آئین کابالا،از آغاز تا اکنون
بخش ارتباطات- طبق برخی از شواهد تاریخی در سال 1905،پاپ اوربان دوم، با تشکیل یک شورای روحانیت، تصمیم گرفت برای دسترسی به اراضی مقدس به جنگی بزرگ بپردازد. در این جنگ،لشگر بزرگی از صلیبی ها حضور داشتند. بخشی از لشگریان را شوالیه های بزرگ(معروف به شهسواران)تشکیل میدادند.
این جنگ از زبان "دونالد کولر"از دانشگاه ایلی نویز،اینطور تعریف می شود:
"شهسواران فرانسوی،سرزمین های بیشتری می خواستندو بازرگانان ایتالیایی امیدوار بودند که تجارت خود را به بنادر خاورمیانه گسترش دهند. این گروه در سال 1909به اورشلیم رسیدند و پس از حدود 5هفته محاصره،وارد شهر شده و صحنه های وحشیانه ای خلق کردند."
به این ترتیب جنگی خونین و وحشیانه رخ داد که عده زیادی در این جنگ کشته شدند. به طوری که تل هایی از سر،دست و پای مسلمانان در شهر دیده می شد و در معبد سلیمان تا لگام اسبان در خون قرار داشت.(به نقل از ریموند آگیل،مورخ صلیبی)
پس از این کشتار عظیم،بیت المقدس پایتخت صلیبیون شد و محدوده فلسطین تا انتاکیه را قلمرو خود اعلام کردند و شهسواران معبد برای محافظت از این قلمرو در دیر سلیمان، فرود آمدند.
آغاز شکل گیری فرقه شهسواران معبد در سال 1118صورت گرفت و این همان جایی است که اکنون قبه الصخره در آنجا قرار دارد. این فرقه مسیحی ثروتمند، با خاخام های یهودی آشنا شدند که ظاهرا یهودی بوده اما در عمل به آئین متفاوتی رفتار می کردند. آئین اینان،کابالا نام داشت.
گرایش بنیاسرائیل به بتپرستی مصر باستان بسیار بااهمیت است و بینش خاصی را در ارتباط با تحریف متن تورات و مبادی کابالا برای ما فراهم میآورد. زمانی که به دقت به این دو موضوع توجه میکنیم، خواهیم دید که در سر منشأ بتپرستی مصر باستان، فلسفه مادیگرا وجود دارد.
گرایش بنیاسرائیل به بتپرستی مصر باستان بسیار بااهمیت است و بینش خاصی را در ارتباط با تحریف متن تورات و مبادی کابالا برای ما فراهم میآورد
منشاء و هویت کابالا
کابالا یا کبالا یا قبالا(انگلیسی: Kabbalah) به معنای «دریافتکردن» و به معنی واقعی کلمه «رسم رسیده» است. کابالا تفسیر رمزگونهای از کتابهای مقدس عبری است.نامی است که بر تصوف یهودی اطلاق میشود و تلفظ اروپایی قبّالاه عبری است به معنی قدیمی و کهن. این واژه به شکل قباله برای فارسی زبانان و عربها است. بر اعتقاد هواداران آئین کابالا، فهمیدن و درک رموز مخفی درآئین کابالا، باعث میشود تا انسان بصورت روحانیوار، به خدا نزدیکتر شود و بدین ترتیب بشریت، به قدرت والایی از رموز مخفی خدا که برای دیگر انسانها پوشیده است، پی میبرد.
مهمترین منابع و کتب کابالیستی که به عنوان ستون فقرات و پایه اصلی «آئین کابالا» درآمدند، شامل مجموعه کتب عبری بهیر (به معنای «کتاب روشنایی») و هیچالوت (به معنای «کاخها») میشوند که به قرن اول میلادی بازمیگردند. نهایتا در قرن سیزدهم میلادی کتاب زوهار نوشته شد که تفکر و شکل کنونی «آئین کابالا» را تشکیل داد.(به نقل از ویکی پدیا)
از طرفی در برخی کتب تاریخی اینطور نقل شده که بنیاسرائیل زمانی که موسی(ع) هنوز در قید حیات بود، شروع به ساخت شبه بتهایی کردند که در مصر دیده بودند و به عبادت آنها پرداختند و پس از مرگ موسی(ع) دیگر ترسی از برگشتن از دین و انحرافات نداشتند. مسلماً این موضوع مربوط به همه یهودیان نیست، لذا بعضی از آنان بتپرستی مصر باستان را پذیرا شدند. در واقع آنان عقاید «کاهنان مصر» (جادوگران فرعون) را که بنیاد عقاید اجتماعی آن زمان را تشکیل میداد، ادامه دادند و ایمان خود را کنار گذاشتند. عقایدی که یهودیان از مصر باستان با آن آشنا شدند، «کابالا» نام داشت.
ساختار کابالا درست مانند نظام کاهنان مصر، سری و درونی بود و اساس آن را جادوگری تشکیل میداد.نکته جالب توجه این است که توضیح کابالا درباره آفرینش با آنچه در تورات موجود است، کاملاً متفاوت است و تفسیری مادیگرا و مبتنی بر عقاید مصر باستان داشته و به وجود ابدی ماده عقیده دارد. «مورات ازجن» فراماسون ترک، در این باره میگوید:
"پیداست که کابالا سالها قبل از تورات به وجود آمد. مهمترین بخش تورات نظریهای درباره پیدایش جهان است. این تئوری با داستان آفرینش مذاهب توحیدی بسیار متفاوت میباشد. بر اساس کابالا در آغاز آفرینش چیزهایی به نام «سفیراث» و به معنای «دایره» یا «مدار» با ویژگیهای مادی و غیرمادی به وجود آمدند. تعداد آنها 32 تا بود. ده تای اول نمایانگر منظومه شمسی بودند و بقیه نمایانگر انبوه ستارگان فضا.این مشخصه کابالا نشان میدهد که به اصول اعتقادی نجومی مربوط است... . بنابراین کابالا از مذهب یهود بسیار فاصله دارد و بیشتر با مذاهب مرموز و کهن شرق مرتبط است."
اعتقاد هواداران آئین کابالا، فهمیدن و درک رموز مخفی درآئین کابالا، باعث میشود تا انسان بصورت روحانیوار، به خدا نزدیکتر شود و بدین ترتیب بشریت، به قدرت والایی از رموز مخفی خدا که برای دیگر انسانها پوشیده است، پی میبرد
یهودیان با پذیرش عقایدی سری و مادیگرای مربوط به مصر باستان که بر جادوگری استوار بودند، از احکام تورات چشمپوشی نمودند. ایشان شعائر و آداب سحرآمیز دیگر بتپرستان را پذیرا شدند و در نتیجه کابالا به تعالیمی پنهانی در یهودیت مبدل شد، اما با تورات مغایر بود. «نستا، اچ، وبستر» نویسنده انگلیسی کتاب جوامع مخفی و جنبشهای ویرانگر مینویسد:
جادوگری را که ما میشناسیم، کنعانیان قبل از اشغال فلسطین توسط بنی اسرائیل اجرا میکردند. مصر، هندوستان و یونان نیز طالعبینان و غیبگویان خود را داشتند. یهودیان با وجود لعن و نفرینهایی که در قانون موسی(ع) علیه جادوگری وجود دارد، با نادیده گرفتن هشدارها، گرفتار این بیماری مسری شدند و با تدبیر خود، سنت مقدسی را که به ارث برده بودند با عقاید جادوگری که از دیگر اقوام وام گرفتند، مجروح ساختند. همزمان جنبه فکری کابالای یهودی از فلسفه مجوسیان ایران، نئوافلاطونیان و نئوفیثاغورثیان گرفته شد. پس مباحث ضد کابالاها که میگویند آنچه ما امروز از کابالا میدانیم صددرصد یهودی نیست، توجیه پذیر است."
در قرآن آیهای وجود دارد که به این موضوع اشاره میکند. خداوند میگوید: بنیاسرائیل تشریفات و آیینهای جادوگری و شیطانی را از منابعی خارج از مذهب خویش گرفتند؛
یهود از کار و امداد جادوگری که شیاطین در عصر سلیمان برای مردم میخواندند و یاد میدادند پیروی میکردند [و آنها را برای پیشبرد مقاصد خود به کار میگرفتند] سلیمان هرگز به سحر و کفر، آلوده نشد، لیکن شیاطین کفر میورزیدند و مردم را سحر و جادوگری تعلیم میدادند و [نیز یهود] از آنچه بر دو فرشته بابل به نامهای «هاروت» و «ماروت» نازل شد، پیروی میکردند. [آن دو فرشته از طریق باطل کردن سحر، ناچار شیوه کار ساحران را به مردم یاد میدادند.] و به هیچ کس چیزی یاد نمیدادند مگر اینکه قبلاً به او میگفتند: «ما وسیله آزمایش شما هستیم، کافر نشوید و از این تعلیمات استفاده ناصواب نکنید.» ولی مردم از آن دو فرشته چیزهایی از جادوگری می آموختند که میتوانستند میان زن و شوهر جدایی بیفکنند. آنها [علی رغم نصایح فرشتگان] همان درسهایی را میآموختند که به جای سود برای آنها ضرر داشت ولی جز به اذن و خواست خداوند نمیتوانستند به آدمها ضرری بزنند و آنها خود میدانستند که هر کس خریدار متاع جادو باشد در آخرت بهرهای از بهشت نصیب او نخواهد شد و بسیار بد بود بهایی که [آینده] خود را بدان میفروختند، اگر عقل خود را به کار میبستند." (سوره بقره، آیة 102)
این آیه اعلام میکند که برخی یهودیان، با آنکه میدانستند با کار خود در آخرت مورد بازخواست قرار خواهند گرفت، آداب جادوگری را آموختند و پذیرا شدند. بنابراین از قانون خداوند گمراه گشتند و با فروش روح خود به بتپرستی گرفتار شدند (عقاید جادویی) و به عبارت دیگر ایمان خود را رها کردند.
حقایق این آیه مهمترین خصوصیات یک جدال را در تاریخ یهود شرح میدهد. در این جدال از یک سو پیامبرانی که از سوی خدا برای یهودیان فرستاده شده بودند و پیروان آنان قرار داشتند و از سوی دیگر یهودیان مغرض که برخلاف فرمان خداوند عمل کردند، به تقلید از فرهنگ شرکآمیز پرداختند و به جای پیروی از قانون خداوند از آداب فرهنگی آنان پیروی نمودند.
فاطمه ناظم زاده
گروه جامعه و ارتباطات
منابع:
موسسه فرهنگی موعود
سایت حوزه،مقاله هارون یحیی
دانشنامه آزاد ویکی پدیا
تنظیم برای تبیان: امیر رضوانی