علامه جعفری و پارچه متبرک کربلا
سه ساعت قبل از فوت، استاد بزرگوار علامه جعفری به دكتر غلامرضا جعفری اشارهای میكند. این اشاره به معنای درخواستی از فرزند بود. اما به علت از دست رفتن قدرت تكّلم استاد كه بعد از سكته مغزی بر استاد عارض شده بود، فرزند متوجه درخواست پدر نمیشود...
سرانجام پس از حدود یك ساعت، غلامرضا جعفری منظور پدر را درك میكند.
فرزند علامه جعفری تعریف می کند: داخل كیف شخصی استاد پلاكی بود كه اسماء خداوند و نام ائمه(علیهم السلام) روی آن حك شده بود. اطراف آن پلاك را پارچه سبزی فراگرفته بود كه چند ماه قبل یكی از دوستان استاد، آن را در كربلا ضمن تبرك نمودن به ضریح امام حسین(ع) به ایشان تقدیم كرده بود، مقصود استاد در آن لحظه عبور از پل دنیا به آخرت، همین پارچه سبز بود.
دكتر غلامرضا جعفری به سرعت عازم محلی میشود كه كیف حضرت استاد در آن جا بود. زمان رفت و برگشت، یك ساعت به طول میانجامد و...
هنگام ورود به اتاق استاد در بیمارستان پرستار خبر فوت ایشان را میدهد. دكتر جعفری بیتاب و متأثر از اینكه به موقع نتوانسته است درخواست استاد را اجابت كند، وارد اتاق میشود جسد علامه بر روی تخت بود و پارچه سفیدی آن را پوشانده بود... او با چشمانی اشكبار، پارچه سبز را به صورت استاد گذاشته و ناگهان... استاد چشمان خود را برای لحظاتی اندك باز نموده و پس از لبخندی پرمعنا، چشمانش را میبندد.*
تنظیم: شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان
* برگرفته از کتاب فیلسوف شرق / ص 211 / چاپ اول / دفتر نشر فرهنگ اسلامی