تبیان، دستیار زندگی
قرآن وقتی به وصفِ حرامخواران می‌پردازد نمی‌گوید مثل آن است که با خوردن حرام آتش می‌خورند بلکه می‌گوید خوردن حرام همان خوردنِ آتش است و این یعنی آخرت در دنیا و دنیا در آخرت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حوزة کارکرد دين کدام است؟
دین

نوشتاری از حجةالاسلام رفیعی پور

قسمت اول و دوم را حتما بخواند

 آيا دين در مورد کارکردهايش بديل دارد يا نه؟

پاسخ: ما آثار دين را به دو دستة مهم تقسيم مي‌کنيم: درجه يک و درجه دو

ملاک و مبناي اين تقسيم آن است که دين مانند درختي است که براي ميوه کاشته ميشود اما آثار و فايده‌هاي فرواني همچون سايه، منظرة زيبا و غيره دارد. يعني حوزة آثارِ دين و فوايد آن به آنچه در اصلِ هدفِ دين است محدود نمي‌شود و بسيار فراتر از آن است. البته مثالِ درخت نبايد از اين جهت رهزن باشد که کسي بگويد پس فوايد دنيوي دين منظور اصلي و اوّليه نبوده بلکه بعداً حاصل شده است. چون نظر واقعي و حقيقتِ کامل آن است که دين براي رسيدن به حقيقتِ توحيد که سعادت انسان نيز هست آمده است و درپرتو اين هدفِ بلند اهدافي متوسط از جمله ساختنِ دنياي مناسب را نيز از چشم دور نداشته است.

پس ملاک تقسيم به درجه يک و درجه دو، هدفِ عالي و متوسط داشتن دين است که همة متدينين و عالمان وجود اهداف عالي و متوسط را تأييد مي‌نمايند. ما معتقديم دين در اثر و فايدة اصلي خود که همان حقيقت توحيد و سعادت است کاملاً بي بديل است. امّا در آثار درجه دو و کوچکتر خود که اهداف کوچکتر را دنبال مي‌کنند بديل دارد مثلاً اثر آرام بخشي دين از راههاي ديگري غير از دين نيز حاصل شدني است. از اين دسته آثار درجه دومي ‌توان عدة ديگري را نيز شمرد مثل: عدالت در حد متوسط، ثُبات سياسي نظامهاي حکومتي، رُشد رفاهي، جلوگيري از فجايع بشري و ....

حوزة کارکرد دين کدام است؟

سؤال: حوزة کارکرد دين کدام است؟ فردي يا اجتماعي؟ روحي يا جسمي؟ دنيايي يا اخروي؟ و مشخصاً دين چه اثري دارد؟

پاسخ: حوزة کارکرد دين به هيچ وجه محدود نمي‌باشد و هم فردي و هم اجتماعي هم روحي و هم جسمي هم دنيايي و هم آخرتي است و با دقت بيشتر بايد گفت اساساً فرد و اجتماع و روح و جسم و دنيا و آخرت چنان در هم آميخته‌اند که فقط با تحليل عقلي مي‌توان آنها را از هم جدا کرد و خدايي که حکيم و مدبّر علي الاِطلاق است نمي‌تواند از اين آميختگي صرف نظر کرده و برنامه‌اي تک بعدي بعنوان دين براي ما بفرستد. اگر به متون اسلامي مراجعه کنيم همين ديدگاه را بر رواياتي همچون «الکادُّ عَلي عيالِهِ کالمُجاهدِ في سبيلِ الله» حاکم مي‌بينيم.

چگونه است که جامعه شناسان وقتي انسان را معرفي مي‌کنند او را داراي روحيه‌اي اجتماعي و متمايل به کولوني [کولوني به تعدادي از يک موجود زنده که گرد هم آمده باشند گفته مي‌شود] مي‌دانند امّا برنامه‌اي را که حکيم‌ترين موجود عالم و مدبّر ترين آنها براي انسانها فرستاده فاقد چنين جنبه‌اي يعني جنبة اجتماعي مي‌دانند؟

عين همين مطلب در مورد روح و جسم و نيز دنيا و آخرت صحت دارد و ما خطاب به آنها مي‌گوييم که شما اوّل ثابت کنيد مي‌توان اين ابعاد را از يک برنامة جامع حذف کرد و سپس حرفتان را ادامه دهيد. در ديدگاه والاي شيعة اماميه اين ابعاد به هم پيوند خورده و در هم دخيلند اين پيوند و دخالت در روايات و آيات به وفور مشاهده مي‌شوند مانند:

«الدنيا مزرعة الاخرة» هر چه کُني کِشت همان بِدَر وي

قرآن وقتي به وصفِ حرامخواران مي‌پردازد نمي‌گويد مثل آن است که با خوردن حرام آتش مي‌خورند بلکه مي‌گويد خوردن حرام همان خوردنِ آتش است و اين يعني آخرت در دنيا و دنيا در آخرت.

اما پاسخ به اين سوال که «مشخصاً دين چه اثري دارد؟» را در آثار و نظرات بزرگان و در چند بخش و يک خاتمه تقديم مي‌کنيم:                                                                         در ادامه تقسيم بندي شهيد مطهري در مورد آثار دين


تهیه و تدوین گروه حوزه علمیه