تبیان، دستیار زندگی
آنچه می خوانید درنگی است در سیره، زندگی و شخصیت قرآنی امام حسین علیه السلام که از دوران كودكی حضرت تا روز شهادتشان را در بر می گیرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

با امام حسین (ع) در محضر قرآن (2)

امام حسین علیہ السلام

اشاره:

آنچه می خوانید درنگی است در سیره، زندگی و شخصیت قرآنی امام حسین علیه السلام که از دوران كودكی حضرت تا روز شهادتشان را در بر می گیرد.

با اذعان به اینکه پرداختن به تمام زوایای زندگی و اضلاع شخصیتی که بر محور قرآن شکل گرفته است، مجالی فراختر از حوصله این مجموعه نوشتار می طلبد، لکن از باب "اب دریا را اگر نتوان چشید هم به قدر تشنگی باید چشید"، در ضمن چند نوشتار دنباله دار نگاهی اجمالی به سلوک قرآنی حضرت سید الشهداء خواهیم افکند.

عشق به آیات قرآن

اگرچه شنیدن تمام آیات قرآن برای امام حسین علیه‏السلام لذت بخش بود، اما گاهی شنیدن برخی آیات، آن هم از زبان پدرشان، آن قدر لذت بخش بود كه وصف آن را فقط خود ابی‏عبداللّه علیه‏السلام می‏دانست و بس.

امام صادق علیه‏السلام می‏فرماید: پدرم برایم نقل فرمود كه علیّ‏ابن ابی‏طالب علیه‏السلام در حالی كه امام حسن و امام حسین علیهما‏السلام در محضر مبارك او بودند، سوره مباركه «انّا انزلناه فی لیلة القدر» را قرائت كرد. امام حسین عرض كرد: پدرجان! گویا شنیدن این سوره از دهان مبارك تو، شیرینی ویژه‏ای دارد! امام علی علیه‏السلام در پاسخ فرمود: ای فرزند رسول خدا و ای فرزندم! من از این سوره خاطره‏ای دارم كه تو از آن خبر نداری؛ چون این سوره نازل شد، جدّ تو پیامبر خدا صلی الله‏ علیه ‏و ‏آله ‏و سلم مرا به حضور طلبید و آن را بر من قرائت كرد. سپس دست برشانه راست من زد و فرمود: ای برادر و وصیّ من و ای سرپرست امّت من پس از من، و ای ستیزگر با دشمنان من تا روزی كه بر انگیخته شوند! این سوره پس از من برای توست و سپس در شأن فرزندان تو. همانا برادرم جبرئیل رویدادهای امتم را برایم بازگو كرد و او آنها را همانند حوادث نبوت برای تو بازگو می‏كند. این سوره در قلب تو و اوصیای تو تا هنگام طلوع فجر قائم آل محمد علیه‏السلام نوری درخشان دارد.1

3. عشق به تلاوت قرآن كریم

همان گونه كه گفته شد، امام حسین علیه‏السلام از دوران كودكی به این كتاب آسمانی علاقه شدیدی داشت و همواره در تمام زندگی‏اش از قرآن سخن می‏گفت و لحظه‏ای از آن جدا نبود؛ حتی در آن روزهایی كه برای دفاع از قرآن و اسلام آماده جنگ با دشمنان اسلام بود. امام علیه‏السلام چه در مدینه و چه در بین مكه و مدینه و در راه عزیمت از مكه به كربلا و در كربلا، در مقاطع مختلف، از قرآن سخن به میان می‏آورد و با ابراز عشق به آن، میزان علاقه خود را به حاضران و آیندگان نشان می‏داد كه به چند مورد از آنها اشاره می‏كنیم:

الف ـ قرائت قرآن در بیابان سوزان

ابن عساكر از یزید الرشك، از شخصی كه با امام حسین علیه‏السلام گفت وگو داشته، نقل كرده است: (در منزل ثعلبیه) چشمم به چادرهایی افتاد كه در بیابان برپا شده بود. پرسیدم: این چادرها از آنِ كیست؟ گفتند: امام حسین علیه‏السلام . پس به نزد او آمدم و او را پیرمردی یافتم كه مشغول تلاوت قرآن بود و اشك از چشمانش برگونه‏ها و محاسنش سرازیر بود. عرض كردم: پدر و مادرم به فدایت ای فرزند رسول خدا! برای چه به این جا آمدی، و در این بیابان كه هیچ كس در آن یافت نمی‏شود، چه می‏كنی؟

فرمود: این نامه‏های اهل كوفه است كه به من نوشته‏اند و نمی‏بینم مگر آن كه همان‏ها قاتل من هستند. پس اگر چنین كردند، هیچ حرمتی برای خدا نبوده، مگر آن كه دریده باشند و خداوند در برابر این همه بی‏حرمتی، از آنها كسی را بر آنان مسلط خواهد كرد كه خوار و ذلیلشان كند...2

اگرچه شنیدن تمام آیات قرآن برای امام حسین علیه‏السلام لذت بخش بود، اما گاهی شنیدن برخی آیات، آن هم از زبان پدرشان، آن قدر لذت بخش بود كه وصف آن را فقط خود ابی‏عبداللّه علیه‏السلام می‏دانست و بس

ب ـ مهلت خواستن امام در عصر عاشورا

امام حسین(علیه السلام)

تمام مورّخان اسلامی ذكر كرده‏اند كه در عصر عاشورا، عمر بن سعد با دریافت پیام و دستور جدید از عبیداللّه بن زیاد، به محلّ استقرار امام حسین علیه‏السلام و یاران باوفایش نزدیك شد. چون امام از هدف او آگاه شد، به برادر بزرگوار خود، قمربنی‏هاشم فرمود: اگر می‏توانی آنها را متقاعد كن كه جنگ را تا فردا به تأخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز كنیم و به درگاهش نماز بگزاریم. خدای متعال می‏داند كه من به خاطر او نماز و تلاوت كتاب او را دوست دارم..3

با این بیان، حضرت یك شب را مهلت گرفت و بار دیگر اوج عشق و علاقه خود را به قرآن نشان داد.

ج ـ خطبه شب عاشورا

امام زین العابدین علیه‏السلام می‏فرماید: در شب عاشورا پدرم یاران خود را جمع كرد و برای آنها خطبه خواند. من نیز خدمت ایشان رفتم تا گفتارشان را بشنوم. پدرم به یاران خود می‏فرمود: خدای را ستایش می‏كنم به بهترین ستایش هایش و او را سپاس می‏گویم در خوشی و ناخوشی. بار خدایا! تو را سپاس می‏گزارم كه ما را به نبوّت گرامی داشتی و علم قرآن و فقه دین را به ما كرامت فرمودی و گوشی شنوا و چشمی بینا و دلی آگاه به ما عطا كردی؛ ما را از زمره سپاسگزاران قرار بده. 4

د ـ در چادرهای حسینی چه گذشت؟

در شب عاشورا در میان خیمه‏های یاران امام، جنب و جوش فوق العاده‏ای به چشم می‏خورد. برخی سلاح خود را برای جنگ آماده می‏ساختند؛ عده‏ای مشغول عبادت و مناجات و راز و نیاز با پروردگار بودند و بعضی هم با قرآن اُنس گرفته بودند.

از ضحاك بن عبداللّه مشرقی نقل شده است كه در شب عاشورا، هرچند لحظه یك بار، گروهی سواركار از لشكریان عمربن سعد به عنوان مأموریت و نظارت به پشت خیمه‏های حسین بن علی علیه‏السلام می‏آمدند و به وضع این خیمه‏نشینان سر می‏كشیدند. یكی از آنان صدای امام را كه این آیه شریفه را می‏خواند، شناخت: «ولا یحسبنّ الذین كفروا انّما نملی لهم خیرٌ لأنفسهم انّما نملی لهم لیزدادوا اثماً و لهم عذابٌ مهین ماكان اللّه لیذر المؤمنین علی ما أنتم علیه حتی یمیزالخبیث من الطیب...»5

آنان كه كفر ورزیدند، گمان نبرند مهلتی كه به آنان می‏دهیم، به نفع آنها است؛ بلكه به آنان مهلت می‏دهیم تا برگناهان خود بیفزایند و برای آنان عذابی است ذلت‏بار. خداوند مؤمنان را بر این وضعی كه هستند، واگذار نخواهد نكرد تا بد را از نیك و ناپاك را از پاك جدا سازد.

در شب عاشورا در میان خیمه‏های یاران امام، جنب و جوش فوق العاده‏ای به چشم می‏خورد. برخی سلاح خود را برای جنگ آماده می‏ساختند؛ عده‏ای مشغول عبادت و مناجات و راز و نیاز با پروردگار بودند و بعضی هم با قرآن اُنس گرفته بودند.

آن مرد با شنیدن این آیه، گفت: به خدا سوگند! افراد نیك، ما هستیم كه خدا ما را از شما جدا كرده است. «بُرَیْر» جلو آمد و به او پاسخ داد: ای مرد فاسق! خدا تو را در صف پاكان قرار داده است؟ به سوی ما برگرد و از این گناه بزرگ خود توبه كن؛ به خدا سوگند كه ماییم افراد پاك. آن مرد از روی استهزاء گفت: «و انا ذلك من الشاهدین؛ من نیز بر این شهادت می‏دهم»، آن گاه به سوی اردوگاه لشكر ابن سعد برگشت.6

امام زین العابدین علیه‏السلام می‏فرماید: در شب عاشورا پدرم یاران خود را جمع كرد و برای آنها خطبه خواند. من نیز خدمت ایشان رفتم تا گفتارشان را بشنوم. پدرم به یاران خود می‏فرمود: خدای را ستایش می‏كنم به بهترین ستایش هایش و او را سپاس می‏گویم در خوشی و ناخوشی. بار خدایا! تو را سپاس می‏گزارم كه ما را به نبوّت گرامی داشتی و علم قرآن و فقه دین را به ما كرامت فرمودی و گوشی شنوا و چشمی بینا و دلی آگاه به ما عطا كردی؛ ما را از زمره سپاسگزاران قرار بده

4. تشویق معلّم قرآن

امام علیه‏السلام به خاطر علاقه شدیدی كه به قرآن داشت، به معلمان قرآن بسیار ابراز علاقه می‏كرد و در موردی، یك معلم قرآن را آن قدر تشویق كرد كه مورد اعتراض دیگران قرار گرفت.

ابن شهرآشوب روایت می‏كند كه عبدالرحمن سلمی به یكی از فرزندان امام حسین علیه‏السلام سوره حمد را آموزش داد. وقتی فرزند امام آن را در نزد پدر خواند، امام حسین علیه‏السلام به آن آموزگار هزار دینار و لباس عطا كرد و دهان او را پر از جواهرات كرد .

به حضرت اعتراض كردند كه آموزش یك سوره این همه عطا و تشویق لازم نداشت!

امام در پاسخ فرمود: این عطا و بخشش چگونه می‏تواند با تعلیمی كه او می‏دهد، برابری كند!؟7

5. قرآن در سیره امام حسین علیه‏السلام

قرآن کریم

زندگی امام حسین علیه‏السلام بزرگ‏ترین و بهترین نشانه تجلّی آیات قرآن كریم است؛ چرا كه قرآن همراه آنها و آنان همراه با قرآن بودند و هرگز جدایی بین قرآن و عترت، قابل تصوّر نیست. این حقیقت زمانی كه به نشانه‏های آن توجه كنیم، جایگاه خود را می‏یابد:

الف ـ امام حسین علیه‏السلام در كنار سفره بینوایان

عیاشی در تفسیر خود از مسعده روایت كرده كه روزی امام حسین علیه‏السلام از كنار فقرا و تهیدستان می‏گذشت. آنان كه سفره خود را پهن كرده و تكه‏های نان خشك را در آن قرار داده بودند، از امام خواستند تا با آنان هم غذا شود.

حضرت به درخواست آنها پاسخ مثبت داده و در كنار آنها نشست و با آنان هم غذا شد و این آیه را تلاوت فرمود: «انّ اللّه لایحبّ المستكبرین»؛ 8 خداوند مستكبران را دوست نمی‏دارد.

سپس فرمود: من دعوت شما را پذیرفتم؛ حال، شما نیز به دعوت من پاسخ گویید. عرض كردند: آری، ای فرزند رسول خدا! چنین می‏كنیم. پس همراه امام حسین علیه‏السلام به سوی منزلش روانه شدند. حضرت به كنیز خود فرمود: هرچه در منزل كنار گذاشته‏ای، برای ما بیاور.9

ب ـ آزادی در برابر یك شاخه گل

علامه مجلسی از اربلی، از انس نقل می‏كند: نزد امام حسین علیه‏السلام بودم كه یكی از كنیزان آن حضرت در حالی كه شاخه گلی در دستش بود، وارد شد و آن را به امام تقدیم كرد. امام فرمود: تو در راه خدا آزاد هستی. عرض كردم: او را در برابر یك شاخه گل بی‏ارزش و كم بها آزاد می‏كنی؟! حضرت فرمود: خداوند ما را چنین تربیت كرده است كه می‏فرماید: «و اذا حیّیتم بتحیّة فحیّوا بأحسن منها او ردّوها»15 و آزادگی او بهتر است از آنچه كه او آورده بود.10

امام حسین علیه‏السلام از دوران كودكی به این كتاب آسمانی علاقه شدیدی داشت و همواره در تمام زندگی‏اش از قرآن سخن می‏گفت و لحظه‏ای از آن جدا نبود؛ حتی در آن روزهایی كه برای دفاع از قرآن و اسلام آماده جنگ با دشمنان اسلام بود

ج ـ گذشت به خاطر شنیدن آیه عفو

همچنین نقل شده است كه روزی یكی از بردگان حضرت، جنایتی كه موجب تنبیه بود، انجام داد. حضرت دستور داد تا او را تأدیب كنند. او گفت: ای آقای من! «والكاظمین الغیظ»11؛ امام فرمود: رهایش كنید. بار دیگر گفت: ای مولای من! «والعافین عن الناس»18؛ حضرت فرمود: از تو گذشتم. برای بار سوم گفت: ای مولای من! «واللّه یحبّ المحسنین»12؛حضرت فرمود: تو در راه خدا آزاد هستی. و از این پس، حقوق تو دو برابر آنچه كه پیش از این به تو می‏دادم، خواهد بود.13

د ـ اخلاق كریمانه در پرتو قرآن

امام حسین

عصام بن المصطلق گوید: وارد مدینه شدم؛ وقتی حسین بن علی علیه‏السلام را دیدم، هیبت و عظمت او حسد و كینه درونی‏ام را نسبت به پدرش علی علیه‏السلام شعله‏ور ساخت. بدین جهت، او را مورد خطاب قرار داده، گفتم: تو پسر ابوتراب هستی؟ گفت: آری. پس شروع كردم به دشنام دادن او و پدرش.

امام حسین علیه‏السلام نگاهی مهرجویانه به من افكند و فرمود: اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم «خذالعفو و أمر بالعرف و أعرض عن الجاهلین و اِمّا ینزغنك من الشیطان نزغ فاستعذ باللّه انه سمیع علیم. انّ الذین اتقوا اذا مسّهم طائف من الشیطان تذكّروا فاذا هم مُبصرون و اخوانهم یمدّونهم فی الغیّ ثم لا یقصرون»14

با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذیر و به نیكی‏ها دعوت نما و از جاهلان روی بگردان (و با آنان ستیزه مكن) و هرگاه وسوسه‏ای از شیطان به تو رسد، به خدا پناه بر، كه او شنونده و داناست. پرهیزگاران هنگامی كه گرفتار وسوسه‏های شیطانی شوند، به یاد (خدا و پاداش و كیفر او) می‏افتند و (در پرتو یاد او، راه حق را می‏بینند و) در این هنگام بینا می‏گردند. و (ناپرهیزگاران را) برادرانشان (از شیاطین) پیوسته در گمراهی پیش می‏برند و باز نمی‏ایستند.

سپس به من فرمود: صدایت را كوتاه كن و آرام‏تر سخن گوی؛ خداوند من و تو را ببخشاید. اگر از ما چیزی طلب می‏كردی، به تو كمك می‏كردیم و اگر عطا و بخششی می‏خواستی، به تو می‏دادیم و اگر راهنمایی می‏خواستی راهنمایی‏ات می‏نمودیم.

عصام گوید: از تندروی‏هایی كه كرده بودم، سخت پشیمان شدم.

امام فرمود: «لا تثریب علیكم الیوم یغفر اللّه لكم و هو أرحم الراحمین»15؛ «امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست؛ خداوند شما را می‏بخشد و او مهربان‏ترین مهربانان است». سپس فرمود: تو از شامیان هستی؟ عرض كردم: آری. فرمود: «شنشنة أعرفها من أخزم»16خدا ما و تو را زنده بدارد. نیازهایت را از ما بخواه كه مرا در بهترین گمانت خواهی یافت.

عصام گوید: آن‏چنان شرمنده شدم كه زمین با آن همه وسعتی كه داشت، بر من تنگ آمده، آرزو داشتم تا مرا به كام خود فرو برد. از آن پس، هیچ كس در نزد من محبوب‏تر از او و پدرش نبود.17

شکوری_دین و اندیشه تبیان


1ـ وقائع الطریق من مكه الی كربلا، ج 3، ص 226.

2ـ قصّه كربلا، ص 243 و لهوف سیدابن طاووس، ص 38.

3ـ ارشاد مفید، ص 214.

4ـ آل عمران/178 و 179.

5ـ سخنان حسین بن علی از مدینه تا كربلا، ص 209، به نقل از تاریخ طبری.

6ـ مناقب آل ابی‏طالب، ج 4، ص 66.

7ـ نحل/ 23.

8ـ تفسیر عیاشی، ج 2، ص 257 و بحارالانوار، ج 44، ص 189.

9ـ نساء/ 86.

16 ـ بحارالانوار، ج 44، ص 195.

10تا 12ـ آل عمران/ 134.

13ـ بحارالانوار، ج 44، ص 195.

14ـ اعراف/ 202 ـ 199.

15ـ یوسف/ 92.

16ـ مَثَلی است معروف و در جایی كه اصل و سبب و ریشه ماجرا معلوم است، به كار برده می‏شود.

17ـ الامام الحسین فی‏المدینة المنوّره، ج 1، ص 353.