بالاترین فضیلت درنظر آقای بهجت
از آنجايي که وصف آية الله بهجت کار امثال ما نيست، و براي ما همين مقدار بس است که ميدانيم ايشان از عرفايي است که با خداوند و اهل بيت عليهم السلام، سر و سرّي داشته اند، لذا بيش از اين، مقدمه چيني نکرده و پاره اي از سخنان ايشان را خدمت شما ارائه ميکنيم. باشد که ما هم اهل عمل شويم:
حضرت سيّدالشهدا ـ عليهالسّلام ـ با اختيار خود آن همه مصايب و شهادت و اسارت اهل و عيال خود را تحمّل نمود؛ زيرا پيوسته و حتّى در روز عاشورا بر آن حضرت عرضه مىشد كه يا نصر و پيروزى را انتخاب كنند، و يا لقاءاللّه و معاهده و پيمانى را كه با خدا بسته است، ولى ايشان با اختيار خود آن مقامات عاليه را انتخاب كردند.(1) خدا مىداند كه آنها چه مىديدند!
حضرت قاسم ـ عليهالسّلام ـ راجع به مرگ مىگويد: «اَحْلى مِنَ الْعَسَلِ.»(2) شيرينتر از عسل است.
ما نمىتوانيم درجات و مقامات آنها را تعقّل و درك كنيم كه چه خبر بوده و چه درك مىكردند و چه مىديدند، همين قدر نقل شده كه امام حسين ـ عليهالسّلام ـ مقامات اخروى آنها را به آنان نشان داد.
آيا اين تعبير شوخى است؟! ما نمىتوانيم درجات و مقامات آنها را تعقّل و درك كنيم كه چه خبر بوده و چه درك مىكردند و چه مىديدند، همين قدر نقل شده كه امام حسين ـ عليهالسّلام ـ مقامات اخروى آنها را به آنان نشان داد. اين كه نقل شده عابس در روز عاشورا در ميدان جنگ در برابر دشمن لخت شد و زره را از تن درآورد،(3) يك كار عادى و آسان نبود، خواست به دشمن بفهماند كه ما از روى عقيده و مرام، راه شهادت را اختيار و انتخاب كردهايم، نه از روى ناچارى و اجبار و تهديد و اكراه و يا به جهت شرم و حيا، بلكه اين مرام ما است، و شجاعانه و عاشقانه و داوطلبانه مىجنگيم و كشته مىشويم و باكى از شهادت نداريم، و طرف مقابل عمر سعد بيچاره و دربند و اسير ملك «رى» است.(4)
حضرت ابوالفضل ـ عليهالسّلام ـ نيز با آن فداكارىهايش مىخواست به آنان بفهماند كه محبّت خدا و محبت دوستان خدا چيز ديگرى است كه تحمّل هرگونه دشوارى و ناگوارى و سختى در راه رسيدن به آن، سهل و آسان و شيرين است.
حضرت ابوالفضل ـ عليهالسّلام ـ نيز با آن فداكارىهايش مىخواست به آنان بفهماند كه محبّت خدا و محبت دوستان خدا چيز ديگرى است كه تحمّل هرگونه دشوارى و ناگوارى و سختى در راه رسيدن به آن، سهل و آسان و شيرين است.
آيه الله بهجت ميفرمود:
حجت الاسلام سيّد محمّد باقر شفتى ـ رحمه اللّه ـ به نماز شب بسيار معتقد بود، و بيش از ساير مستحبّات به آن اهميّت مى داد، به خلاف مرحوم سيّد بحرالعلوم كه صبر مى كرد تا هوا مقدارى روشن شود و آن گاه نماز صبح را مى خواند.
حجت الاسلام سيّد محمّد باقر شفتى ـ رحمه اللّه ـ در اصفهان درست اوّل فجر نماز صبح را به جماعت اقامه مى نمود، با اين كه اگر نماز جماعت را به تأخير مى انداخت، افراد بيشترى حاضر مى شدند؛ ولى ايشان دستور مى داد دو عادل بالاى مناره بروند و پس از مشاهده ى طلوع فجر، بلافاصله اذان صبح بگويند.
به ايشان گفتند:چرا مقدارى صبر نمى كنيد تا جمعيّت زيادى براى درك فيض جماعت حاضر شوند؟ در جواب فرمودند: در ميان مستحبّات افضل از نماز شب سراغ ندارم.
بنده( حضرت آيت اللّه العظمى بهجت ـ رحمه الله ـ .) خيال مى كنم فضيلت بكا « گریه » بر سيّد الشّهدا ـ عليه السّلام ـ بالاتر از نماز شب باشد ؛ زيرا نماز شب عمل قلبىِ صرف نيست بلكه كَالْقَلْبى است، ولى حزن و اندوه و بُكا عمل قلبى است، به حدّى كه بكا و دمعه از علايم قبولى نماز وتر است.
لذا ايشان براى اين كه مردم نماز شب را به جا آورند، اينچنين چاره انديشى نموده بود كه به دو نفر شخص عادل دستور داده بود تا به طور دقيق وقت فجر تعيين شود و كسانى كه در نماز جماعت حاضر مى شوند، پيش از فجر بيدار شوند و نماز شب بخوانند. بدين ترتيب، قطعا كسانى كه در نماز جماعت ايشان شركت مى كردند نماز شب را هم مى خواندند، و با اين كار مردم را به نماز شب وادار مى كرد.
بنده (حضرت آيت اللّه العظمى بهجت رحمه الله) خيال مى كنم فضيلت بكاء «گریه» بر سيّد الشّهدا ـ عليه السّلام ـ بالاتر از نماز شب باشد؛ زيرا نماز شب عمل قلبىِ صرف نيست بلكه كَالْقَلْبى است، ولى حزن و اندوه و بُكاء، عمل قلبى(5) است، به حدّى كه بكاء و دمعه(6) از علايم قبولى نماز وتر است.
منابع:
پايگاه آيت الله بهجت
1. ر.ك: بحارالانوار، ج 45، ص 12؛ دلائل الامامة، ص 71؛ لهوف، ص 101.
2. كلمات الامام الحسين ـ عليهالسّلام ـ ، ص 402، به نقل از قاسم بن حسن ـ عليهماالسّلام ـ .
3. بحارالانوار، ج 45، ص 29: «أَلْقى دِرْعَهُ وَ مِغْفَرَه»؛ (كلاهخود و زره خويش را به كنار انداخت).
4. ر.ك: بحارالانوار، ج 44، ص 305 و 385؛ ج 45، ص 9؛ كشف الغمّة، ج 2، ص 47؛ مثير الاحزان، ص 50.
5. در روايتى از امام جواد ـ عليه السّلام ـ آمده است: « القَصْدُ اِلى اللّه تَعالى بالقُلُوبِ اَبْلَغُ مِنْ اِتْعاب الجَوارِحِ بالاَعْمالِ »؛ (آهنگ خدا نمودن با دل، از خسته كردن اعضا و جوارح با اعمال [غيرقلبى] رساتر است.) بحار الانوار، ج 67، ص 60؛ ج 75، ص 363؛ كشف الغمّة، ج 2، ص 368.
6. اشك چشم.
تهيه و فرآوري - محمد حسين امين- گروه حوزه علميه تبيان