شهری میان دو رودخانه
اینجا میاندوآب است. گوشهای از ایران زیبا. شهری كه میان دورود پرخروش جاری است، یكی سمینه نام دارد و دیگری زرینه. اما میان این دو آب شهری با تاریخ و طبیعت بكر در حركت است. گذرگاهی برای امرای ماد، اورارتو، كرد، سلجوقی، ترك و مغول. اینجا میاندوآب است مردمانی بلند نام دارد و نیك سیرت.
شهر قدمت زیادی دارد. هرچند آثار مكتوب آن در دورههای مختلف از بین رفته است، اما در شهرها و روستاهای مجاور هنوز میتوان زمزمههای گذشتگان را از سینه پیران شنید و خط نوشته گذشتگان را بر كتیبهها باز خواند. سنگ نبشتههای مكشوفه سابقه تاریخی شهر را به هزارههای قبل از میلاد پیوند میدهند. این نشانهها گویای آن است كه شهر میاندوآب و حومه آن در دنیای قدیم یكی از مناطق پررونق محسوب شده است.
اولین سند معتبری كه در اطراف میاندوآب به دست آمده، سنگ نبشتهای است به زبان اورارتویی كه در روستای داش تپه در 21 كیلومتری شمال باختری شهر میاندوآب به دست آمده است. دو قطعه بزرگ این كتیبه را از آن محل به موزه بریتانیا انتقال دادهاند. حالا چرا و چگونه این آثار در غربت و دور از اصل خویشند بماند كه داستانش بس تراژدیك است. باید به فكر حفظ و نگهداری دیگر آثار بود، با اندك همت و تدبیری.
از دیروز تا امروز
به دورههای پیش از تاریخ، هزاره اول میلاد، دورههای تاریخی 1500 تا 3000 سال پیش، دورههای اسلامی 1400 سال قبل و عصر حاضر خوش آمدید. همه و همه در شهر گرد هم آمدهاند تا باز گویند داستان زندگی خود را. این همه به نشانی خیابان امام خمینی ـ داخل پارك معلم. این موزه سال 1346 شمسی تاسیس شد یك بار هم در سال 1383 مورد لطف مسوولان قرار گرفت و توسعه داده شد و مرمت. دستشان درد نكند.
اشیای موجود در این گنجینه شامل سنگهای ابسیدین (سنگ آتشفشانی سیاه رنگی)، سفال، فلز، آجر، كاشی، شیشه و سكه است. البته برخی از اشیای موزه متعلق به دیگر شهرها و مناطق مختلف كشور است. جاهایی مانند تپه سیلك كاشان، تپه حسنلوی نقده، اشیا و ابزار آلات مفرغی لرستان و نیشابور، گرگان و آثاری از منطقه اسماعیلآباد و عمارلو رودبار و... .
موزه بخش دیگری هم دارد كه آثار مربوط به گنجینه مردمشناسی در آن به نمایش گذاشته شده است. مجسمههایی با لباسهای رنگی محلی، زیبا و دلربا... میروند تا در دنیای مد برای همیشه در موزه جا خوش كنند!
عبادتگاهی پرفروغ
اگر از كوچه و پسكوچههای خیابان 17 شهریور گذر كنی در داخل یكی از آنها مجذوب معماری بنایی خواهی شد كه دستكم 200 سال قدمت دارد. این اثر خیرهكننده مسجد طاق نام دارد. معروف است كه این عبادتگاه توسط احمدخان بیگلربیگی حاكم مراغه ساخته شده است. بنای مسجد به صورت شبستانی ستوندار با پوشش طاق و گنبد است كه از 9 گنبد كوچك تشكیل یافته و بر طاقها، 4 ستون میانی و جرزهای دیواری قرار گرفتهاند كه ستونهای میانی، مكعب شكل هستند. طاقها از آجر با ملات گچ، شالوده از سنگ و دیوارها از خشت ساخته شدهاند و در دورههای بعد، بخشهای دیگری به مسجد اضافه شده است. این عبادتگاه در حال حاضر مرمت شده است. پای در آن بگذارید و از معبود خویش طلب كنید آنچه دلتان میخواهد... .
مكانی برای نمایش قدرت
بخدك به خسرو انوشیروان پیشنهاد ساخت قلعهای را میدهد. این سردار در توجیه پروژه خود آموزش قدرت نظامی و جنگی را بیان میكند. شاه موافقت میكند و قلعههایی با بنیانهای سخت و سفت احداث میشود چنان سخت كه تا افق روزگار ما پای نهاده است. البته حالا تلی از خاك شده است!
آن رزم آوران نامدار برای خود كلی اسرار نظامی داشتهاند تا جایی كه حتی كسی از سرچشمه آب قلعه مطلع نبود. این اطلاعات فوقسری حالا لو رفته است؛ بنا بر آثار بر جای مانده، آب مورد نیاز قلعه از 4 فرسنگی را طوری به قلعه هدایت میكردهاند كه غیر از خود بخدك و تنی چند از نزدیكان او كسی از سرچشمه آن آگاه نبوده است.
شما اگر وسوسه شدید میتوانید نه مانند یك سرباز دلیر، بلكه به عنوان مسافری متفكر راهی قلعه شوید. پس نشان روستای میلان را بگیرید و بروید تا شاهد خرابههای آن باشید.
داش تپه، ورود ممنوع!
اهالی راز بزرگی را نقل میكنند، داستانی عجیب و زیبا. البته این مساله به معنی غیرواقعی بودن نقل و روایت آنها نیست. شاید آیندگان و حتی در دوران خود ما این راز سر به مهر گشوده شود. آنها میگویند قبر زرتشت پیامبر پاك آیین ایرانی درون داش تپه قرار دارد!
روزگاری چیزی شبیه یك قلعه بر فراز داش تپه بوده است، اما به چه دلیل دهانه آن با وسایل و مصالح و با نهایت مهارت مسدود شده است را نمیدانیم. این تپه در مجاورت روستایی به همین نام و در حوالی شهر میاندوآب قرار دارد.
در سمت شرقی تپه محل یك در ورودی به درون تپه دیده میشود كه از ساروج و آهك ساخته شده و اهالی محل اقدامات زیادی برای ورود به تپه یا درون قلعه انجام دادهاند كه تاكنون راهی را برای ورود به آن نیافتهاند.
محققان و باستانشناسان بسیاری از این تپه دیدن كردهاند و مقداری از بقایای ظروف سفالی خرد شده در اطراف تپه یافتهاند.
از پلی تا پل دیگر
تنها 10 كیلومتر از شهر اثری هویداست كه میتوان داستان دوران قاجار را بر ارتفاعش شنید. پلی به نام «كوسه لر». قدم زدن روی پل یعنی گام نهادن به دوران شاهان قجر. پایههایش گرچه لرزان است اما از پس این همه سال به نبرد آب برخاسته است. كوسه لر دو پایه دارد از جنس لاشه سنگ و ملات آهك.
آبشكنهای مثلثی شكل دارد كه بقایای آن هنوز خونمایی میكنند. این پل در روستای كوسهلر روی كانالی به نام آجی گوبی كه از زرینهرود منشعب شده، بنا شده است. پلی متروكه كه اینك با حضور مسافر، دوباره جان میگیرد و تمنای دستان پرمهری را میطلبد كه از سر كرم بر تن رنجورش كشیده شود... .
2068 شماره شناسنامه دیگر پل دوران قاجار است. پل تاریخی میرزا رسول در 5 كیلومتری میاندوآب روی رودخانه زرینهرود، در گوشهای از جاده میاندوآب ارومیه جا خوش كرده است. طول این پل 52 متر و دارای 7 دهانه است و مصالح به كار رفته در این بنا در قسمت پایهها و سیلشكنها، سنگ و در بقیه قسمتها آجر است.
چنگیز گلی آرام است
عناصر طبیعی دست در دست هم شاهكاری خلق كردهاند تا اگر دمی فرصت بود به تاملنشینی و بازخوانی راز خلقت را.
در اراضی طغیانی شاخههای سیمینه رود از اجتماع هرزآبهای تپه ماهوری جنوب و غرب روستای خطایی تالابی به نام چنگیزگلی شكل گرفته است.
وجود چند چشمه كوچك بر زیبایی این تالاب دوصد چندان افزوده است. چشمههایی كه بیمنت و ادعا، جریان مییابند و پیوسته در حركتند به سوی آبی بیكران دریا.
تالاب چنگیزگلی یك تالاب فصلی است كه در حد فاصل 3 روستای سبز، قرهگول و خطایی در جنوب میاندوآب قرار دارد.
خرید كنید از همه نوع
این بخش دشوارترین قسمت سفر است و اگر بخواهید برای هر كدام از نزدیكان خویش تحفهای ببرید، سختتر هم میشود. البته سوغاتهای ویژه و زیاد شهر بر این مشكل خواهد افزود. از سویی قیسی، آجیل، بادام و گردو شما را وسوسه خواهند كرد و از طرف دیگر فرش، گلیم و جاجیمهای خوش رنگ چشمك میزنند.
اما البته در این میان فرش دستباف با توجه به ویژگیها و ارزشهای هنری و تجاری خود مهمترین سوغات شهرند كه در طول تاریخ به مهمترین صنعت دستی ایران نیز تبدیل شده است. نقشههایی دارند به نام زیر خاكی، گل فرنگ، لچك ترنج، شاه عباس، اسلیمی، شكارگاه و حیواندار... .
گروه گردشگری تبیان- منبع: جام جم