تبیان، دستیار زندگی
محمدرضا ورزی که این روزها مجموعه تلویزیونی تبریز مه‌آلود را برای پخش در ایام دهه فجر امسال در دست تولید دارد، در تازه‌ترین گفت‌وگوی خود با هفته‌نامه سروش در خصوص دلایل پرداختن به زندگی عباس‌میرزا و این برهه از تاریخ در تازه‌ترین اثر تاریخی خود گفته است:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ماجرای نامه ده صفحه‌ای بهایی‌ها به یک کارگردان

محمدرضا ورزی

یکی از بهاییان برای من ده صفحه در سایتش نامه نوشته، نامه را که بخوانید می‌فهمید به کجایش فشار آمده، این را حتماً بنویسد.

شبکه ایران: محمدرضا ورزی که این روزها مجموعه تلویزیونی "تبریز مه‌آلود" را برای پخش در ایام دهه فجر امسال در دست تولید دارد، در تازه‌ترین گفت‌وگوی خود با هفته‌نامه سروش در خصوص دلایل پرداختن به زندگی عباس‌میرزا و این برهه از تاریخ در تازه‌ترین اثر تاریخی خود گفته است: من این دوره از تاریخ را انتخاب کردم چون نکته‌های عبرت‌آموزی برای امروز ما دارد و دقیقاً بیش از هر زمان دیگری به درد امروز می‌خورد. طرح منحوس و کثیف خاورمیانه بزرگ که توسط صهیونیست ملعون و عمالش یعنی انگلیس و امریکا طراحی شده، برنامه‌ای‌ است برای اینکه تمام کشورهای خاورمیانه و از جمله ایران تجزیه شوند؛ آن‌ها این را می‌خواهند و از هیچ اقدامی در این باره دریغ نمی‌کنند: آشوب می‌کنند، خیابان‌ها را شلوغ می‌کنند، داستان‌ها درست می‌کنند و هر کاری که از دستشان بربیاید انجام می‌دهند. خدا را شکر می‌کنم که کار به جایی نبردند، چون اصل ماجرا هشت سال دفاع مقدس بود که در آن شکست خوردند.

این کارگردان جوان بر اساس عقاید شخصی و دیدگاه‌های دینی و سیاسی‌اش فیلم و سریال می‌سازد و به گفته خودش حاضر نیست از این راه دست بکشد. خودش می‌گوید افتخارش این است که مسلمان و شیعه علی (ع) به دنیا آمده، حتی اگر یک روز از عمرش باقی باشد از دشمنی با صهیونیزم دست برنخواهد داشت و فیلم و سریال‌هایی خواهد ساخت که بر اساس اعتقادتش باشد. بخش‌هایی برگزیده از این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید.

تاکید بر استقلال اولین پیام "تبریز مه‌آلود"

یکی از پیام‌های این سریال این است که اگر استقلال داشته باشیم و در همه چیز به خودکفایی برسیم، طبیعتاً اتفاقات ننگینی مانند معاهده ترکمانچای تکرار نخواهد شد. در زمان فتحعلی شاه مستقل نبودیم، کارخانه نداشتیم، تولید اسلحه، توپ و باروت نداشتیم، باید همه این‌ها را از فرانسه و انگلیس می‌خریدیم. آن‌ها هم گاهی مهمات می‌رساندند و ما در جنگ پیروز می‌شدیم و گاهی هم نه، بنابراین پیروز نمی‌شدیم. امروز ارتش و سپاه ما تا دندان مسلح هستند و یکی از دلایلی که غرب جرأت تعرض به ما را ندارد، همین استقلال ماست.

جای خالی اتحاد در "تبریز مه‌آلود"

پیام دیگر این سریال این است که اگر دویست سال پیش بین علما، مردم، حکومت و افراد معتبر جامعه اتحاد وجود داشت، هرگز شکست نمی‌خوردیم. امروز اگر جرأت تعرض به ما نمی‌کنند باز به دلیل همین اتحادمان است. اگر هم مشکلاتی داشته باشیم داخلی و مربوط به خودمان است.

من این دوره از تاریخ را انتخاب کردم چون نکته‌های عبرت‌آموزی برای امروز ما دارد و دقیقاً بیش از هر زمان دیگری به درد امروز می‌خورد. طرح منحوس و کثیف خاورمیانه بزرگ که توسط صهیونیست ملعون و عمالش یعنی انگلیس و امریکا طراحی شده، برنامه‌ای‌ است برای اینکه تمام کشورهای خاورمیانه و از جمله ایران تجزیه شوند؛

چیزی که من مصور کرده‌ام تنها یک پلان هوایی بود

کار من نمایش است. مسلماً من مورخ نیستم، اما در قبال تاریخ احساس تعهد می‌کنم. بنابراین در عین استفاده از ابزارهای نمایشی تلاش می‌کنم اصل تاریخ را مخدوش نکنم. من این شیوه پرداختن به تاریخ را انتخاب کرده‌ام که اتفاقی که برای دانش‌آموزان در مدرسه رخ می‌دهد، تکرار نشود. یعنی تاریخ را نمایشی، دلپذیر و به لحاظ بصری جذاب بکنیم که مخاطب ارتباط بگیرد و به همین بهانه‌ها با اصل ماجرا آشنا شود. اما من برای ایجاد جذابیت تاریخ را دراماتیک نمی‌کنم، بلکه اتفاقات دراماتیک را در کنار تاریخ لحاظ می‌کنم. مثلاً داستان امینه و اصلان در سریال "سال‌های مشروطه" صددرصد زاییده تخیل من بوده است. اما این دو شخصیت با وقایع تاریخی 72 سال که من در سال‌های مشروطه به تصویر کشیدم، درگیر بودند و همین مسئله باعث شد که مردم به خاطر امینه و اصلان بنشینند و اهم وقایع این دوران را که در سریال به نمایش گذاشتم تماشا کنند. البته من مهم‌ترین رویدادهای این دوره تاریخی را در این سریال به نمایش گذاشتم، چون نمی‌شد که همه رویدادها را در یک سریال گنجاند. برخی هم به این مسئله اعتراض کردند که مثلاً چرا این بخش را نشان ندادی یا از آن بخش عبور کردی و پاسخ من به این افراد این بوده که در یک سریال 22 قسمتی نمی‌توانم تمام جزئیات یک دوره تاریخی را تعریف کنم. چیزی که من مصور کرده‌ام تنها یک پلان هوایی بوده از آن دوره خاص تاریخی، چراکه جزئیات این قضیه هر کدامش قابلیت تبدیل به یک فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی را دارد.

من حتما ایراد دارم این را اصلاً تیتر کنید!

هنوز هم که هنوز است عده‌ای به کار من حمله می‌کنند. بهایی‌ها، سلطنت‌طلب‌ها، عده‌ای از به‌اصطلاح روشنفکران و خیلی‌های دیگر از جمله کسانی هستند که همچنان به من انتقاد و حمله می‌کنند. اما این فقط من نیستم؛ مگر استادان من کم دشمن داشتند؟ آقای مسعود کیمیایی، بهروز افخمی، زنده‌یاد علی حاتمی و خیلی‌های دیگر همیشه به خاطر کارشان مورد حمله و انتقاد قرار گرفته‌اند. بیست و پنج سال پیش منتقدی "هزاردستان" را با خاک یکسان کرد و وقتی من "سال‌های مشروطه" را ساختم، همین سریال علی حاتمی را بر سر من کوبید تا با مقایسه این دو سریال کار مرا زیر سؤال ببرد. نمی‌دانست من آن نقد را خوانده‌ام. در یک برنامه زنده تلویزیونی به او گفتم که بیست و پنج سال پیش به همین شکل وقیحانه به علی حاتمی حمله کردی! گل بی‌عیب خداست. من حتما ایراد دارم این را اصلاً تیتر کنید! اما نقد کردن با غرض ورزیدن فرق دارد. یکی از بهاییان برای من ده صفحه در سایتش نامه نوشته، نامه را که بخوانید می‌فهمید به کجایش فشار آمده، این را حتماً بنویسد.

پیش وجدانم از کاری که برای شیخ فضل‌الله کردم راضی هستم

در کار ما نباید از یک فیلم‌ساز توقع زیادی داشت. مثلاً اگر یک فیلم‌ساز قصد دارد از دوران مشروطیت فیلم بسازد به او بگویند، چرا این کار را کردی؟ آن کار را نکردی؟ چرا علمای ثلاثه را در داستان سریال نگجانده‌ای؟ چرا و چرا و چرا؟ من از علمای زمان در حد ظرفیتم، شیخ فضل‌الله نوری را انتخاب کردم چون به این شخصیت خیلی علاقه دارم، راجع به او مطالعه و تحقیق کرده‌ام و فکر می‌کنم خیلی به او در تاریخ ظلم شده است. به عنوان یک نسل سومی یکی از رسالت‌های من این است که بتوانم کمی از طریق تصویر، شیخ فضل‌الله نوری را به جوانان معرفی کنم. علمای دیگری هم در این دوره بوده‌اند؛ آقای نائینی، آخوند خراسانی، واعظ اصفهانی و... نمی‌شد همه این علما یا قهرمانان عهد مشروطیت را به تصویر کشاند. پرداختن به همه این‌ها نیاز به یک سریال صدقسمتی داشت. انتخاب من شیخ فضل‌الله بود، چون معتقدم اهم اتفاقات مشروطیت کیفیت عملکرد و شهادت شیخ فضل‌الله نوری بوده است. آیت‌الله طباطبایی و آیت‌الله بهبهانی را هم در حاشیه سریال دیدم، چون زمان سریال به من اجازه نمی‌داد آن‌ها را در متن نمایش بدهم.  خوشبختانه استنباط شخصی من این است که از پس کار برآمده‌ام و پیش وجدانم از کاری که برای شیخ فضل‌الله کردم راضی هستم.

نمونه بارز این نوع برخورد، رفتار حضرت امام (ره) بود

یکی می‌گفت چرا در سریال "سال‌های مشروطه" وقتی علما با هم دیدار می‌کنند مدام در حال راه رفتن هستند؟ جواب این است که من به لحاظ روانشناسی به این نتیجه رسیده‌ام که شخصیتی مانند شیخ فضل‌الله وقتی که می‌خواهد درباره مشروعیت این مشروطیت نکته‌ای را بگوید، نمی‌تواند یک گوشه بنشیند، چرا‌که روی پایش بند نیست. او می‌تازاند، می‌غرد و نمی‌تواند در حالی که نشسته و به مخده تکیه داده است، حرف بزند و اعتراض کند. نمونه بارز این نوع برخورد، رفتار حضرت امام (ره) بودند در نهضت پانزده خرداد یا دوازده بهمن سال 57 که با وجود آرامش همیشگی، با چه شوری صحبت می‌کردند. یا همچنین رهبر معظم به‌خصوص زمانی که رئیس‌جمهور بودند و در مراسم مختلف از جمله نمازهای جمعه طوری سخنرانی می‌کردند که گویی تریبون در حال کنده شدن است. کسی که اهل مبارزه است و می‌خواهد با استبداد بجنگد، نمی‌تواند آرام بگیرد و یک‌ جا بنشیند. من در این مجموعه مشاور روان‌شناسی داشتم و حتی در "تبریز مه‌آلود" هم همین‌طور. بنابراین بر اساس برداشتی که از روحیه افراد واقعی به دست می‌آورم، بازیگران را هدایت می‌کنم.

خواستم حضرت امام را الگو قرار بدهد

در "سال‌های مشروطه" با آقای دژاکام صحبت کردم و از او خواستم در این باره حضرت امام را الگو قرار بدهد. ما از نوع برخورد امام در روز دوازده بهمن سال 57 که بسیاری شاهد آن بوده‌اند، برای در آوردن نقش شیخ فضل‌الله استفاده کردیم. آقای دژاکام خوب حرف مرا گرفت و اجرا کرد و من به شیخ فضل‌اللهی که داشتم و به بازیگر آن افتخار می‌کنم که از تئاتر تولد یافت و در تلویزیون هنرنمایی کرد.

بعد از ده دقیقه اکبر عبدی خود مظفرالدین شاه بود

این مثال بهانه‌ای شد برای یادآوری بازیگران خوب سریال "سال‌های مشروطه"؛ مثلاً اکبر عبدی که به زیبایی نقش مظفرالدین شاه را بازی کرد. من صدای ناصرالدین شاه را در اختیار آقای عبدی قرار دادم و او ده دقیقه فرصت خواست؛ بعد از این ده دقیقه اکبر عبدی خود مظفرالدین شاه بود با همان لهجه و بیان که تمام آکسون‌های بیان مظفرالدین شاه در آن رعایت می‌شد. به نظرم این صحنه حیرت‌انگیز و یکی از صحنه‌های عجیب سریال "سال‌های مشروطه" بود.

شیعه علی ابن ابی‌طالب (ع)؛ مدال افتخار ماست

ما ایرانی هستیم، مسلمان و شیعه علی ابن ابی‌طالب (ع) این مدال افتخار ماست. بنابراین اگر بدانیم فرهنگ ما در گذشته چه بوده، اصالت ملی و مذهبی ما چه بوده و چه بوده‌ایم، نیاز نخواهیم داشت آداب و سنن اروپا و غرب را الگو قرار بدهیم. اگر گذشته‌مان را بشناسیم تابلوی سبک کوبیسم به دیوار منزلمان نخواهیم زد بلکه یک نقاشی مینیاتور از استاد فرشچیان را قاب می‌کنیم و می‌زنیم به دیوار که زینت‌بخش خانه‌مان باشد. من در تاریخ به دنبال این داشته‌های نداشته هستم.

تنظیم برای تبیان :  مسعود عجمی