تبیان، دستیار زندگی
الف. مهاجرین اولین: کسانی که قبل از آنکه پیغمبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم به مدینه تشریف ببرند مسلمان شده بودند اینها همه چیز خود را یعنی زن و زندگی و مال و ثروت و خویشاوندان خویش را یک جا رها کردند و به دنبال عقیده و ایمان خودشان رفتند. ب. انصار: یع
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

انواع مسلمانان صدر اسلام

مسلمان در هیچ چارچوبی نمی گنجد!

مسلمانان در صدر اسلام به چند دسته تقسیم می شوند:

الف. مهاجرین اولین: کسانی که قبل از آنکه پیغمبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم به مدینه تشریف ببرند مسلمان شده بودند اینها همه چیز خود را یعنی زن و زندگی و مال و ثروت و خویشاوندان خویش را یک جا رها کردند و به دنبال عقیده و ایمان خودشان رفتند.

ب. انصار: یعنی یاوران؛ مسلمانانی هستند که در مدینه بودند و در مدینه اسلام اختیار کرده بودند حاضر شدند برادران مسلمانشان را که از مکه می آیند در حالیه که هیچ ندارند بپذیرند... و حتی آنها را بر خودشان مقدم می داشتند: و یُؤثرون علی أنفسهم

ج. مؤمنین غیر مهاجر: اینها مسلمان بودند اما مهاجرت نکردند این وظیفه بسیار بزرگ را انجام ندادند. در مکه ماندند اما ایمان خودشان را حفظ کردند.

د. مهاجرین آخرین: بعد از صلح حدیبیه و بعد از آنکه مهاجرت آسان شد مهاجرت کردند.

اما نظر قرآن درباره این چهار دسته: « دسته مهاجرین اولین و دسته انصار فوق العاده تجلیل می کند. آن دسته ای که در مکه ماندند به پای اینها نمی رسند ... با این حال اندکی با دیگران فرق دارند. قرآن مخصوصا میان مسلملنانی که قبل از فتح مکه مسلمان شدند تفاوتی قائل است؛ تصریح می کند که «لَا یَسْتَوِی مِنكُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ»

مردمی که قبل از فتح مکه در راه خدا انفاق و جهاد کردند نمی شود با مردمی که بعد از فتح چنین کردند برابر حساب کرد. (آشنایی با قرآن، ج3، ص 184 تا ص 188)

آیا هجرت مخصوص زمان پیغمبر بود؟

امیرالمؤمنین می فرماید: الهجرة قائمة علی حدّه الاول هجرت به همان حد اولی امروز هم باقی است. اسلام اجازه نمی دهد بدون موجب مسلمان برود در بلاد کفر زندگی کند... یعنی خودش را از جامعه اسلامی به کلی ببُرد و عضو جامعه غیر اسلامی بشود... بله یک وقت هست یک مسلمانی به خاطر انجام یک کاری یک مأمور به بلاد کفر می رود . او حسابش علی حده است. اما عضو آن جامعه نشده است. برای انجام یک وظیفه به آنجا می رود. در ادامه استاد یکی از اثرات اقامت بی دلیل در بلاد کفر را بیان می کنند. فرض کنیم خود این آدم یک آدم فوق العاده مسلمانی، ولی بچه هایش چه حالی پیدا می کنند؟ بچه های بچه هایش چه؟ بسیار بعید است که نسل این آدم به اسلام باقی بماند.

پیغمبراکرم بعد از هجرت میان مهاجرین و انصار عقد اخوت یعنی پیمان برادری برقرار کرد. هر یک از مهاجرین با یکی از انصار. عقد اخوت الان هم مطرح است. در روز هجدهم ماه ذی الحجه  که روز غدیر است سنت است که مسلمانان با یکدیگر صیغه برادری بخوانند. البته به یکدیگر حق پیدا می کنند که یکدیگر را در مواقع دعا فراموش نکنند؛ در قیامت از یکدیگر شفاعت کنند؛ درخوبی ها هر یک دیگری را بر دیگران مقدم بدارد و از این قبیل

پس در واقع یک خانواده مسلمان در هاضمه جامعه کفر هضم کرده است. پس یک هجرت مثبت: هجرت از بلاد کفر به بلاد مسلمان است و دیگر برای انجام وظیفه هجرت به بلاد کفر. استاد به یک هجرت دیگر به بلاد کفر اشاره دارند که آن هم مثبت است. قرآن هجرت برای تبلیغ اسلام آن هم بصورت گروهی و ارجاع می دهند به کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران اثر خودشان می گویند: از جمله انواع خدمات ایرانی ها به اسلام، خدمات تبلیغی است. یعنی اسلام را در جهان تبلیغ کردند. یک دسته خانواده های ایرانی رفتند در جای دیگر ، ولی سخت مؤمن و معتقد به اسلام، نه تنها هضم نشدند بلکه دیگران را در هاضمه خودشان هضم کردند... مهاجرین مسلمان ایرانی بذر اسلام را در اندونزی پاشیدند. اسلام چین نیز بیشتر در اثر مهاجرت ایرانی های مسلمان به آنجا بوده است. (همان، ص 189 تا ص 192)

عقد اخوت میان مسلمین

پیغمبراکرم بعد از هجرت میان مهاجرین و انصار عقد اخوت یعنی پیمان برادری برقرار کرد. هر یک از مهاجرین با یکی از انصار. عقد اخوت الان هم مطرح است. در روز هجدهم ماه ذی الحجه  که روز غدیر است سنت است که مسلمانان با یکدیگر صیغه برادری بخوانند. البته به یکدیگر حق پیدا می کنند که یکدیگر را در مواقع دعا فراموش نکنند؛ در قیامت از یکدیگر شفاعت کنند؛ درخوبی ها هر یک دیگری را بر دیگران مقدم بدارد و از این قبیل.

عقد اخوت میان مسلمانان

در همان جاست که مسأله برادری پیغمبر با امیرالمؤمنین مطرح است. این را اهل تسنن هم قبول دارند. این یکی از بزرگترین افتخارات امیرالمؤمنین است... این بود که این سمت برادری و این شرف برادری برای همیشه برای علی علیه السلام باقی ماند. (همان، ص 192 تا 194 )

مسلمان کامل کیست؟

« قرآن چه تهدیدی می کند! «إلاّ تفعلوه تکُن فتنةٌ فی الارض و فَسادٌ کبیر» اگر این ترک ولاء کفار را در میان خودتان حفظ نکنید ( یعنی اگر با کفار ارتباط نزدیک داشته باشید ) فتنه و فساد بزرگی در روی زمین پیدا می شود. خیال می کنیم همین قدر که ما اذان و اقامه گفتیم و نماز خواندیم دیگر مسلمانی مان کامل است در حالی که اسلام یک دستورهای دیگری هم دارد. از مهمترین دستورهای اسلام همین دستور روابط اجتماعی میان ما مسلمین است. » (همان ص 196)

« به اندازه ای که ما مسلمین خودمان علیه یکدیگر فعالیت می کنیم دشمنان ما علیه ما فعالیت نمی کنند... بعد هم می خواهیم یک ملت سعادتمند باشیم. حدیث معروفی ذر تفسیر امام عسکری علیه السلام است:امام راجع به بعضی که نامشان علماست و در آخرالزمان پیدا می شوند می فرماید: هم أضرّ علی ضعفاء شیعتنا... یعنی ضرر اینها بر امت اسلام از لشگر یزید بر حسین بن علی علیه السلام بیشتر است. وقتی انسان پخته شد،  در راه ایمان و عقیده خودش از همه چیز گذشت، علامت این است که مؤمن حقیقی است. لهم مغفرةُ و رزقُ کریم؛ خدا گذشته اینها را می آمرزد و به اینها روزی عنایت می کند. مقصود از روزی، نعمت های آنچنان بزرگوارانه ای است که قابل تصور نیست. » (همان ص196 تا 198)

از جمله انواع خدمات ایرانی ها به اسلام، خدمات تبلیغی است. یعنی اسلام را در جهان تبلیغ کردند. یک دسته خانواده های ایرانی رفتند در جای دیگر ، ولی سخت مؤمن و معتقد به اسلام، نه تنها هضم نشدند بلکه دیگران را در هاضمه خودشان هضم کردند.

سوره برائت کی و به چه علت نازل شد؟

« در سال هشتم هجرت مکه فتح شد، دیگر اسلام قدرت خودش را در جزیرة العرب تثبیت کرد. بعد ار فتح ، کفار قریش هم پیمان با مسلمین بودند، هنوز قریش در حال شرک و بت پرستی بسر می بردند مسلمین هم در حال خدا پرستی؛ اما با همدیگر همزیسنی داشتند. یک سال به همین ترنیب حج صورت گرفت، مسلمین یک امیرالحاج داشتند، مشرکین یک امیرالحاج. درسال نهم هم ابتدا گمان می رفت همین جور خواهد بود... در همین اوقات بود که گروه زیادی از قریش پیمان خود را شکسته بودند و به همین دلیل اسلام دیگر هم پیمانی با آنها را قبول نمی کرد. در اینجا بود که سوره برائت نازل شد. داستان معروفی که باز جزء مفاخر امیر المؤمنین است. بسیاری از سنی ها مثل شیعه ها نقل کرده اند. ابوبکر مأمور شد امیرالحاج مسلمین باشد با مسلمین حرکت کرد. بر پیغمبراکرم وحی نازل شد: از این سال به بعد دیگر مشرکین حق ندارند در امر حج شرکت کنند و چهار ماه هم به آنها مهلت بدهید. این اعلام غضبناک را چه کسی باید ابلاغ کرد؟ وحی شد که تو خودت شخصا باید اعلام کنی یا کسی که از توست. پیغمبر دستور دادند به علی علیه السلام .  علی علیه السلام  آمد و در بین راه به مسلمین رسید در حالی که آن شتر معروف پیغمبر را سوار بود. ابوبکر در خیمه ای بود. دید علی علیه السلام آمده ناراحت شد. علی علیه السلام فرمود: سوره برائت را باید اعلام کنم.» (همان ص 200 تا 202 )

نوشته سید روح الله علوی- گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.