موفق، حمید ابراهیمی...

داستان این نمایش که مضمونی تاریخی دارد در دوره منحوس پهلوی اول اتفاق میفتد.

خلاصه داستان از این قرار است که: سران و بزرگان سیاسی یکی پس از دیگری از صحنه سیاست و اریکه قدرت کنار گذاشته می شوند. یا به وسیله قتل یا دسیسه های دیگر... داستان از زندگی حضرت والا که یکی از بزرگان سیاسی مملکت است آغاز می گردد.

تورج که به پوران دختر حضرت والا علاقمند است، دفترچه خاطرات او را پیدا می کند. زمان به عقب بازمی گردد و روند کشته شدن حضرت والا بازسازی می شود و ما در طی صحنه های مختلف متوجه پلیدی ها و دسیسه های بسیاری می شویم. پوران دختر حضرت والا اما تسلیم نمی شود و برغم مخالفت برادرانش در پی انتقام از قاتلین پدر است .

او ظاهرا موفق می شود که دو نفر (پزشک احمدی و ایرم) را به مکافات عملشان برساند. ولی به واقع حقیقت چیز دیگریست...اینکه دستان کثیف و پر از کینه سیاست کار خودش را می کند واشخاص فقط ابزار و وسیله هستند.امروز این، فردا آن...و با مرگ آن دو قاتل اوضاع تغییر نمی کند و قصه تمام نمی شود..... نمایشنامه ای با این مضمون را حسین پاکدل با تیز هوشی یک هنرمند  که فرزند زمانه خویش است نوشته و بروی صحنه برده است ولی نقدهایی نیز بر آن وارد است.نمایش که آغاز می شود بازیگران بدون اینکه مجال فکر کردن به تماشاگران بدهند.

سران و بزرگان سیاسی یکی پس از دیگری از صحنه سیاست و اریکه قدرت کنار گذاشته می شوند. یا به وسیله قتل یا دسیسه های دیگر... داستان از زندگی حضرت والا که یکی از بزرگان سیاسی مملکت است آغاز می گردد.

تند وسریع و پشت سرهم دیالوگ می گویند و حرف می زنند به طوری که تماشگرگیج و سردرگم می ماند..در نمایشنامه نویسی یکی از معیارهای یک نمایشنامه موفق ایجاز در کلام وپرهیز از اطناب و زیاده گویی است که در این نمایشنامه متاسفانه رعایت نشده بود. بازیگران خیلی حرف می زنند، و گاهی شاید بعضی از حرفها و دیالوگهایشان بود یا نبودش تاثیری در روند نمایشنامه نداشته باشد و فقط تماشاگر را کلافه و خسته می کند ممکن است عنوان شود زمان طولانی و گاها بعضی پرحرفی ها از مقتضیات نمایشنامه های تاریخی باشد.اما ما پیشتر از این شاهد اجرای نمایشنامه هایی تاریخی موفقی بروی صحنه تئاتر بوده ایم همچون نمایش تاریخی" شکار روباه " به نویسندگی و کارگردانی دکتر علی رفیعی.

در آنجا هم تماشاگر با یک نمایش تاریخی روبرو بود ولی تعدد تصاویر به گونه ای بود که تماشاگر دو ساعت بروی صندلی میخکوب شده بود.

حضرت والا

نکته دیگر آنکه در اکثر موارد وقتی که بازیگران   بروی صحنه با هم بحث وجدل می کردند، مدام سر همدیگر داد می کشیدند و این فریادها بسیار آزار دهنده و گوشخراش بود.نکته قابل توجه در این زمینه اینست که تعدادی از بازیگرانی که روی صحنه حضور داشتند، خودشان از اساتید دانشگاه هستند و در دانشکده های هنری بازیگری و کارگردانی تدریس می کنند، در دانشکده ها اساتید همواره به دانشجویان گوش زد می کنند که هرگز بروی صحنه تئاتر داد نزنید!! و یا اینکه اگر می خواهید نقش کسی را بازی کنید که عصبانی و برافروخته  است، الزاما نباید فریاد گوشخراش بکشید ...!!

با این همه مضمون نمایشنامه ارزشمند و هشدار دهنده است. حسین پاکدل در بروشور حرف دلش را اینگونه بیان می کند.

که:«« چه بخواهیم چه نخواهیم، گذشته را از منظر حال می بینیم . قدر مسلم آن که اعمال و رفتار رفتگان زمانی برای ما معانی قابل درکی دارد که به کنه انگیزه ها، تضاد منافع و موقعیتی که در آن زیسته اند ، تا حدودی نزدیک شویم. به همین دلیل ساده در این نمایش اصراری به بازسازی مو به موی تاریخ نبوده.

اجازه بدهید جمله ای از کورت ونه گات برایتان نقل کنم:

برخی حقایق لاینفک را بپذیرید قیمت ها صعود می کنند، سیاستمداران کلک می زنند، شما هم پیر میشوید. و آنگاه که پیر شدید، در تخیلتان به یاد میآورید که وقتی جوان بودید قیمتها مناسب بودند، سیاستمداران شریف بودند وبچه ها به بزرگترهایشان احترام می گذاشتند.»»

ازدیگرنقش آفرینان این نمایش میتوان از مرتضی آقا حسینی ، مهران امام بخش، حمید رضا نعیمی، محمد صادق ملکی، معصومه قاسمی پور، روح الله کمانی، پرهام دلدار، هومن خدادوست و...نام برد. لازم به ذکر است که این نمایش از آذر ماه آغاز شده و تا دی و بهمن ماه 1389راس ساعت 20:15در سالن شماره یک تماشاخانه ایرانشهر بروی صحنه می  رود.

نویسنده : سارا سالک

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی