تبیان، دستیار زندگی
اما ای شهید! حال كجایی تا ببینی كه خون سرخ تو، همان خونی كه با افتخار برای عزت كشورت دادی، دارد نادیده گرفته می شود. عده ای از افراد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نامه ای به یک شهید

بسم رب الشهدا و الصدیقین

ای شهید!

تو رفتی و ماندگان را با كوله باری از مسئولیت ها تنها گذاشتی. شاید روزی كه روز وصل تو به خداوند بود، با خودت این فكر را كردی كه من می روم تا بعد از من باشند كسانی كه را هم را ادامه دهند. باشند كسانی كه خون سرخم را كه برای سربلندی و افتخار ملتم دادم، پایمال نكنند. اما ای شهید! حال كجایی تا ببینی كه خون سرخ تو، همان خونی كه با افتخار برای عزت كشورت دادی، دارد نادیده گرفته می شود.

شهدا

عده ای از افراد این سرزمین، كه خود ادعای حضور در دوران جنگ و دفاع مقدس و همچنین ادعای مردی و مردانگی را دارند، با ذلت تمام كه از نظر خودشان اوج عزت است، دست به سمت كسانی دراز كرده اند، كه در دوران جنگ، تمام كشورها را برضد ایران مجهز كرد. همان كشوری كه امروز از دولتی حمایت می كند كه خاخام های یهودیشان یا بهتر است بگویم شیاطین دینشان حكم قتل كودكان و زنان بی گناهی را صادر می كنند كه جز دفاع از سرزمینشان، چیز دیگری نمی خواهند. همان كشوری كه امروز از دولتی حمایت می كند كه صدها نفر از شیعیان را بی هیچ گناهی قتل عام می كند.

آری ای شهید! من و امثال من به وجود افرادی چون تو افتخار می كنیم. شاید من فرزند شهید یا جانباز و یا آزاده نباشم، اما به حرمت خون تو در مدرسه ای درس می خوانم كه نام زیبای شاهد در كنار اسم نورانی خانم حضرت زینب(س) نهاده شده است. همان بانوی بزرگواری كه با تمام سختی ها، تن به ذلت ندادند. به عنوان یك دانش آموز بسیجی، به تو قول می دهم كه در فرداهای مملكتم، افتخار بیافرینم. و جز افرادی نباشم كه از خون پاك شهدا به نفع خویش پلكان می زنند و پله پله آرمان های مقدس شهیدان را زیر پامی گذارند و وقتی به پله های آخرین می رسند، بسیار خوشحال می شوند. اما آن قدر دنیا بین و كوته فكرند كه نمی فهمند آن پله بر روی نیش مار قرار دارد.

در آن هنگام است كه آنان از تمام پله ها یكی یكی نزول كرده و دستشان برای تمامی مهره های بازی و نظاره كنندگان رو می شود. در این وقت افرادی كه گول ظاهر را خورده بودند، از آنها جدا می شوند. و در عوض این انسان های بد سرشت با كسانی هم بازی می شوند كه قبلا صورتشان را در این باتلاق لجنی كرده بودند.

اما ای شهید تو ناراحت نباش. زیرا در كنار این عده كه حتی به خود نیز رحم نمی كنند، كسانی هم هستند كه روز و شب از خداوند طلب می كنند تا پاسدار خون شما باشند. همان هایی كه در این 30سال ثابت كردند كه ما می توانیم. چون الگوهایی مثل شما داریم. و چون دست رهبری فرزانه و قدرتمند و خداترس و دشمن نترس، مانند حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی)، بر روی سر این مردم سایه افكنده است.

به امید روزی كه تو و دوستانت شاهد این باشید كه همه افراد این مملكت راهتان را با سربلندی ادامه می دهند. همانانی كه انشاءالله در زمان ظهور مولایمان امام عصر(عج) در كنار شما باشند.

نویسنده :محیا ایرجی، 17ساله، شهریار

تنظیم : رها آرامی - فرهنگ پایداری تبیان