چرا زنان آتش نشان نمی شوند؟
آیا تاکنون آتشنشان زن دیدهاید؟ مرد خانهدار چهطور؟ و تعمیرکار کامیون زن؟ راستی، چرا تصور کردن مرد و زن در برخی از مشاغل، راحتتر از شغلهای دیگر است؟ آیا این تفاوت انتخاب شغل، ریشه در تفاوتهای جسمی و ذهنی دارد یا ریشهاش اختلافات فرهنگی و عرفی است که در هر جامعهای فرق میکند؟ در مطلب این هفته قصد داریم درباره این تفاوت انتخاب شغل بین زنها و مردها صحبت کنیم و عوامل موفقیت یا شکست هر کدام را بیشتر بشناسیم...
طبیعی است که درنهایت، هر فردی بر مبنای جنسیت مذکر یا مونث خود، گزینههای بیشتر یا کمتری به عنوان شغل آینده در جلوی پایش خواهد داشت. احتمال آنکه سرباز جنگ از بین مردان انتخاب شود، همیشه بیشتر است تا منشی دفتر، یا احتمال آنکه مربی مهدکودک از بین زنان انتخاب شود، بیشتر است تا راننده اتوبوس. این تفاوت از کجا حاصل میشود؟ چه علل دیگری بر این موضوع تاثیر گذارند؟ علل متفاوتی را میتوان برای این قضیه برشمرد ولی دو علت اصلی که بیشتر راجع به آنها صحبت خواهیم کرد، عبارتاند از:
• تفاوتهای ذاتی بین دو جنس زن و مرد (تفاوتهای جسمی و ذهنی)
• تفاوت نگرش جامعه و عرف موجود به نقشهای زن و مرد
در اینکه زن و مرد تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند، تردیدی نیست. اما کدام یک از این تفاوتها باعث میشود که در شغل خاصی مردان موفقتر باشند (یا حالا بگوییم گرایش بیشتری داشته باشند) و در شغل دیگری، زنان بهتر جلوه کنند. بخشی از این تفاوتها، به دلیل تفاوت بین ساختار مغز در زنان و مردان و نحوه واکنشدهی مغز به اتفاقات و محرکها است. تعدادی از تفاوتهای بین مغز در زن و مرد عبارتاند از:
فرآیند پردازش مغزی در مردان در سمت چپ مغز بهتر و سریعتر از زنان است، در حالی که زنان از دو نیمکره مغزشان تقریبا به طور یکسان استفاده میکنند. به همین دلیل است که مردان با فعالیتها و کارهای مرتبط با سمت چپ مغز مثل حل کردن مساله از دیدگاه انجام یک کار و وظیفه، موفقترند؛ در حالی که زنان راههای خلاقانهتری برای حل مشکلات پیدا میکنند و موقع برقراری ارتباط با دیگران، به احساسات بیشتر اهمیت میدهند.
زنان از هر دو نیمکره مغزشان کار میکشند، مردان از یک نیمکره
فرآیند پردازش مغزی در مردان در سمت چپ مغز بهتر و سریعتر از زنان است، در حالی که زنان از دو نیمکره مغزشان تقریبا به طور یکسان استفاده میکنند. به همین دلیل است که مردان با فعالیتها و کارهای مرتبط با سمت چپ مغز مثل حل کردن مساله از دیدگاه انجام یک کار و وظیفه، موفقترند؛ در حالی که زنان راههای خلاقانهتری برای حل مشکلات پیدا میکنند و موقع برقراری ارتباط با دیگران، به احساسات بیشتر اهمیت میدهند.
همچنین دو بخش از مغز که مربوط به یادگیری زبان و تکلم هستند، در مغز زنان بزرگتر از مغز مردان است. به همین دلیل است که زنان معمولا در مسایل مرتبط با یادگیری و استفاده از زبان و کلمات و یا تفکر و اندیشیدن کلامی، قویترند. در حالی که مردان، اطلاعات مرتبط با تکلم و زبان را در نیمکره غالب خودشان پردازش میکنند، زنان این کار را در هر دو نیمکره انجام میدهند. این تفاوت تا حدی توجیه میکند که چرا پس از سکته مغزی در ناحیه مرتبط با کلام و صحبت کردن، عمده زنان میتوانند بهبود پیدا کنند، در حالی که مردان ممکن است نتوانند از شر آن رها شوند.
مردان در محاسبات ذهنی و ریاضی از زنان موفقترند
ناحیهای از مغز خصوصا (در سمت چپ) به نام لوب کناری- پایین (IPL) در مردان بزرگتر از زنان است. همین قضیه، بخش عمدهای از مهارت مردان در توانایی محاسبات ذهنی و عملکرد ریاضی بهتر را توجیه میکند. جالب اینجاست که در بررسی مغز انیشتین هم مشخص شد که این بخش از مغز او، به شکلی غیرمعمول، بزرگتر از حد عادی است. IPL اطلاعات حسی را هم در مغز تفسیر و بررسی میکند و چون بخش بزرگتر آن در زنان سمت راست است، محرکهای خاص مثل گریه کردن کودک هنگام شب (بهعنوان یک ورودی حسی)، توسط زنان بیشتر درک میشود تا مردان.
مردان مبارزهطلبند، زنان محافظهکار
در پاسخ به استرسهای زندگی، محیط اطراف و کار، مردان بیشتر به صورت «مبارزه» واکنش نشان میدهند، در حالی که واکنش زنان بیشتر بهصورت «محافظت» بروز میکند. زنان بیشتر مراقب محافظت از خودشان و بچهها و تشکیل روابط گروهی قوی هستند، در حالی که مردان معمولا به جنگ شرایط ایجادکننده استرس میروند. بحث درباره این واکنشهای مختلف، از عهده این مطلب خارج است ولی همینقدر بدانیم که هورمون استروژن در بدن زنان و هورمون تستوسترون در بدن مردان، اثرات متفاوتی از بقیه هورمونهای استرس را در بدن هر کدام موجب میشوند.
زنان، پرستاران بهتری هستند
بخش سیستم لیمبیک مغز (در ناحیه عمقی) که پردازشگر عواطف انسانی است، در زنان بزرگتر از مردان است. به همین دلیل زنان با احساسات خود بیشتر در ارتباطاند و راحتتر میتوانند آن را بیان کنند و با این کار، سریعتر و بهتر به دیگران تعلقخاطر پیدا کنند. به همین دلیل است که زنان بهتر از مردان میتوانند مراقب یا پرستار کودکان باشند.
مردان در فعالیتهای فیزیکی موفقترند
اندازه مغز مردها حدود 11 تا 12 درصد بزرگتر از مغز زنهاست. این تفاوت اندازه، هیچ ربطی به ضریب هوشی ندارد. اصلیترین نکتهاش، تفاوت جثه زن و مرد است. مردان به دلیل برخورداری از توده عضلانی بیشتر نیاز به تعداد نورونهای بیشتری دارند تا بتوانند از عهده کنترل این جثه بزرگ برآیند.
نه اینکه زن توان احتجاج ندارد یا نیروی استدلالش کم است، بلکه زن منطق و استدلال را به کار می گیرد، اما قدرت اظهار ندارد. آنچه باعث می شود زنان نتوانند مکنونات خود را در مقام استدلال و محاجّه بیان کنند و مانع حرف زدن آن ها می شود، شدت احساسات و عواطف آنان است.
علّامه طباطبائی در المیزان می فرماید: معنای آیه (خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً) این است که برای سود رساندن به شما، از جنس خودتان همانندانی آفرید; چرا که هر یک از زن و مرد به وسایلی از امر تولید مثل مجهّز است که با همراهی جنس دیگر، کارش به ثمر می رسد و با کار هر دو، تولید و تکثیر نسل به انجام می رسد. بر این اساس، هر یک نقصی دارد و به قرین خود نیازمند است، و از مجموع این دو، یک واحد تام حاصل می شود.خلاصه آنکه زن و مرد در ذات و جوهرشان تفاوتی وجود ندارد; یعنی زنان و مردان در جوهره انسانیت و خمیرمایه رشد و کمال، تفاوتی ندارند، بلکه زن و مرد دو فرد از یک نوع هستند.اما تفاوت هایی در برخی زمینه ها دارند که ایشان با استناد به آیه (أَوَ مَن یُنَشَّأُ فِی الْحِلْیَةِ وَ هُوَ فِی الْخِصَامِ غَیْرُ مُبِین) (زخرف: 18) ، می نویسد: خداوند متعال دو صفت پرورش در زینت و عدم توانایی بر استدلال و محاجّه را برای زن ذکر کرده; زیرا جنس زن طبیعتاً از احساسات و عواطف سرشاری برخوردار و نیروی تعقّل او در قیاس با مرد ضعیف تر است و جنس مرد به عکس این است. از روشن ترین نشانه های عواطف سرشار زن، میل و گرایش او به زیور و زینت و عدم توانایی و ضعف او در مقام بیان دلیل و حجّت است که مبتنی بر نیروی عقلانی است. 1 ایشان بیان می کند: «استدلال و برهان نیازمند نیروی عقلانی زیاد است که زنان در مقایسه با مردان، در این امر ضعیف ترند.»زن نمی تواند مکنونات خویش ر ا در منازعه ها و مجادله ها بیان و اظهار کند. نه اینکه زن توان احتجاج ندارد یا نیروی استدلالش کم است، بلکه زن منطق و استدلال را به کار می گیرد، اما قدرت اظهار ندارد. آنچه باعث می شود زنان نتوانند مکنونات خود را در مقام استدلال و محاجّه بیان کنند و مانع حرف زدن آن ها می شود، شدت احساسات و عواطف آنان است. در واقع، می توان گفت: قدرت تعقّل در هر دو جنس وجود دارد، ولی در مرد به لحاظ اینکه مانع کمتر می باشد، اقتضای تعقّل بیشتر است.گرایش قوی تر زنان به امور عاطفی و احساس سبب می شود از میان محرّک های گوناگون، که در برابرشان ایجاد می شود و پدیده ادراک در واقع پاسخ گویی به آن محرّک هاست، به محرّکی پاسخ گویند که تناسب و سنخیت بیشتری با روح حساس و عاطفی شان دارد. در نتیجه، عاطفی بودن جنس مؤنث موجب می گردد کانون توجه وی به امور مناسب و همسو با عواطف جلب گردد.
پی نوشت
1- سید محمّدحسین طباطبائی، المیزان، ج 18
دکتر علیرضا احمدوند- سلامت
محمّدرضا احمدی- رایحه
فراوری و تنظیم : کهتری
مقالات مرتبط