تبیان، دستیار زندگی
پس از قبول لزوم نبوّت و ارسال رسل از سوی خدا برای هدایت بشر(اثبات نبوت عامه)، مهم ترین مسئله این است که اثبات صدق دعوی نبوّت چگونه و از چه راهی ممکن و میسّر است. به عبارت دیگر، آیا می توان بدون داشتن سخنی قاطع و دلیلی متقن، نبوت هر مدعی نبوتی را قبول کرد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معجزه و نبوت خاصه

اصل نبوت (9)

یوسف پیامبر

پس از قبول لزوم نبوّت و ارسال رسل از سوی خدا برای هدایت بشر(اثبات نبوت عامه)، مهم ترین مسئله این است که اثبات صدق دعوی نبوّت چگونه و از چه راهی ممکن و میسّر است. به عبارت دیگر، آیا می توان بدون داشتن سخنی قاطع و دلیلی متقن، نبوت هر مدعی نبوتی را قبول کرد یا اینکه باید طریقی مطمئن و دلیلی محکم برای این کار وجود داشته باشد؟ به نظر متکلمین اسلامی، معجزه یکی از این راه هاست.

البته لازم به ذکر است که در طول تاریخ، پیروان انبیا تنها از راه معجزه و دلالت برهان آن، به صدق ادعای آنان پی نبرده اند و راه های دیگری هم وجود داشته است. اجابت دعوت انبیا و تصدیق حقّانیت آنان از سوی امت هایشان معلول علل و اسباب گوناگونی بوده است که معجزه یکی از آن هاست. در کتاب های کلامی، چند راه برای پی بردن به صدق ادعای مدعیان نبّوت و تشخیص نبی راستین از متنبّی مطرح شده است:

1- معجزه

2- گواهی و نص انبیای گذشته بر نبوّت پیامبران حق.

3- مطالعه در حالات و گفتار مدعی.

4- جمع آوری شواهد و قراین درباره صدق مدعی.

5- شناخت حق وباطل و تطبیق سخن و عمل مدعی با آن.

در مقاله پیشین به مسئله معجزه و دلالت آن بر نبوت خاصه، از دیدگاه آیات و روایات پرداختیم. اشاره کردیم که آیات و روایات معصومین (علیهم السلام) معجزه را به عنوان دلیلی برای اثبات نبوت خاصه ذکر کرده اند. همچنین به تعریف معجزه پرداختیم و تعریفی از آن ارائه کردیم. در این مقاله و مقالات بعدی، نخست چند نکته مقدماتی در مورد معجزه ارائه می شود و سپس دلالت معجزه بر نبوت خاصه را مورد بررسی دقیق تری قرار خواهیم داد.

لازم به یادآوری است که معجزه یک امر محال نیست و در تعریف معجزه 1  تنها به «فوق طاقت بشری بودن» آن اشاره شده است. پس معجزه امری خارج از توان بشری است و در نتیجه، نه کسی می تواند بر آن غالب شود و نه اینکه قابل تعلیم و تعلّم است. معجزه برخلاف قوانین جاری در طبیعت است یعنی معجزه یک کار «خارق العاده» یا «خلاف عادت» است ولی این به معنای یک کار «عقلاً محال» نیست، به این معنا که معجزه ذاتاً امری ممکن است. امر محال یا ممتنع امری عدمی است و نمی تواند متعلَّق قدرت یا توان یک شخص (حتی با قدرت لایتناهی) قرار گیرد.

زمانی یک عمل خارق العاده معجزه محسوب می شود که برای اثبات نبوّت و اتمام حجت صادر شود؛ بنابراین کرامات اولیا که برای تعظیم و تکریم مؤمنان صورت می گیرد و اعمال خارق العاده مرتاضان و ساحران و امثال آنان از دایره این بحث خارج است.

معجزه برخلاف قوانین جاری در طبیعت است یعنی معجزه یک کار «خارق العاده» یا «خلاف عادت» است ولی این به معنای یک کار «عقلاً محال» نیست، به این معنا که معجزه ذاتاً امری ممکن است. امر محال یا ممتنع امری عدمی است و نمی تواند متعلَّق قدرت یا توان یک شخص (حتی با قدرت لایتناهی) قرار گیرد.
اخلاق پیامبر اسلام (ص)

معجزه با سحر و جادو و ... متفاوت است. اولا کار ساحران و مرتاضان محدود است. علاوه بر این، هر کدام از آنها فقط بر انجام کار خاصی قادرند. ثانیاً، کار آنها قابل تعلیم و تعلّم است و برای هر کسی میسّر است. ثالثاً، سحر و عمل مرتاضان مغلوب عامل ماورای طبیعی و یا عامل طبیعی دیگر واقع می شود. اما تفاوت بنیادین معجزه و جادو این است که کاری که با معجزه انجام می گیرد به معنای واقعی کلمه در خارج وجود دارد ولی سحر، جادو و چشم بندی، حقیقت خارجی و واقعیت ندارد بلکه بیننده دچار این توهم می شود که این امور در خارج وجود دارند. برای مثال، قرآن در داستان حضرت موسی(ع) آنچه موسی انجام داد را معجزه می نامد و آنچه ساحران انجام دادند سحر و جادو و به همین جهت آنچه که  ساحران انجام دادند را به دستکاری «تخیّل» مردم نسبت می-دهد:

«فاذا حبالهم و عصیهم یخیل الیه من سحرهم انها تسعی.» (طه/ 66) 

و در جای دیگر در این باره می فرماید:

«فلما القوا سحروا اعین الناس و استرهبوهم و جاؤا بسحر عظیم و اوحینا الی موسی ان الق عصاک فاذا هی تلقف ما یافکون» (اعراف/117-116)

علامه طباطبایی ارکان معجزه را سه چیز می داند:

1. قانون علیت عمومی در همه رویدادهای جهان چه عادی و چه غیرعادی به طور تخلف ناپذیر حکومت می کند. پس از تدبر در آیات شریفه قرآن، دلالت آنها بر علت داشتن همه رویدادها، به طور یکسره، انکارناشدنی است. [بنابراین قبول معجزه به معنای انکار این قانون طبیعی نیست]

2. در معجزه که یکی از انواع خارق عادت است، نفوس انبیاء یعنی اراده آنها دخالت دارد:

«و ما کان لرسول ان یأتی آیة الاّ باذن اللّه فاذا جاء امراللّه قضی بالحقّ»؛ و هیچ فرستاده‏اى را نرسد كه بى‏اجازه خدا نشانه‏اى بیاورد پس چون فرمان خدا برسد به حق داورى مى‏شود و آنجاست كه باطل‏كاران زیان مى‏كنند.(غافر: 78)

تفاوت بنیادین معجزه و جادو این است که کاری که با معجزه انجام می گیرد به معنای واقعی کلمه در خارج وجود دارد ولی سحر، جادو و چشم بندی، حقیقت خارجی و واقعیت ندارد بلکه بیننده دچار این توهم می شود که این امور در خارج وجود دارند.

3. اراده آورنده معجزه به اراده و مشیت شکست ناپذیر خدای عزوجل تکیه دارد.شکست ناپذیر بودن معجزه در این آیات بیان شده است:

«کتب اللّه لأغلبنّ أنا و رسلی»؛ «خدا مقرر كرده است كه حتما من و فرستادگانم چیره خواهیم گردید.» (مجادله/ 21)

«سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین. إنّهم لهم المنصورون. و انّ جندنا لهم الغالبون»؛ «و قطعا فرمان ما در باره بندگان فرستاده ما از پیش [چنین] رفته است  كه آنان [بر دشمنان خودشان] حتما پیروز خواهند شد و سپاه ما هرآینه غالب‏آیندگانند.»(صافات/ 173-171)

«فَلَمَّا أَلْقَواْ قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللّهَ لاَ یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ»؛ «پس چون افكندند موسى گفت آنچه را شما به میان آوردید سحر است به زودى خدا آن را باطل خواهد كرد آرى خدا كار مفسدان را تایید نمى‏كند» (یونس/ 81)

از آنچه گذشت، روشن شد که قرآن شریف درباب معجزه همان نظری را می پذیرد که پذیرفته شده عقل است.(مجموعه رسائل، علامه طباطبایی (رساله اعجاز و معجزه)، 88 ـ 84)

بیشتر متکلمان امامیه معجزه را فعل خدا و نه پیامبر تعریف می کنند. متکلمان امامیه هر چند مانند اشاعره منکر مؤثریت و فاعلیت غیر خداوند نیستند، اما معتقدند که برای اثبات نبوّت و ارتباط مدعی آن با خداوند باید اعجاز فعل خداوند باشد تا دلالت آن تمام شود نه فعل خود مدّعی. البته این از مسائل اختلافی است و برخی از فلاسفه و متکلمین نفس پیامبر را فاعل معجزه برشمرده اند. ما در این مقاله کوتاه قصد نداریم به این مسائل دقیق بپردازیم و علاقمندان می توانند با مراجعه به کتب معرفی شده در بخش مطالعات بیشتر این مسئله و دیگر مسائل مطرح شده را بطور مبسوط و دقیق دنبال نمایند.

نوشته علیزاده – گروه دین و اندیشه تبیان


1- تعریف معجزه را در مقاله پیشین بیان کرده ایم.


برای مطالعه بیشتر:

محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن(4 و 5): راه و راهنماشناسی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1386

ناصر مکارم شیرازی، اعتقاد ما: شرح فشرده ای از عقاید شیعه امامیه، انتشارات نسل جوان، 1387

جعفر سبحانی تبریزی، منشور عقاید امامیه: شرحی گویا و مستدل از عقاید شیعه اثنی عشری در یکصد و پنجاه اصل، انتشارات امام صادق(ع)، 1385

مرتضی، مطهری، نبوت، انتشارات صدرا، 1388

مرتضی، مطهری، ختم نبوت، انتشارات صدرا، 1388


منابع:

طباطبایی، سید محمد حسین، مجموعه رسائل، بوستان کتاب قم، 1388

مرتضی، مطهری، نبوت، انتشارات صدرا، 1388

محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن (4 و 5): راه و راهنماشناسی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1386

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.