از ازل یار توام هست هزاران سالم
ای نظر گاه نگاهت همه ی آمالم
زیرو رو می کند این گفت و شنود احوالم
با تو داریم سخن قصد سخنرانی نیست
نیت این است که چون حال تو گردد حالم
از کرامات تو از بس که به جانم خواندند
دل حسینی شد و تا حشر به این منوالم
من عزادار تو این چند محرم نشدم
از ازل یار توام هست هزاران سالم
تا زمانی که قتیل العبراتت خواندند
با همه گریه کنان گریه کنِ هر سالم
خوب دانی که همه دلخوشی ام چیست حسین
این که مرغ حرم عشق و شکسته بالم
تا که هستی نکنم نذر تو راحت نشوم
ای فدای تو همه جان و تن و اموالم
من به عمامه ی غارت شده ات می گویم
با نگاه غضبم حافظ بیت المالم
دارم امید که چون تو سرم از تن برود
برزخ و رجعت و محشر ، به همین خوشحالم
نوکر حضرت ارباب متاعی دارد
چون که منا بشوم یار حسین و آلم
گفت و گو با دل ارباب صفایی دارد
آنچه گفتیم و شنیدیم به آن می بالم
محمود ژولیده
تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان