تصویرسازی در سروده های کهن دینی و حماسی ایران
مقدمه: دیرینگی بیان اندیشه ها به یاری تصویر به قدمت پیدایی آدمی است. کهنترین دیوار نگاره های موجود, بیانگر آن است که هرگاه انسان در توصیف مکنونات درونی خود به یاری واژگان ناتوان بوده, از تصاویر سود جسته است. افزون بر این,سروده های اوستا و دیگر متون ایرانی باستان نشانگر آن است که نیاکان ما طی سده های بسیار همراه با چرای گله های خود, به ساختن تصاویری پرداختهاند که امروز به عنوان زیباترین و بدیع ترین جلوه های اندیشه بشر به شمار می روند. با شکوه ترین این تصویرها در کتاب اوستا مندرج است. سرایش «یشت»ها به دوره ای پیش از زردشت و «گاهان» به خود او نسبت داده شده و به باور زبان شناسان این دو بخش بویژه از کهن ترین بخش های پنجگانه اوستا به شمار رفته اند. در سروده زیر که شامل ابیاتی 7, 8, 9 هجایی است, تصویری انتزاعی از روان گاو «یکتا آفریده» مشاهده میشود که از کشتار بیهوده و قربانی بی جای آدمیان رنج می برد. این ابیات برگرفته از گاه اول, هات 29 است.
- «به شما, روان گاو گله کرد: برای چه مرا آفریدید؟ که مرا آفرید؟ به من, خشم و خشونت آزار رسانده است, و بد رفتاری و آزار نی مرا شبانی است , جز از شما, پس مرا شاد کنید, با شبانی خوب».
امّا زیباترین تصویرها را میتوان در بخش دیگر اوستا, «یشت»ها مشاهده کرد. پژوهشگران برآنند که بخشهایی از «یشت»ها حاوی سروده هایی در توصیف کردارهای ایزدان, قهرمانان و فرمانروایان اساطیری است و سرشار از صور خیال و تشبیهات شاعرانه است. بیشتر این بخش نیز حاوی اشعار هشت هجایی است و تصاویر آن در ستایش ایزدانی چون مهر, ناهید, بهرام, تیر و بسیاری از فرشتگان دین زردشت است و از تازگیهای بسیار برخوردار می باشد. در سروده زیر از یشت 14, ایزد بهرام که در اساطیر ایرانی نماد پیروزی است اینگونه تصویر شده است:
- «بهرام اهورا داده را می ستاییم, ... دومین بار به سوی او (: زردشت) آمد, به شکل گاو نر زیبای زرّین سر و... سومین بار به سوی او آمد, وزان بهرام اهورا داده, به شکل اسب سفید زیبای زرد گوش زرّین لگام, برای شکوه و فرّش او را می ستاییم»
تصویرسازی در آثار برجای مانده از فارسی میانه اشکانی و ساسانی, نیز مسیری متعالی پیموده است. متن حماسی – دینی «یادگار زریران», داستان های تمثیلی «درخت آسوریک» و «مادیان یوشت فریان» و بسیاری دیگر از متون فارسی میانه نشان از گسترش هنر تصویرسازی ادبی دارد. امّا آنچه بیش از همه در هنر تصویرسازی ایرانیان قابل توجّه است, سروده های بسیار دل انگیز مانوی است که در پاره ای متون با تصاویر نقّاشی هنرمندانهای همراهاند. ابیات زیر که در رثای «مار زکو» یکی از یاران مانی, به پهلوی اشکانی سروده شده از تصاویر استعاری زیبایی برخوردار است:
- ای خورشید بزرگ, که از شهر (:جهان) ناپدید شد, تار بود (:شد) چشم ما, زیرا روشنی پنهان شد... ای دریای زنده, که خشک بود (:شد), باز ایستاد جریان رودها, و دیگر نروند,ای کوه سرسبز, جایی که میشها چرند, شیر بره ها پایان گرفت, میشها به زاری نالند, ای خانی بزرگ, که(اش) سرچشمه بند آمد, پایان یافت خوراک خوش, از دهان ما,ای چراغ درخشان, که روشنی درخشان تافت, به دیگر ناحیه, ما (را) بود تاریکی.
هدف از نگارش این مقاله بررسی و مطالعه تصاویر به کار گرفته در انواع ادبیات دینی – حماسی ایران پیش از اسلام است که بازتاب آن تأثیر بر گسترش و تعالی ادبی دوران اسلامی و پیدایی آثار گرانقدر همچون شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی بوده است.
بحث و بررسی
الف – منابع
ادبیات شفاهی: به نظر می رسد که در روزگار باستان سنّت نگاری و تدوین آثار دینی و ادبی در میان ساکنین فلات ایران چندان مرسوم نبوده است. امروزه هیچگونه سندی در دست نیست تا نشان دهد ایرانیان از چه زمانی به نگارش پرداختهاند. ایرانیان اسطورهها و حماسههای پهلوانان خود را از طریق کلام و به گونه شفاهی به شکل آوازها و سرودهها سینه به سینه به آیندگان منتقل میکردند. این شیوه را که سنّت شفاهی نامیدهاند احترام عمیقی است که ایرانیان برای کلام قائل بودهاند. به همین سبب, حفظ کردن متون دینی بویژه نزد روحانیون مزدیسنا از اهمیت خاصی برخوردار بود. چنانکه امروز نیز پیروان این آیین متون مذهبی را به هنگام نیایش از حفظ زمزمه میکنند.
با این همه, هخامنشیان ضمن حفظ سنّت شفاهی, به منظور گسترش اخبار سیاسی و اجتماعی دوران خود زبان و خط آرامی را جایگزین زبان محلّی ایلامی کردند و برای نگارش آن کاتبان بابلی را استخدام نموده و پس از چندی دبیران ایرانی را جایگزین آنها کردند. اگرچه فرمانروایان هخامنشی به ثبت برخی حوادث تاریخی و معرّفی فعالیت های خود پرداختند, با این حال هیچگونه شاهدی در دست نیست که نشان دهنده نگارش آثار ادبی و دینی در عهد هخامنشی باشد.
ادبیات کتبی: متون برجای مانده از ایران باستان را می توان بر اساس زبانهای ایرانی به دو گروه متون باستانی و متون مربوط به ایرانی میانه طبقه بندی کرد:
1- متون وابسته به زبان های ایرانی باستان. محدوده زمانی زبان های ایرانی باستان را از هزاره نخستین پیش از میلاد تا پایان فرمانروایی هخامنشیان میدانند. متون این دوره شامل کتاب اوستا و سنگ نوشته های فارسی باستان است. اوستا, کتاب آسمانی ایرانیان باستان, از سوی اهورا مزدا به زردشت, پیامبر باستان ایران الهام شده. زبان آن احتمالا مربوط به شرق ایران, یعنی آسیای میانه و خوارزم است که در اوستا «ایرانویج» خوانده شده, یا شاید متعلق به سیستان و شمال خراسان از جمله مرو و بلخ باشد. اوستا شامل پنج بخش: یسنها, ویسپرد, وندیداد, یشتها و خرده اوستا است. از جهت ساختار زبانی اوستا را به دو بخش اوستای گاهانی (یا اوستای کهن) و اوستای متأخر تقسیم می کنند.
2- متون وابسته به زبانهای ایرانی میانه. محدوده زمانی زبانهای ایرانی میانه را از سال 331 پیش از میلاد تا سال 867 میلادی (= 254 هجری قمری) تعیین کردهاند. خوشبختانه ادبیات این دوره بسیار متنوّع و گسترده است. زبانهای ایرانی میانه خود غربی شامل دو زبان پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی است. خوشبختانه متون قابل توجّهی از هر یک از زبانهای فوقالذکر موجود است که غالباً جنبه دینی دارند. پژوهشگران با بررسی متون ایرانی میانه بخشهای موزون و شاعرانه را جدا و معرّفی کردهاند.
برخی متون ایرانی میانه که از تصاویر ادبی بهرهای دارند عبارتند از: دینکرد - بندهشن - یادگار زریران -ارداویراف نامه - متون پهلوی - متون مانوی
تصاویر اهورایی و اهریمنی
جهان بینی ایرانیان باستان بر این پایه استوار بود که هستی مادّی و معنوی برخاسته از دو بن و دو اصل خیر و شر است. آنچه نیکی و خوبی است آفریده اهورامزدا و آنچه پلیدی و تاریکی است وابسته به اهریمن است. بنابراین دو صفت اهورایی و اهریمنی در تمامی شئونات و فرهنگ آنان وجود داشت. این تمایز را حتّی در واژگان نیز میتوان تشخیص داد. بطوری که ایرانیان برای نامیدن پدیدههای اهورایی واژههای اهورایی و برای پدیدههای اهریمنی واژههای اهریمنی به کار میبردند. برای مثال:
- mrav - dav (گفتن)
- hunav - puera (پور)
- gav - zasta (دست)
- karena - us (گوش)
- zafar - hizuma (دهان)
- jahi - naiika (زن)
بر این اساس می توان نتیجه گرفت که تصاویر ارائه شده در متون ایرانی باستان نیز اهورایی و اهریمنیاند. تصاویر اهورایی مربوط به موجودات اهورایی و تصاویر اهریمنی به دیوان ودروجان باز میگردد.
ادامه دارد...
محمود جعفری دهقی؛ گروه فرهنگ وزبانهای باستانی – دانشکده ادبیات و علوم انسانی – دانشگاه تهران.
تهیه و تنظیم: مهسا رضایی- ادبیات تبیان