تبیان، دستیار زندگی
وقتی كودک بودم از محرم و حسین و كربلا فقط دسته های عزاداری و مجالس روضه و تعزیه ها برایم جالب بود و حس غریبی داشتم، اما واقعاً نمی دانستم این همه مراسم و اشک و آه برای چیست؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حس غریب

حس غریب

وقتی كودک بودم از محرم و حسین و كربلا فقط دسته های عزاداری و مجالس روضه و تعزیه ها برایم جالب بود و حس غریبی داشتم، اما واقعاً نمی دانستم این همه مراسم و اشک و آه برای چیست؟

بزرگتر كه شدم محرم برایم رنگ و بوی دیگری داشت... وقتی به روز عاشورا و آن همه مصیبت فكر می كردم ناخودآگاه اشک و ماتم وجودم را فرا می گرفت. دوست داشتم از حسین بدانم كه او كه بود و چه كرد؟ هر چه بیشتر دانستم عاشق تر شدم. از خدا كمک خواستم تا به من نیز شوری حسینی دهد. تا زینب و صبوری را به من بشناساند، عموعباس و فداكاری هایش را به من بفهماند.

حال دیگر می دانم، آری خوب می دانم در كربلا چه بر سر حسینیان آمد. حال معنای این جمله را درک می كنم كه «آب عمری است كه شرمنده حسین است». به راستی چرا هر زمان شخصی از حق سخن گفت با او گروهی به جدال پرداختند؟ آن هم این قدر ناجوانمردانه!؟

حس غریب

مگر جنگ در محرم برای اعراب حرام نبود؟ پس چرا خون پاكان و دلیران حسینی را اینگونه ریختند؟ به خیال خامشان حسین را از صحنه روزگار پاک كردند! حال كجایند كه ببینند بعد از این همه سال حسین زنده است و سخنان حقش را جان های حق شنو، پذیرایند.

پروردگارا! قدری از غیرت حسین، از شهامتش... از ایمان و مهربانی هایش به ما عطا بفرما. آمین.

سایت روزنامه کیهان

تنظیم:نعیمه درویشی_تصویر:مهدیه زمردکار

مطالب مرتبط

ساقی دشت کربلا

چرا گریه برای امام حسین؟

دوباره شور عاشورا به پا شد

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.