تبیان، دستیار زندگی
غیرت مذمومه» عبارت است از این که انسان از کسی یا چیزی که شرعاً و عقلاً حمایتش سزاوار نیست، چه به صورت گفتار و چه به صورت کردار حمایت کند. اسم این را غیرت مذمومه می‏گذارند. در اینجا بحثی تحت عنوان «حمیّت» یا «عصبیّت» مطرح می‏شود که این عنوان هم در قرآن و ه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تعصب بی جا آفت عقل

آقا مجتبی تهرانی

غیرت مذمومه، آفت  انتخاب بی آزمون دوست

در چند هفته اخیر مقالاتی را در رابطه با دوست و دوست یابی و نحوه آزمون یک دوست قبل از آن که او را محرم اسرار خود کنیم  تقدیم  شما عزیزان کردیم  که این مطالب از بیانات شریف آیت الله آقا مجتبی تهرانی است .

در  مطلب هفته گذشته تحت عنوان "تست دوست شناسی " این نکته را بیان کردیم که آزمون کسی که قصد رفاقت با آن ها را داریم باید پیش از آن باشد که پیوند عاطفی بینمان برقرار شود چرا که بعد از ایجاد محبت تعصب ناشی از علاقه راه عقل و منطق را میبندد و باعث میشود عیب شخص مورد نظر را نبینیم .

امّا در این مجال می‏خواهیم این مطلب را عنوان کنیم که تنها ضرر و زیان عدم انتخاب دوست بدون آزمون و دوستی کورکورانه و ندیدن عیوب رفیق نسبت به مسائل گوناگون نیست؛ که نگران کننده است . این است که انسان به یک رذیله اخلاقی به نام «غیرت مذمومه» مبتلا می‏شود. تربیت هم بر محور غیرت است.

علمای اخلاق، غیرت را به غیرت ممدوحه، یعنی ستایش‏شده و غیرت مذمومه یعنی نکوهش‏شده تقسیم می‏کنند. «غیرت ممدوحه» عبارت است از این که انسان آن چیزی را که عقلاً و شرعاً حراستش لازم است، حفظ و حراست کند. غیرت از محبّت نشأت می گیرد، یعنی منشأ غیرت، محبّت است. مثلاً آدم چون فرزندش را دوست دارد از او حراست می کند. اصلاً تربیت از غیرت شروع می‏شود.

غیرت مذمومه، همان عصبیّت و حمیّت جاهلیّه است .

به اعتباری کسی که تعصب دارد دیگر انعطاف ندارد و در مقابل هر چیزی جبهه میگیرد و نمی خواهد رویه خود را در زمینه های مختلف هر چند هم اشتباه باشد تغییر دهد حاضر است ضرر های فراوانی را متحمل شود و دست از عقاید باطلش بر ندارد.

«غیرت مذمومه» عبارت است از این که انسان از کسی یا چیزی که شرعاً و عقلاً حمایتش سزاوار نیست، چه به صورت گفتار و چه به صورت کردار حمایت کند. اسم این را غیرت مذمومه می‏گذارند. در اینجا بحثی تحت عنوان «حمیّت» یا «عصبیّت» مطرح می‏شود که این عنوان هم در قرآن و هم در روایات ما آمده است و غالباً عصبیت و تعصب، به همین غیرت مذمومه یعنی حمایت از چیزی که شرعاً و عقلاً لازم نیست، منصرف است. اگر در قالب اصطلاحی بریزیم، حمایت از باطل، حمیّت و عصبیّت است که قرآن این را با قید «حمیّت جاهلیّه» تعبیر می‏کند.

عصبیّت، از رذائل قوّه غصبیّه است

در بحث قوای انسانی، می‏گویند قوّه غضبیّه رذائلی دارد و فضائلی دارد. یکی از فضائلش، غیرت ممدوحه است و یکی از رذائلش غیرت مذمومه است که از آن به حمیّت و عصبیّت تعبیر می‏شود. اگر انسان قبل از آنکه شخصی را در روابط اعتقادی، اخلاقی و عملی بیازماید، با او رابطه رفاقتی برقرار کند، رشته محبّت ایجاد می‏شود و اینجا غیر از اینکه نمی‏تواند عیوب او را بشنود و ببیند، به بدتر از اینها مبتلا می‏شود و جایی که نباید از او حمایت کند، حمایت می‏کند. چرا؟ چون رفیقش است. چون رفیقش است، دیگر کور و کر است و نمی‏بیند که آیا عملی که دوستش انجام می‏دهد یا حرفی که می‏زند حق است یا باطل. این حمایت، از رذائل نفسانی است. بدانید اگر انتخاب رفیق بدون آزمایش باشد، کار به اینجا کشیده می‏شود. این هم که گفتم محیط رفاقت، در روابط انسان محیط خیلی حسّاسی است به این دلیل است که بسیاری از معاصی از اینجا نشأت می‏گیرد.

اگر کسی نسبت به رفیقش تعصّب به خرج دهد، به این معنا که از او حمایت باطل کند و رفیقش هم به این حمایت راضی باشد، هر دوی اینها آن ریسمان ایمانی که بر گردن دلشان هست را باز کرده‏اند و از زمره مؤمنین حقیقی خارج شده‏اند

نکوهش غیرت مذمومه در آیات

این غیرت مذمومه‏، هم در قرآن و هم در روایات ما نکوهش شده است. در قرآن در باب صلح حدیبیّه است که این آیه شریفه در سوره فتح نازل شد: «إِذْ جَعَلَ الَّذینَ كَفَرُوا فی‏ قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّةِ». کفّار در دلشان حمیّت جاهلیه را قرار دادند. خدا هیچ‏وقت حمیّت جاهلیه در دل کسی نخواهد گذاشت. برای کفّار هم می‏گوید آنها خودشان در دلِ خودشان، حمیّت جاهلیه را قرار دادند؛ امّا از این طرف در مورد مؤمنین می فرماید: «فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكینَتَهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى».1 خدا بر قلب پیامبرش و مؤمنین آرامش نازل کرد. تعبیر «حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّة» هم که می‏فرماید، یعنی نرفت‏ تحقیق کند، فکر کند و شعورش را به کار بیندازد و بعد این حمیّت و غیرت را در دل خودش قرار دهد؛ بلکه بدون تحقیق او را به دوستی گرفت.

نکوهش غیرت مذمومه در روایات

در روایتی از پیغمبر اکرم(صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) است که فرمودند: «مَنْ كَانَ فِی قَلْبِهِ حَبَّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِیَّةٍ بَعَثَهُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ أَعْرَابِ الْجَاهِلِیَّةِ».2 هرکس در قلبش ذرّه‏ای عصبیّت باشد، خداوند در روز قیامت او را با اعراب جاهلیّت مبعوث می‏کند. حضرت دوباره «قلب» را مطرح می‏کند؛ چون این پیوند، پیوند درونی است؛ امّا یک پیوند درونی حساب نشده احمقانه است.

روایت زیاد داریم. روایتی از امام صادق(علیه‏السلام) است که فرمودند: «مَنْ تَعَصَّبَ عَصَبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِصَابَةٍ مِنْ نَارٍ».3یا از امام ششم(علیه‏السلام) است که از پیغمبر اکرم(صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) نقل می‏فرمایند: «مَنْ تَعَصَّبَ أَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الْإِسْلَامِ مِنْ عُنُقِهِ». 4 طرفه می‏فرماید نه یک طرفه. اگر کسی نسبت به رفیقش تعصّب به خرج دهد، به این معنا که از او حمایت باطل کند و رفیقش هم به این حمایت راضی باشد، هر دوی اینها آن ریسمان ایمانی که بر گردن دلشان هست را باز کرده‏اند و از زمره مؤمنین حقیقی خارج شده‏اند. یعنی تنها نه آنکه تعصّب به خرج داده، بلکه آن کسی هم که برای او تعصّب شده و لذت آن را برده، هر دو از زمره مؤمنین حقیقی خارج می‏شوند.

تأثیر عصبیّت‏های جاهلانه بر رفتار و گفتار

در باب عصبیّت یا حمیّت، یک معنایش که تا به حال بحث کردیم از نظر قلبی و درونی است؛ امّا یک‏وقت هست که این غیرت مذمومه به بیرون ترشح می‏کند. بیرون که بیاید، حمایت رفتاری و گفتاری شروع می‏شود و اینجا است که دیگر گناهان شروع می‏شود. تا وقتی که صرفاً راجع به درون بود، ریسمان ایمان از گردنش گسسته می‏شود؛ یعنی این رذیله با ایمان سر سازگاری ندارد. امّا وقتی که از او گفتار و کردار پیش می‏آید به بیرون تراوش می کند.

غیرت

روایتی هست از امام زین‏العابدین(علیه‏السلام) که ایشان عصبیت را تعریف می‏فرمایند: «سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ عَنِ الْعَصَبِیَّةِ»؛ از حضرت در مورد عصبیّت سؤال کردند. «فَقَالَ الْعَصَبِیَّةُ الَّتِی یَأْثَمُ عَلَیْهَا صَاحِبُهَا». فرمودند مراد از عصبیّت مذمومه آن عصبیّتی است که شخصی که آن عصبیّت را داشته باشد، گناه کار می‏شود. به این صورت که: «أَنْ یَرَى الرَّجُلُ شِرَارَ قَوْمِهِ خَیْراً مِنْ خِیَارِ قَوْمٍ آخَرِین». یعنی کارش به اینجا می‏کشد که شِرار قومش را از خوبان قوم‏های دیگر بهتر می‏داند! تا می‏رسد به اینجا که «وَ لَكِنَّ مِنَ الْعَصَبِیَّةِ أَنْ یُعِینَ قَوْمَهُ عَلَى الظُّلْمِ».5یعنی آن‏وقت این عصبیّت به بیرون هم تراوش می‏کند و می‏آید قومش را در ظلم اعانه و یاری میکند. چه کمک گفتاری باشد و چه رفتاری باشد.

غیرت مذمومه» عبارت است از این که انسان از کسی یا چیزی که شرعاً و عقلاً حمایتش سزاوار نیست، چه به صورت گفتار و چه به صورت کردار حمایت کند. اسم این را غیرت مذمومه می‏گذارند.

اینکه گفتم رفاقت برای انسان خیلی سرنوشت‏ساز است، دلیلش این است که اثر آن این‏گونه است که اگر انتخاب رفیق و دوست بی‏حساب باشد، انسان را کور و کر می‏کند و بدتر اینکه از او حمایت می‏کند و به وادی عصبیّت، یعنی غیرت مذمومه کشیده می‏شود.

حمیّت، از جنود جهل

در باب عقل و جهل در کافی هست که دارد: «الْإِنْصَافُ وَ ضِدَّهُ الْحَمِیَّةَ».6 ؛ تعصب  در تضاد با انصاف است . حضرت انصاف را از جنود عقل می‏داند، اما حمیّت را از جنود جهل می‏شمارد؛ یعنی انصاف از عقل نشأت می‏گیرد و حمیت از جهل نشأت می‏گیرد. اینکه می‏گویند قبل از آنکه می‏خواهی با کسی رفاقت کنی، ابتدا او را در روابط گوناگون آزمایش کن و بعد با او طرح محبّت بریز و به عنوان رفیق انتخابش کن، دلیلش این است که اگر این کار را نکنی آخرِ سر چه به صورت گفتاری و چه رفتاری مُعین ظلم خواهی شد.

این در محیط شخصی بود که مطرح‏ ‏کردیم. فرض کنید زید می‏خواهد با عَمرو رفاقت کند، می‏خواهد انتخابش کند، باید قبل از انتخاب برود از نظر ابعاد گوناگون اعتقادی و اخلاقی و رفتاری‏اش تحقیق کند، ببیند چگونه است. در اینجا او می‏فهمد که چه چیزش درست است، چه چیزش نادرست است. برای اینکه هنوز به آن صورت کور و کر نشده است. امّا اگر منشأ انتخابش، جهل باشد، کور و کر می‏شود و حمیّت و عصبیّت جاهلی پیدا می‏کند. حالا چه طرف مقابلش شخص باشد و چه گروه باشد.

گروه‏گرایی و حزب‏بازی، از مصادیق حمیّت جاهلیّه

این خودش بحثی است که تحت عنوان «گروه‏گرایی» مطرح است. آنجا می‏گویند رفاقت و دوستی، اینجا می‏گویند «گروه‏گرایی». حالا این اجتماع، گاهی بر محور خانواده است، که در روایات اسم آن را عشیره و قوم می‏گذارند که حضرت فرمود: «أَنْ یَرَى الرَّجُلُ شِرَارَ قَوْمِهِ خَیْراً مِنْ خِیَارِ قَوْمٍ آخَرِین»؛ گاهی هم بر محور گروه‏هایی است که به قول ما جنبه‏های اعتباری دارد و ـ نعوذ بالله ـ حزبی و حزب‏بازی است. لذا باید گفت: «اللّهم العن غیر حزب اللّهی»؛ چون «حزب اللهِ واقعی»، اجتماعشان بر محور ایمان است و جنبه حقیقی دارد و اعتباری نیست. بر خلاف سایر گروه‏گرایی‏ها و حزب‏گرایی‏هایی که انسان را کور و کر می‏کند و بعد هم حمایت‏های حساب نشده و جاهلانه پیش می آید.

منبع : سایت آیت الله آقا مجتبی تهرانی

تنظیم: محمدی_گروه دین و اندیشه تبیان


پی نوشت ها :

1. سورة الفتح آیه 26

2. بحارالأنوار /70 /284

3. بحارالأنوار /70/291

4. بحارالأنوار/70/291

5. بحارالأنوار/ 70/ 288

6. الكافی /1 /  20

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.