تبیان، دستیار زندگی
مشاوره‌های صورت گرفته نشان می‌دهد که دو گروه طلاق‌ها در کشور افزایش یافته که یکی از آنها طلاق قدرت و دیگری طلاق در سنین بالا است. طلاق قدرت مربوط به جدایی زوجینی است که چند سال با یکدیگر دوست بوده و زندگی آنها پس از 6 ماه به شکست منجر شده است، این نوع آشن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آمار طلاق عاطفی دو برابر طلاق رسمی

استان های تهران، خراسان رضوی، اصفهان و فارس به ترتیب بیشترین آمار طلاق در کشور را دارند و در استان یزد کمترین طلاق به ثبت رسیده است.

طلاق آنقدر فاجعه ای تلخ و آزاردهنده است که حتی اگر برای یک ساعت متوقف شود جای بسی شادکامی است که تنها برای ساعتی از آمار زنان بیوه و فرزندان بی سرپرست کاسته شود.

طلاق

مشاوره‌های صورت گرفته نشان می‌دهد که دو گروه طلاق‌ها در کشور افزایش یافته که یکی از آنها طلاق قدرت و دیگری طلاق در سنین بالا است. طلاق قدرت مربوط به جدایی زوجینی است که چند سال با یکدیگر دوست بوده و زندگی آنها پس از 6 ماه به شکست منجر شده است، این نوع آشنایی‌ها بیشتر از خیابان‌ها آغاز شده و با درگیری عواطف، جوانان ناچار به ازدواج می‌شوند، اما بعد از مدت کوتاهی به این نتیجه می‌رسند که قادر به ادامه زندگی با یکدیگر نیستند.اما تعدادی از زوجین بعد از گذشت 25 یا 30 سال از زندگی مشترک به دلیل برخی مشکلات اقتصادی، دیدن فیلم‌های خارجی، وسوسه‌های محیطی و... تحمل یکدیگر را نداشته و درخواست طلاق می‌کنند.

از طرفی آمار نشان میدهد که حدود 50 درصد طلاق ها در چهار سال نخست زندگی زوج های جوان اتفاق می افتد که تهاجم مدرنیته افسارگسیخته در کشورهای توسعه یافته روند رشد طلاق را شتاب می دهد. در حال حاضر بالاترین میزان طلاق در کشورهای سوئد، آمریکا و انگلیس مشاهده شده است.

همچنین میزان طلاق های عاطفی در کشور دو برابر طلاق های رسمی است. در ارتباط با این نوع طلاق در داخل و خارج از کشور اقدامی صورت نگرفته است و به طور معمول بیشتر اقدامات بر محور فشارهای روحی و عاطفی زوج ها بعد از طلاق بوده است.

این نوع طلاق تک عاملی نیست و نادیده گرفته شدن نیازها، نظرات و انتظارات زوج های جوان، فشارها و مشکلات روحی همسر و فرزندان از جمله پیامدهای طلاق عاطفی است و از سوی دیگر روابط خارج از چارچوب خانواده با شکستن تعهدها از دیگر پیامدهای این نوع طلاق خواهد بود.

آمار نشان می دهد که استان های تهران، خراسان رضوی، اصفهان و فارس به ترتیب بیشترین آمار طلاق در کشور را دارند و در استان یزد کمترین طلاق به ثبت رسیده است. هم اکنون میزان ازدواج های کشور به نسبت رشد جمعیت رو به کاهش است و در این راستا دستگاه های قضایی و قانونگذار و مسوولان تشکیل نهادهای اجتماعی باید بر بهینه سازی کنترل اجتماعی در شرایط جدید توجه بیشتری داشته باشند.

جوانی جمعیت عامل رشد ازدواج است. هم اکنون بیشترین میزان ازدواج در میان زنان در بازه سنی 19-15 سال و 24-20 سال و در میان مردان 24-20 و 29-25 سال بوده و میانگین اختلاف سنی زوج های جوان 5 سال است. 84 درصد طلاق ها در کشور، در نقاط شهری اتفاق می افتد که 30 درصد از این طلاقها در تهران اتفاق می افتد در حالی که تهران تنها 20 درصد از جمعیت کل کشور را دارد.

سن تجرد قطعی 39-35 سال است که آمار نشان می دهد هم اکنون 7 درصد جوانان در این گروه هستند و پیش بینی می

طلاق

کنم که این آمار به 10 درصد نیز افزایش یابد بنابراین باید راههای تسهیل ازدواج و مشکلات سر راه جوانان را تبین کرد تا در راستای فرهنگ سازی گام موثری برداشته و صرفا از بیان شعار و حرکت های تبلیغی پرهیز شود.

کاهش طلاق و افزایش ازدواج باید در راستای هم حرکت کند و تنها یک مدیریت فرهیخته، متخصص و آینده نگر میتواند این دو هدف را همگام با هم پیش ببرد که متاسفانه عدم تدبیر در برنامه‌های مدیران و مشکلات اقتصادی و اجتماعی نظیر نبود مسکن و شغل برای پسران سبب شده آمار ازدواج پایین بیاید و در مقابل آمار طلاق افزایش یابد.

البته نباید تنها به فکر افزایش ازدواج بود باید این نکته را نیز مد نظر قرار داد که افزایش آمار ازدواج در صورتی مفید است که این ازدواج ها دارای استحکام کافی برای بقا باشد در غیر این صورت با افزایش آمار ازدواج، افزایش آمار طلاق را نیز شاهد خواهیم بود که جامعه را دچار آثار فرهنگی و اجتماعی میکند.

در موضوع ازدواج، نقش مشکلات معیشتی و اقتصادی در کنار برخی مسائل فرهنگی و آموزشی بسیار بدیهی است، از این رو اگر نحوه فعالیت و نوع مدیریت سالهای گذشته را از سوی دستگاه های مسئول شاهد باشیم از هم اکنون باید با توجه به جمعیت 15 میلیونی جوانان مجرد انتظار بحران های اجتماعی، افزایش فساد و فحشا و تهدید سلامت جامعه را داشته باشیم.

طلاق نیز موضوعی متصل به ازدواج است. با ریشه‌ها و علتهای همسو و همسان، نرخ بالای زنان و مردان مطلقه، فرزندان طلاق، از هم پاشیدن بنیان خانواده در آینده می تواند حیات جامعه را با مخاطره روبرو ساخته و از این رو می طلبد تا دولت، مجلس و سایر نهاد های درگیر در موضوع با رویکردی نو و حساب شده به موضوع ورود پیدا کنند.

متاسفانه هنوز کتاب های درسی ما از پرداختن به موضوع ازدواج و حفظ بنیان های خانواده خالی است، هنوز معلوم نیست که جوانان ما زندگی زناشویی را باید از کدام رسانه آموزش ببینند، غالب جوانان در تأمین اولین نیاز های زندگی مشترک با مشکل مواجهند، هر روز آمارها نگران کننده تر می شود و بحثهای صورت گرفته در این ایام تنها به ازدواج مجدد و موقت محدود می شود.

منبع:خبرآنلاین/