درّ غلتان سپاه
احمد كاظمی به روایت حسین علایی
بیشك احمد كاظمی را باید یكی از برجستهترین و مقتدرترین فرماندهان دوران دفاع مقدس دانست كه از آغاز جوانی تمام وجود خود را وقف حضور در جبهههای مختلف نبرد در جنگ تحمیلی نمود. او در اكثر عملیاتهای مهم برای بیرون راندن دشمن از خاك كشور عزیز حضوری فعال و تاثیرگذار داشت و هیچ عملیاتی نیست كه نام او را در حماسههای بینظیر خود در بر نداشته باشد.
او یكی از تاكتیكیترین فرماندهان سپاهپاسدارانانقلاباسلامی بود كه برنامهریزان عملیاتهای مختلف با اتكا به هوش و توان اجرایی امثال او میتوانستند سختترین و پیچیدهترین طرحها را برای نبرد با دشمن ارائه دهند و مطمئن باشند كه یگانهای سازمان یافته از انسانهای باایمان، پرانگیزه و شجاع آن طرحها را به طور كامل به اجرا درمیآورند. احمد كاظمی توانست در پیرامون خود انسانهای بزرگی را جمع و تحت نام «تیپ 8 نجف اشرف» سازماندهی نماید و در اثنای جنگ استعداد آن را به لشكر ارتقاء دهد و یكی از مانوریترین یگانهای پرقدرت دوران دفاعمقدس را تشكیل دهد.
سردار كاظمی برای تجهیز این لشكر خط شكن بخش عمدهای از جنگافزارهای مورد نیاز خود را در نبردهای مختلف از دشمن به غنیمت گرفت و یكی از افرادی بود كه بیشترین سلاح را با غنیمت از دشمن در یگان خود به كار میگرفت. هر كجا در جبهههای جنگ و بخصوص در حین عملیات، بنبستی در نبرد با دشمن ایجاد میشد او و یار عزیزش حسینخرازی با هم در میدان نبرد وارد شده و بنبستشكنی میكردند. هیچكس مرحله سوم عملیات بیتالمقدس را فراموش نمیكند كه در اوج اضطرار چگونه او و همرزم عزیزش حسین خرازی راه پیروزی را با رفتن به سوی دژ عراق برای رزمندگان اسلام باز كردند و مسیر فتح خرمشهر را گشودند. در عملیات فتحالمبین در غرب شهر شوش، نیروهای تحت فرمان او توانستند از جنوب منطقه عملیاتی در تنگه رقابیه به همراه نیروهای یار همراهش حسین خرازی با تیپ امام حسین (ع) كه از شمال منطقه عملیاتی به سوی دشت عباس و عین خوش سرازیر شده بودند، فتح بزرگ رزمندگاناسلام را رقم بزنند.
احمد كاظمی، یكی از فرماندهان تاكتیك آفرین و خلاّق دوران نبرد بود. روش هایی را كه او برای برخورد با دشمن انتخاب می كرد جزء شیوههایی بود كه دیگر رزمندگان به آن تأسی می جستند. بالندگی و حماسه آفرینی لشكرنجف اشرف را باید مرهون هوش، تدبیر، شجاعت و قدرت فرماندهی وی دانست.
یكی از ویژگیهای تاكتیكی او اجتناب از تكجبههای و اقدام برای دور زدن دشمن و انجام تك احاطهای بود كه او در محاصره دشمن تجربهای زبان زدنی داشت. در عملیاترمضان او تنها فرماندهی بود كه در شرق بصره تا نهر كتیبان جلو رفت و قلب دشمن را شكافت و همچنان به پیش می رفت و باكی از دشمن نداشت. در عملیات والفجر 8، آنگاه كه دشمن با به كارگیری وسیع و گسترده سلاحهای شیمیایی می خواست با هر قیمت كه شده رزمندگان اسلام را از شبه جزیره فاو بیرون براند، او و دیگر فرماندهان برجسته سپاه اسلام بودند كه در خط مقدم جبهه ـ در كنار دریاچه نمك ـ حاضر شدند و آن خط آتش و خون را تثبیت كردند و طعم تلخ شكست را بر كام صدام نهادند.
احمد كاظمی، نامی است كه از خاطرهها دور و از ذهنها فراموش نخواهد شد. هیچ حماسهای در دوران دفاع مقدس نیست مگر این كه نام احمد در صدر حماسهآفرینان آن نبرد عظیم باشد.
نقش احمد كاظمی را نباید فقط در تلاشها و حماسههای او در دوران دفاعمقدس محدود كرد. او بعد از پایان جنگ تحمیلی به عنوان فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهداء (ع)، نقش بزرگی را در تأمین امنیت منطقه شمال غرب كشور ایفا نمود. او بهخوبی دریافته بود كه ریشه نا امنی ها و مشكلات امنیتی در منطقهكردستان و آذربایجان غربی، وجود گروههای مسلحی است كه پایگاه اصلی آنها در عراق است و از حمایت بیدریغ صدام برخوردارند. او معتقد بود كه با دشمن باید در خانه اش جنگید و نباید فقط به برخورد با سرشاخه های دشمن و عناصر سلاح به دست آنها در داخل كشور پرداخت. باید ریشه دشمن را در خارج از كشور خشكاند و منبع تغذیه او را قطع كرد تا خودبخود نیروهای عملیاتی آنها بیخاصیت شوند. لذا او با كسب اطلاعات دقیق و به هنگام از دشمن و با شجاعت فراوان به گروه های مسلح ضد انقلاب در داخل خاك عراق حمله كرد و آنها را به گونهای تعقیب كرد كه آنان وادار به تسلیم شدند و دوران حضور او در قرارگاه حمزه این منطقه جزء امن ترین مناطق كشور شد.
احمد به حق از ماندگارترین چهرههای پرورش یافته در مكتب دفاعی حضرت امام خمینی (ره) است كه به درستی از بستر و فضایی كه امام برای رویش بزرگانی چون او در دوران انقلاب اسلامی فراهم كرده بود بهره گرفت و خود را آنچنان رشد داد كه جزء عناصر اصلی قدرت ملی ایران قرار گرفت.
تقدیر اینچنین بود كه او در روز 19 دی ماه ـ روز آغاز عملیات كربلای 5 ـ كه او خود و یار عزیزش، حسین خرازی محور مقاومت یگانهای سپاه در كنار كانال ماهی در آن عملیات بودند به دیدار معبود بشتابد. حسین خرازی ـ فرمانده دوست داشتنی لشكر امام حسین(ع) ـ در این عملیات سخت و تعیینكننده به شهادت رسید و احمدكاظمی كه در این ماه های اخیر دائم از او و شهید مهدی باكری دم می زد و نگران بود كه از دوستان شهیدش جدا مانده باشد هم در این روز به سوی رفیق اعلی مهاجرت كرد و در شهر مهدی ـ ارومیه ـ اجر تلاشهای بیوقفه خود را از خدای بزرگ گرفت.
و من یخرج من بیته الی الله ثم یدركه الموت فقد وقع اجره علی الله.
او به راهی كه انتخاب كرده بود باور داشت. هدف وی گسترش انقلاب اسلامی و پاسداری از میراث بزرگ امام خمینی (ره) بود. او برای رسیدن به هدف بزرگ خود امیدوار به نصرت الهی و كمك او «جلّ و علی» بود. برای رسیدن به هدف برنامه ریزی میكرد و تمام سعی و تلاش خود را با پشتكار عجیب خود بكار میگرفت و به رضای الهی می اندیشید و نگران دنیای پس از مرگ بود و میخواست همچون یاران شهیدش پاك و پاكیزه وارد حیات جاودان شود. او به حق در این چند سال منتظر بود تا روز موعود فرا برسد و در این راه صداقت خود را در استقامت در مسیر الهی نشان داد كه «و من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلاً.»
دلم، دلم چه كند با غم نبودن تو
ببین كه در غم تو چون به خون نشست دلم
منبع: بازتاب
لینک: هنرمردان خدا