تفریق جمعی تحلیل و بررسی آثار بزرگان شعر میتواند تجربههایی جدید در اختیار مخاطبان بویژه شاعران جوان قرار دهد. دستیابی به افقهای تازهای که هر شاعر در آثارش کشف نموده است به منزله سالها تمرین در نوشتن و خواندن است و برای کسانی که در آغاز راه سرودن هستند این تجربهها قطعا تاثیرگذار خواهد بود.
کتاب «تفریق جمعی» از جمله کتابهایی است که در آن نویسندهاش به سراغ 13 شاعر معاصر شعر فارسی میرود و سعی میکند به بررسی و تحلیل آثار آنها بپردازد و به نوعی چراغی برای راهی که جوانترها میروند، روشن کند.
این کتاب 360 صفحهای با تلاش داریوش معمار توسط انتشارات نگاه منتشر شده است و با نام شاعر بزرگ امروز ایران و پرچمدار شعر نو یعنی نیما یوشیج آغاز شده است و پس از 12 شاعر دیگر که برخی از آنها اکنون نیز در قید حیاتند ادامه یافته است.
معمار در بخش ابتدایی که به نیما یوشیج میپردازد، در قسمتی مینویسد:
- «مهمترین موضوعی که نیما در نظراتش در مورد کشف امکانات تازه زبانی مطرح میکند؛ طرز مکالمهای طبیعی و آزاد در شعر است که در ساختمان آن پذیرای روشهای بیانی مانند وصف، رمان و تعزیه است و در عین حال از الگوهای سنتی معمول در فرم شعر فارسی هم فراتر برود. در راستای این اعتماد نیما یوشیج علاقهمند به ابداع فرمهای نو بود نه تقلید و استعمال فرمهای کلاسیک و همین نگاه او به شعر و ساختمان نوی آن، سرنوشت وی را در زمانهاش تعیین کرد و آثار او را از دیگران متمایز ساخت.»
قسمت بالا بخشی از مطالبی بود که در این کتاب پیرامون نیما یوشیج نوشته شد. بهطور کل میتوان هر بخش که به یک شاعر خاص اختصاص یافته را به سه زیرمجموعه تقسیم کرد.
بخش نخست نظراتی است که خود شاعر درباره شعر دارد یا نقل قول و گفتههای دیگران پیرامون آنها، قسمت دوم نظرات شخصی و بررسی داریوش معمار بهعنوان نویسنده و قسمت سوم اشعار که بهطور نمونه مثالی از نیما ذکر شد.
با توجه به اهمیت و از سویی انگشت شمار بودن انتشار چنین کتابهایی در حوزه نقد جدی شعر امروز تلاش نویسنده و اهتمام ناشر در چاپ آن قابل تقدیر است اما همیشه در هر کاری نقاطی وجود دارد که قابل اشاره هستند تا رهیافتی تازه برای مخاطب و نویسنده اثر جهت آثار بعدیاش ایجاد نمایند.
نکته اول پیرامون اشعاری است که بهعنوان نمونه اشعار نصرت رحمانی ارائه شدهاند. نصرت رحمانی بهواسطه شعرهای نویی که سروده و در آن بیپروا به سراغ موضوعات میرود توانسته جایی در دل اهالی شعر باز کند.
حال آنکه در کتاب «تفریق جمعی» اکثر نمونهها از نصرت رحمانی در قالبهای سنتی شعر فارسی هستند. با توجه به آنچه داریوش معمار در پیشگفتار کتاب نوشته سعی بر آن داشته تا بهترین آثار هر شاعر را معرفی کند. حال آنکه به نظر نمیرسد نمونههایی که از نصرت رحمانی ذکر شده بهترین آثار او باشند.
نکته دیگر خالی بودن نام و آثار برخی از شاعران تاثیرگذار معاصر است. از آنجا که معمار در بخشهایی که مربوط به شاعرانی چون سید علی صالحی، شمس لنگرودی و یدالله رویایی است به شعر دهه 70 ایران اشاره میکند و در این بین اسامیای چون علی باباچاهی به چشم نمیخورد یا حتی شاعرانی از نسل ادبیات متعهد و انقلاب چون قیصر امین پور یا سید حسن حسینی و سلمان هراتی هم مورد بیتوجهی نگارنده قرار گرفتهاند تا نتوان این اثر را آینهای تمام و کمال از شعر امروز دانست.
این کتاب 360 صفحهای با تلاش داریوش معمار توسط انتشارات نگاه منتشر شده است و با نام شاعر بزرگ امروز ایران و پرچمدار شعر نو یعنی نیما یوشیج آغاز شده است و پس از 12 شاعر دیگر که برخی از آنها اکنون نیز در قید حیاتند ادامه یافته است.
سوال اینجاست که اگر چهرههای معرفی شده هم به واسطه معنا و مضمون و هم ارائه شکل تازه در حوزه شعر معاصر مطرح گردیدند آیا تاثیر در این دو حوزه از جانب شاعری چون باباچاهی و قیصر امینپور بیشتر بوده یا سیاوش کسرایی؟ این بدان معنا نیست که سیاوش کسرایی نمیبایست در کتاب مورد بررسی قرار میگرفت، خیر.
بههرحال معمار ظرفیتهایی را در اشعار سیاوش کسرایی دیده است که آن را ذکر کرده، اما اگر عدد 13 شاعر و 14 یا 15 شاعر میشد شاید نگاه جامعتری در این کتاب نسبت به شعر معاصر دیده میشد.
از آنجا که این متن سعی در ارائه نگاهی اجمالی به این کتاب دارد و نه یک متن تحلیلی و نقادانه، به گفتن این دو نکته بسنده میکنیم.
نخست آن که داریوش معمار در نوشتههایش باید توجه داشته باشد که ارادتمندی یا علاقه نداشتن به شاعران در نوشتههایش دیده نشود و منصفانهتر به تحلیل شاعران بپردازد. چراکه او وقتی از شمس لنگرودی و سیدعلی صالحی مینویسد ارادتمندی در کلماتش دیده میشود و وقتی از شاعری مثل رویایی مینویسد میتوان دریافت که علاقهای به آثار او ندارد. پنهان نمودن احساس شخصی اگرچه بهطور کامل امکانپذیر نیست اما میتوان آن را کنترل کرد که معمار در این امر موفق نبوده است.
در پایان نیز قسمتی از کتاب که پیرامون سهراب سپهری است را با هم میخوانیم:
- «در زمانه سهراب اکثر شاعران و هنرمندان و روشنفکران درگیر شکستها، مشکلات و بحرانهای اجتماعی بودند که جنس خیال و شهود آنان را یاسآلود، عاصی، پرخاشگر و ستیزهخواه و سرشار از فریاد کرده بود، اما سپهری در میان ایشان دارای نگاهی فارغ از زمان تاریخی است.»
میثم متاجی
تهیه و تنظیم: مهسا رضایی- ادبیات تبیان