تبیان، دستیار زندگی
به عقیده‏ى ما كه از اهل بیت پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) گرفته‏ایم، این سوره، مستقلّ است و نداشتن «بسم الله» به خاطر لحن قهرآمیز آن نسبت به مشركین است، زیرا كلمه‏ى «بسم الله»، نشان رحمت و امان است و این
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شفاعت آرزویی معقول، ولی مشروط

(محتوای سوره توبه)

شفاعت

سیماى سوره‏ توبه‏

این سوره كه نهمین سوره‏ى قرآن كریم است، یكصد و بیست و نه آیه دارد و در سال نهم هجرى نازل شده است. (تفسیر نور الثقلین)  قسمت‏هایى از آن قبل از جنگ تبوك، بخشى در حال جنگ و قسمت دیگر، بعد از آن نازل شده است.

مشهورترین نام‏هاى این سوره در روایات، «توبه» و «برائت» است. «توبه»، از آن جهت كه در این سوره، بارها از توبه‏ى انسان و بازگشت لطف الهى سخن به میان آمده است، و «برائت»، به این جهت كه این سوره با اعلام برائت از مشركان آغاز شده‏است. البته این سوره در زمان رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) به نام «برائت» مشهور بوده است.

برخى مفسّران به خاطر ارتباط مطالب این سوره با سوره‏ى «انفال»، این سوره را دنباله‏ى آن دانسته و گفته‏اند: به همین دلیل نیازى به «بسم الله الرحمن الرحیم» نداشته است، ولى به عقیده‏ى ما كه از اهل بیت پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) گرفته‏ایم، این سوره، مستقلّ است و نداشتن «بسم الله» به خاطر لحن قهرآمیز آن نسبت به مشركین است، زیرا كلمه‏ى «بسم الله»، نشان رحمت و امان است و این سوره با اعلام تنفّر از مشركانِ پیمان شكن آغاز شده است. چنان كه حضرت على (علیه السلام) مى‏فرماید: «بسم الله» براى امان دادن و برائت براى رفع امان است. (تفسیر مجمع البیان)

محتواى سوره‏

از آنجا كه این سوره به هنگام اوج گرفتن در جزیره عرب و پس از در هم شكسته شدن آخرین مقاومت مشركان نازل گردیده، محتواى آن داراى اهمیت ویژه و فرازهاى حساسى است. قسمت مهمى از آن درباره ی  باقیمانده مشركان و بت پرستان و قطع رابطه با آنها، و الغاء پیمانهایى است كه با مسلمانان داشتند (بخاطر نقض مكرر این پیمانها از طرف آنان) تا بقایاى بت پرستى براى همیشه از محیط اسلام بر چیده شود.

و از آنجا كه با گسترش اسلام و در هم شكسته شدن صفوف دشمنان عده‏اى تغییر چهره داده، خود را در صفوف مسلمانان جاى دادند، تا در فرصت مناسب به اسلام ضربه كارى زنند، قسمت مهم دیگرى از این سوره از منافقان و سرنوشت آنان سخن مى‏گوید، و به مسلمانان شدیدا هشدار مى‏دهد و نشانه‏هاى منافقان را بر مى‏شمرد.

به عقیده‏ى ما كه از اهل بیت پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) گرفته‏ایم، این سوره، مستقلّ است و نداشتن «بسم الله» به خاطر لحن قهرآمیز آن نسبت به مشركین است، زیرا كلمه‏ى «بسم الله»، نشان رحمت و امان است و این سوره با اعلام تنفّر از مشركانِ پیمان شكن آغاز شده است. چنان كه حضرت على (علیه السلام) مى‏فرماید: «بسم الله» براى امان دادن و برائت براى رفع امان است.

بخش دیگرى از این سوره پیرامون اهمیت جهاد در راه خدا است، زیرا در این موقع حساس غفلت از این موضوع حیاتى باعث ضعف و عقب‏نشینى و یا شكست مسلمانان مى‏شد.

بخش مهم دیگرى از این سوره به عنوان تكمیل بحثهاى گذشته از انحراف اهل كتاب (یهود و نصارى) از حقیقت توحید، و انحراف دانشمندانشان از وظیفه رهبرى و روشنگرى سخن مى‏گوید.

و نیز در آیات دیگرى به تناسب بحثهاى مربوط به جهاد، مسلمانان را به اتحاد و فشردگى صفوف دعوت مى‏كند و متخلفین یعنى افراد سست و تنبلى كه به بهانه‏هاى مختلف شانه از زیر بار وظیفه جهاد تهى مى‏كردند شدیدا سرزنش و ملامت و به عكس از مهاجرین نخستین و سایر مؤمنان راستین مدح و ستایش مى‏كند.

دست یاری

از آنجا كه جامعه گسترده اسلامى در آن روز نیازهاى مختلفى پیدا كرده بود، كه مى‏بایست بر طرف گردد، به همین مناسبت بحثى از زكات، و پرهیز از تراكم و كنز ثروت، و لزوم تحصیل علم، و وجوب تعلیم افراد نادان را یاد آور مى‏شود.

علاوه بر مباحث فوق، مباحث دیگرى مانند داستان هجرت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، مساله ماههاى حرام كه جنگ در آن ممنوع است، موضوع گرفتن جزیه از اقلیت‏ها و امثال آن به تناسب مطرح گردیده است.

شرایط استغفار

ما كانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكینَ وَ لَوْ كانُوا أُولی‏ قُرْبى‏ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحیمِ (توبه/113) براى پیامبر و مؤمنان، شایسته نبود كه براى مشركان (از خداوند) طلب آمرزش كنند، هر چند از نزدیكانشان باشند (آن هم) پس از آنكه بر آنها روشن شد كه این گروه، اهل دوزخند!

مشهورترین نام‏هاى این سوره در روایات، «توبه» و «برائت» است. «توبه»، از آن جهت كه در این سوره، بارها از توبه‏ى انسان و بازگشت لطف الهى سخن به میان آمده است، و «برائت»، به این جهت كه این سوره با اعلام برائت از مشركان آغاز شده‏است. البته این سوره در زمان رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) به نام «برائت» مشهور بوده است.

بعضى از مردم گناه مى‏كنند و آرزو مى‏كنند كه پیامبر یا یكى از اولیاء خدا آنان را شفاعت كند، زیرا فرزند فلان ولى از اولیاء خداست یا پیرو پیامبر است.

ممكن است این خواسته، آرزویى معقول باشد ولى به سه شرط:

1- این آرزو تنها یك خواسته  نباشد بلكه آرزویى باشد توأم با عمل صالح. قرآن كریم مى‏فرماید: «آیا آدمى تمنى مى‏كند، در حالى كه آخرت و دنیا از آن خداست». تا آنجا كه مى‏گوید: «براى آدمى جز آنچه براى به دست آوردنش سعى ورزیده نیست». اینها دلیل بر این است كه آرزو اگر در همان محدوده آرزو باقى بماند سودى نخواهد داشت.

2- رابطه و پیوستگى‏اش به ولى یا رسول رابطه و پیوستگى بر مبناى ایمان باشد نه آن كه فقط جنبه عاطفى داشته باشد یا پیوستگى نسبى باشد. زیرا پیوندهاى مكتبى، مهم‏تر از پیوندهاى عاطفى است و نباید عواطف فامیلى بر مكتب غالب شود. «ما كانَ» ... «وَ لَوْ كانُوا أُولِی قُرْبى‏» و همچنین خویشاوندى با پیامبر، مانع دوزخ نیست. «وَ لَوْ كانُوا أُولِی قُرْبى‏»

خداوند او را فرستاده تا مردم از او فرمان ببرند و اگر رابطه و پیوستگى از جهت ایمان به خدا باشد سبب شفاعت او مى‏شود.

3- گناه انسان، شرك به خدا كه گناهى عظیم است نباشد، زیرا خدا هر گناهى را مى‏آمرزد مگر شرك به خود را. شرك، گناهى نابخشودنى است و حتّى استغفار پیامبر براى مشركان بى‏اثر است. «ما كانَ» ... «أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِینَ»

با تحقق این شروط پیغمبر یا ولى خدا مى‏توانند از گناهكاران شفاعت كنند ولى باز هم شفاعت به آن معنى نیست كه بر خدا واجب است كه گناهان را بیامرزد. بلكه بنده باید خدا را بخواند و خدا به فضل خود دعاى او را مستجاب كند. همچنین شفاعت و استغفار به یك معنى است زیرا استغفار دعاست براى آمرزش گناه گناهكاران.

تا زمانى كه شخصى مشرك است اهل جهنم است بنابراین طلب آمرزش براى او معنایی ندارد. او از امتى است و مؤمنین از امت دیگر. سرانجام او آتش است و سرانجام مؤمن بهشت.

گناه انسان، شرك به خدا كه گناهى عظیم است نباشد، زیرا خدا هر گناهى را مى‏آمرزد مگر شرك به خود را. شرك، گناهى نابخشودنى است و حتّى استغفار پیامبر براى مشركان بى‏اثر است. «ما كانَ» ... «أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِینَ»

صادقین چه كسانی هستند؟ ‏

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»(119)، «اى كسانى كه ایمان آورده‏اید از خدا بترسید و با راستگویان باشید.» در روایات شیعه و سنى آمده است كه مقصود از «الصَّادِقِینَ» در این آیه ، محمّد (صلى اللَّه علیه و آله) و آل محمّد (علیهم السلام) مى‏باشند.

(آیه 177 سوره‏ى بقره، اهل ایمان، انفاق، نماز، وفاى به عهد و صبر در برابر مشكلات را صادق مى‏شمارد و آیه 15 سوره حجر و 8 سوره حشر، مهاجرانِ رنج كشیده و جان بر كف را «صادق» شمرده است.)

نكات آیه:

1- دوستى، همنشینى و همراهى با راستگویان، یكى از عوامل تربیت و جلوگیرىِ انسان از انحراف است. «اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»

2- از رهبران الهى جدا نشویم. «كُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»

3- رهبران الهى معصوم هستند، و گر نه خداوند فرمان نمى‏داد با آنان باشید.«كُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»

4- تكامل جامعه در سایه‏ى ایمان، تقوا و اطاعت از رهبر معصوم است. «آمَنُوا»، «اتَّقُوا»، «مَعَ الصَّادِقِینَ»

5- در هر زمان باید معصومى باشد كه مسلمانان با او همراه باشند. «كُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»

6- جایگاه صدق تا حدّى است كه خداوند به جاى «معصومین»، «صادقین» به كار برده است، و كسانى را كه مراحل ایمان و تقوا را پشت سر گذاشته‏اند، با این عنوان ستایش كرده است. «آمَنُوا»، «اتَّقُوا»، «الصَّادِقِینَ»

وای بر دلهای بیمار

وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ (توبه/125)، و امّا آنان كه در دلهایشان بیمارى است، (آیات قرآن) پلیدى بر پلیدى آنان افزاید و در حال كفر بمیرند.

نكته‏های آیه:

اگر لاشه‏ى مرده‏اى در استخر بیفتد، هر چه باران بیشتر بر آن ببارد، بدبوتر مى‏شود. این بوى بد به خاطر باران نیست، بلكه به خاطر آن مردار است. روحِ لجاجت و تكبّر در انسان، سبب مى‏شود كه با نزول آیات قرآن، بیماردلان، متكبّرتر شوند و لجاجت، تعصّب و عناد بیشترى از خود نشان دهند.

پیام های آیه:

1- بیمارى‏هاى روحى، مثل بیمارى‏هاى جسمى است، اگر به فكر چاره نباشیم، گسترش یافته، انسان را نابود مى‏كند. «فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ»

2- كفر، حق‏پوشى و ناسپاسى، بیمارى خطرناكِ روح و دل انسان‏هاست. «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» ... «كافِرُونَ»

3- منافق، بدعاقبت است. «ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ»

نوشته آمنه اسفندیاری – گروه دین و اندیشه تبیان


منابع:

1- تفسیر نور ج 5

2- تفسیر نمونه ج 7

3- تفسیر هدایت ج 4