جرقه ای در سیرک
سِر آیزاک (یا اسحاق) نیوتن فیزیکدان، ریاضیدان، فیلسوف و کیمیاگر شهروند انگلستان بودهاست. وی در سال 1687 میلادی شاهکار خود «اصول ریاضی فلسفه طبیعی» را به نگارش درآورد. در این کتاب او مفهوم گرانش عمومی را مطرح ساخت و با تشریح قوانین حرکت اجسام، علم مکانیک کلاسیک را پایه گذاشت. از دیگر کارهای مهم او بنیانگذاری حساب دیفرانسیل و انتگرال است.
آیزاک نیوتن در نیمه شب عید سال نو 1642(میلادی) به دنیا آمد. او کودک زودرسی بود که پزشک به زندهماندن او امید چندانی نداشت. پدر او که کشاورزی مرفه بود سه ماه پیش از تولد او از دنیا رفته بود و هانا مادر آیزاک مجبور بود این کودک رنجور را به تنهایی بزرگ کند. آنها فقیر نبودند، اما بزرگ کردن آیزاک که کودکی رنجور و نحیف بود برای مادری تنها آسان نبود.
در سال تولد آیزاک نیوتن، جنگهای داخلی انگلستان آغاز شد. زمانی که جنگ تمام شد، نیوتن شش ساله بود و مادرش او را نزد مادربزرگش گذاشت تا او را بزرگ کند.
او هیچگاه با مادربزرگش صمیمی نبود و در خانه ی مادربزرگش اکثر ساعات روز را به ساخت الگوهای مکانیکی میپرداخت. او علاقه ی زیادی به این کار داشت.
نیوتن در 12 سالگی وارد دبیرستان گرانثام شد. حال او با عمویش در شهر زندگی میکرد. نیوتن بسیار ضعیف بود و نمیتوانست در بازیهای خشن شرکت کند. در چهارده سالگی او یک روز با یکی از بچههای قلدر مدرسه گلاویز شد و در آخر موفق شد بینی حریف خود را بشکند. این اتفاق او را به یک قهرمان تبدیل کرد و باعث تشویق و تحسین دیگر بچهها و دلگرمی او شد.
آیزاک جوان در سال 1661، در هجده سالگی وارد دانشگاه کمبریج شد اما مادر او نمیتوانست مخارج دانشگاه را بپردازد از این رو وی به گروه «سابسایزرها» پیوست. سابسایزرها دانشجوهایی بودند که بجای پرداخت شهریه، اتاقها را نظافت میکردند یا در سالن غذاخوری به عنوان پیشخدمت کار می کردند.
در یک روز یکشنبه در اواخر بهار 1664 آیزاک و دوستش، جان ویکنز به سیرکی که به تازگی درکمبریج دایر شده بود رفتند. در این سیرک آیزاک به طور تصادفی متوجه چیزی شد که به طرز خیره کننده ای میدرخشید. آن چیز حیرت آور یک منشور بود. آیزاک متوجه شد که با استفاده از آن منشور میتواند آزمایشهای مفیدی انجام دهد. از این رو فوراً آن را خرید. مردم آن زمان فکر میکردند که اثر رنگین کمان از خواص منشور است و تابش نور بر منشور این خاصیت را از درون منشور آزاد میکند. نیوتن دست به چندین آزمایش زد و از چند منشور استفاده کرد. نتایج او امروزه به عنوان جزئی از قوانین فیزیک محسوب میشوند. او کشف کرد که «تصاویری که ما از اجسام میبینیم، بازتاب نور از سطح آن اجسام است».
نیوتن پس از این موفقیتهای علمی در سال 1665 مدرک لیسانس علوم انسانی خود را گرفت. حال او میتوانست چهار سال دیگر در کالج ترینیتی تحصیل کند. او مایل بود از این پس به مساله ی جاذبه بپردازد. اما در این سال طاعون در انگلیس شایع شد و شعلههای مرگبار آن از هر سوی این کشور زبانه میکشید. به همین دلیل دانشگاه تعطیل شد و نیوتن به لینکینشایر بازگشت تا سیب معروف او افتخار برخورد با سر این نابغه ی بزرگ را کسب کند.
نیوتن در این فکر بود که چگونه سیارات بر مدار خود پیرامون خورشید قرار میگیرند بی آنکه نیرویی ناشناخته دست اندرکار باشد. او هنگامی که در باغ خانه ی مادری خود در حال تفکر به این موضوع بود، سیبی از روی درخت برسرش افتاد و او را متوجه کردکه علت افتادن سیب همان دلیل گردش سیارات به دور خورشید است. خورشید نیروی کششی به سیارات وارد میکند و عین همان نیرو را زمین به ماه. اما سوالی دیگر برای وی پیش آمد: «چرا سیارات به روی خورشید سقوط نمیکنند؟» او چندین روز به این مساله فکر کرد اما جوابی نیافت. درست همان زمان که او بار و بنه ی خود را برای بازگشت به دانشگاه کمبریج میبست، حقیقت پرده از چهره برگرفت. در یک لحظه او نوعی بازی را که بچهها در مدرسه انجام میدادند بخاطر آورد. قاعده ی بازی این بود که باید بازیکن سطل آبی را در هوا میچرخاند. برنده ی این بازی کسی بود که سطل را بدون اینکه آب از آن بریزد در هوا بچرخاند. اکنون نیوتن دلیل چرخش سیارات بدور خورشید ، بدون آنکه در خورشید سقوط کنند را دریافته بود. این پدیده که نیازمند سرعت جانبی است همان قانون اول نیوتن یعنی نیروی گریز از مرکز است. او پس از چند آزمایش کشف کرد که نیروی جاذبه از قانون عکس مجذور نیز پیروی میکند.
برخلاف تصور عموم ، تلسکوپ را گالیله اختراع نکرد، بلکه به آن جنبه ی همگانی بخشید. در زمان گالیله فقط تلسکوپ انکساری وجود داشت، اما بزرگنمایی و وضوح آن کمتر از بزرگنمایی و وضوح تلسکوپهای انعکاسی بود. نیوتن با استفاده از نبوغ و تجربهاش در ساخت مدلهای مکانیکی توانست تلسکوپ انعکاسی را که انقلابی در علم محسوب میشد اختراع کند. نیوتن به دلیل اختراع تازه اش بسیار مشهور شد و پس از چندی به انجمن سلطنتی پیوست. او در اولین سخنرانیاش با دانشمند بزرگ هم عصرش یعنی رابرت هوک ملاقات کرد و میان این دو مشاجره در گرفت. هوک خود را خبره ی پژوهش درباره ی نور میدانست و نظرات نیوتن را رد میکرد.
پس از مدتی ، نیوتن فیزیک را رها کرد و به پژوهش در مورد کیمیاگری (پایه ی شیمی امروز) پرداخت. اما در این بین هانا، مادر او درگذشت. این مساله او را تا مدتی از کسب دانش بازداشت.
در 28 آوریل 1686 نیوتن کتاب اصول ریاضی فلسفه ی طبیعی را چاپ کرد و نسخه ی اول آن را به انجمن سلطنتی داد. اما در نیمه شب همان روز هوک مدعی شد که قوانین نیوتن را قبلاً کشف کردهاست. در سال 1696 نیوتن رییس ضرابخانه ی سلطنتی شد و همچنین در چند سال بعد او سرپرست انجمن سلطنتی نیز شد. در این مدت او متقاعد شد که اکتشافات خود در زمینه ی نور را با عنوان «نورشناخت» منتشر کند. یک سال بعد، ملکه آن به او لقب شوالیه (سِر) داد.
سر آیزاک نیوتن در 20 مارس 1727 در هشتاد و چهار سالگی چشم از جهان فرو بست.
تهیه و تنظیم: مهدیه زمردکار
مطالب مرتبط