تبیان، دستیار زندگی
کاش حواس مردم آن قدر جمع باشد که بعد از هدفمندی یارانه ها هنوز تئاترشان را بروند، فیلم شان را ببینند و روزنامه شان را بخرند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هدفمندی یارانه ها با ما کاری ندارد!

هدفمندی

حقوق گرفتن در رادیو با همه جا فرق دارد. در رادیو شما حقوق دو ماه پیش را می‌گیرید نه حقوق ماه گذشته را. کارکنان برنامه‌ای رادیو حالا که آذر است برآوردهای ماه آبان را رد می‌کنند و حقوق مهر را می‌گیرند و همیشه یک ماه عقب هستند. این که آدم یک ماه عقب حقوق بگیرد مسئله‌ی مهمی نیست مهم این است که ماه به ماه یک چیزی از جنس پول وارد حساب آدم بشود حالا مال ماه گذشته باشد یا دو ماه قبل. اما همین دو ماه تاخیر در ماه نخست سال تعیین کننده می‌شود و باعث می‌شود کارکنان رادیو اولین حقوق سال را در خرداد ماه دریافت کنند.

مشابه این وضعیت در روزنامه‌ها هم وجود دارد. البته همیشه هم این طور نیست که حقوق‌ها آن طوری که شما منتظرش هستید وارد حساب‌تان بشود، گاه اصلا چیزی نمی‌دهند و گاه کمتر از آن چه شما انتظارش را می‌کشیدید وارد حساب شما می‌شود.

اهل فرهنگ و هنر و آنهایی که در این وادی کار می‌کنند به این جور حقوق گرفتن‌ها عادت دارند و اصولا کمتر جای فرهنگی هست که حقوق کارمندش را ماه به ماه پرداخت کند.

فرض کنید شما با یک وزارت‌خانه یا یک نهاد دولتی و یا فرهنگی دولتی و یا خصوصی قرارداد می‌بندید تا برای‌شان مثلا یک فیلم مستند بسازید یا یک بولتن داخلی منتشر کنید. قرارداد شما محکم است و مبلغ آن هم پنج میلیون تومان است. این قرارداد فرهنگی به یک دلیل می‌تواند سر وقت تمام بشود و شما پول‌تان را بگیرید و به هزار و یک دلیل می‌تواند اصلا به انجام نرسد و پول شما را ندهند و شما ضرر کنید

این پایان ماجرا نیست. فرض کنید شما با یک وزارت‌خانه یا یک نهاد دولتی و یا فرهنگی دولتی و یا خصوصی قرارداد می‌بندید تا برای‌شان مثلا یک فیلم مستند بسازید یا یک بولتن داخلی منتشر کنید. قرارداد شما محکم است و مبلغ آن هم پنج میلیون تومان است. این قرارداد فرهنگی به یک دلیل می‌تواند سر وقت تمام بشود و شما پول‌تان را بگیرید و به هزار و یک دلیل می‌تواند اصلا به انجام نرسد و پول شما را ندهند و شما ضرر کنید. مثلا گرفتاری‌های مالی موسسه‌ها، تغییر مدیر و یا تغییر مدیر کل. اینها همه می‌توانند جلوی کار را بگیرند. در این مورد چه شما قرارداد کتبی داشته باشید و چه بر اساس اخلاق و شناخت کار را پذیرفته باشید فرقی نمی‌کند وقتی نخواهند پول بدهند نمی‌دهند و دست کسی به جایی نمی‌رسد. البته گاه هم وعده‌ی نقد شدن چک‌ها را می‌دهند اما دریغ از یک چک که پاس بشود. شاید باورتان نشود ولی پول بیشتر کارهای فرهنگی هنری بعد چند ماه و یا حتا چند سال به دست مجری طرح می‌رسد.

مثال می‌زنم: «احمد ایرانی‌خواه» کارگردان و بازیگر تئاتر نمایش «راز طلایی آکواریوم آقای ژان» را با هزینه‌ی 44 میلیون تومان کلید می‌زند. این نمایش در جشنواره‌‌ی رضوی به عنوان بهترین نمایش و بهترین کارگردانی برگزیده می‌شود و در چند بخش دیگر هم نامزد دریافت جایزه می‌شود. نکته‌ی جالب در کار ایرانی‌خواه اینجاست که بعدا اداره نمایش برای این تئاتر فقط 16 میلیون تصویب می‌کند. احمد ایرانی‌خواه سال گذشته و امسال تا توانست با روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها مصاحبه کرد، بست نشست و از اداره تئاتر شکایت کرد اما صدای‌اش را هیچ کس نشنید. حالا هم خودش لج کرده است و 16 میلیون تومان را هم نگرفته است. حکایت ایرانی‌خواه فقط یک نمونه از بلاهای مالی است که بر سر هنرمندان آمده و می‌آید. اعتراض‌های اهل تئاتر خود یک نوشته‌ی جداگانه می‌طلبد چون درد دل آنها و برو بیاهای مالی در آنجا زیاد است.

راستی چه اهمیتی دارد که وقتی یارانه‌ها هدف‌مند شد چه اتفاقی برای اهل فرهنگ و هنر خواهد افتاد. چه اهمیتی دارد که من و دوستان من هنوز پول کار دو سال پیش‌مان را نگرفته‌ایم. چه اهمیتی دارد که هشت اهل فرهنگ گروی نه‌شان باشد یا ده‌شان. اصلا مهم نیست که تو بیمه نیستی، خانه به دوشی و کاری جز نوشتن بلد نیستی. اصلا مهم نیست تو حقوق ثابت نداری و هزار جور قسط می‌دهی و زن و بچه و زندگی داری و اگر بچه نداری دست‌کم زن و زندگی داری و اگر زن نداری زندگی داری و اگر زندگی نداری، خرج بی‌چارگی‌ها بیشتر از خرج زن و بچه و زندگی است.

غیر از چند نفری از اهالی هنر و فرهنگ که سوراخ دعا را خوب پیدا کرده اند بقیه همین حالا دارند با سختی زندگی می‌کنند و پول در می‌آورند. بگذریم که وقت خوشه بندی خودمان هم چندان نفهمیدیم در کدام خوشه افتادیم و در کدام طبقه قرار داریم و هنوز کسی نگفته با شروع هدف‌مندی یارانه هاچطور می شود روی این پرداخت های نامنظم حساب باز کرد؟

کسی نمی داند چطور می‌شود با این حقوق اندک و نامنظم که به روزنامه‌نگار و سردبیر و نویسنده‌ی رادیو و عکاس و ویراستار و دبیر سایت و دبیر تحریریه و نویسنده و گزارش‌گر و بازیگر و افکتور و گریمور و صفحه‌بند و ... می‌دهند ( و گاه هم نمی‌دهند) زندگی کرد.

ممکن است چندان گرانی در کار نباشد و فشار اقتصادی به مردم زور نیاورد اما این را من و تو می فهمیم مسئول امور مالیه فلان رسانه و یا موسسه فرهنگی که به این حرف ها کاری ندارد. مزد هنرمند و نویسنده باید در حساب ها باقی بماند تا بخش مالیه، امنیت ریالی اش تامین باشد.

همه این ها را گفتم اما کاش حواس مردم آن قدر جمع باشد که بعد از هدفمندی یارانه ها هنوز تئاترشان را بروند، فیلم شان را ببینند و روزنامه شان را بخرند .


رضا ساکی- سینما وتلویزیون