تبیان، دستیار زندگی
مچ گیری ممنوع
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مچ گیری ممنوع

مچ گیری ممنوع

بسم الله الرحمن الرحیم

ما در زندگی علمی، اجتماعی، سیاسی، خانوادگی و... با بحث و جدلهای زیادی روبهرو میشویم. در مباحثات طلبگی و غیر طلبگی، گاهی هدف ما از بحثها خدایی و انسانی است؛ مثلا برای کشف حقیقت، تشخیص درست از غلط، یاد گرفتن و یاد دادن برای خدا و... است. اما خیلی از اوقات است که انگیزهها بسیار پست و حقیر میشوند؛ مانند اظهار فضل و برتری، پائینتر نشان دادن دیگران، اذیت و در تنگنا قرار دادن طرف مقابل و... گاهی هم یک توجیه ضمیمهاش میکنیم که مثلا این، برای بیان حق است، اگر کم بیاوری در اظهار حق کوتاهی کردهای و...

اگر انگیزهها را بتوانیم واکاوی کنیم و غبار آن قدر جلوی دید ما را نگرفته باشد که قابل کنار زدن نباشد؛ باید تأمّل کنیم که آیا این سؤال من برای مچ گرفتن است یا برای چیز یاد گرفتن؟ آیا قصد من خیر خواهی است و یا بد خواه دیگرانم و میخواهم از میان حرفهایش چیزی پیدا کنم که در سرش بکوبم؟ آیا انصافا میتوان گفت برای خداست؟ آیا برای تخلیه غضب شخصی نیست؟ آیا منشأ آن کِبر و اظهار برتری نیست؟ آیا دنبال حقیقت هستم یا همچون مگس به دنبال یافتن کثیفیها؟

شهید ثانی (ره) در «منیة المرید» آداب مختلفی را برای اشتغال به درس برمیشمارد، هر چند بسیاری از آنها فقط مربوط به درس نیست و در بسیاری از جنبههای زندگی کارایی دارد. یکی از آدابی که شهید نام میبرد این است که از هیچ کس برای اذیت کردن او و در تنگنا قرار دادن و عاجز کردنش سؤال نکند بلکه سؤالش، سؤال کسی باشد که برای خدا یاد میگیرد و برای خدا یاد میدهد.

ایشان در کلامی برگرفته از روایات میفرمایند: أن لا یسأل أحدا تعنتا و تعجیزا، بل سؤال متعلم لله أو معلم له منبه على الخیر قاصد للإرشاد أو الاسترشاد؛ فهناك تظهر زبدة التعلیم و التعلم و تثمر شجرته (1)

روایت داریم که شخصی از امام صادق علیه السلام درباره طعم و مزه آب سؤال کرد. (شاید قصدش این بود که امام را اذیت کند و یا اینکه اگر ایشان هر کدام از مزهها را بفرماید، آن شخص اشکال کند) امام علیه السلام فرمودند: سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً طَعْمُ الْمَاءِ طَعْمُ الْحَیَاةِ (2) یعنی برای تفقه و یاد گرفتن سؤال کن نه برای اذیت کردن و به سختی انداختن؛ طعم آب، طم حیات است.

در نهج البلاغه نیز درباره شخصی که سؤالی پیچیده و بد گره، از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید، آمده است که ایشان فرمودند: سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِیهٌ بِالْعَالِمِ وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ شَبِیهٌ بِالْجَاهِلِ (3)؛ برای یاد گرفتن سؤال کن و برای اذیت کردن و به سختی انداختن سؤال مکن؛ پس به درستی که جاهلی که به دنبال یاد گرفتن باشد، شبیه عالِم است و همانا دانایی که به دنبال به سختی انداختن باشد شبیه جاهل میباشد.

مشابه این روایت در «غرر الحکم» نیز آمده است. (4)

طبق بیان زیبا و مفصل شهید ثانی، اگر قصد انسان، فقط جدال و مِراء و ستیزه باشد، هم باعث شکلگیری ملکه نفسانی پست و سجیه خبیثی در نفس میشود و هم مستوجب غضب و عذاب الهی است و معصیتهایی در آن نهفته است؛ مانند: ایذاء طرف مقابل، جاهل نشان دادن او، طعن و سرزنش او، ستودن نفس خود، پاک و منزه دانستن خود؛ که اینها هم خود گناهان بزرگی هستند و هم زندگی را خراب میکنند. (5)

مرحوم شهید درباره معنی «مراء»، آن را اعتراض بر کلام دیگران دانستهاند به این صورت که در لفظ یا معنای آن کلام یا مقصود آن خلل و اشکالی را اظهار کند، بدون این که غرضی دینی که خداوند بدان امر نموده در کار باشد. ایشان درباره راه اجتناب از آن، ریشههایش و و خشکاندن آن ریشهها، نکات زیبایی را بیان کردهاند. (6)

اکنون چند روایت نبوی را در این باره میبینیم که نکات عالی و حتی گاهی عجیب در بر دارند.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: لَا تُمَارِ أَخَاكَ وَ لَا تُمَازِحْهُ وَ لَا تَعِدْهُ فَتُخْلِفَه‏ (7)؛ با برادرت مجادله و شوخى مكن و وعده‏ایش مده كه انجام نتوانى داد. (8)

از آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده که: مَنْ تَرَكَ الْمِرَاءَ وَ هُوَ مُحِقٌّ بُنِیَ لَهُ بَیْتٌ فِی أَعْلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ تَرَكَ الْمِرَاءَ وَ هُوَ مُبْطِلٌ یُبْنَى لَهُ بَیْتٌ فِی رَبَضِ الْجَنَّة (9)؛ هر كس جدال به حق را ترك كند، خداوند خانه‏اى در بالاترین درجه بهشت، براى او بسازد، و هر كس جدال را ترك كند، در حالى كه جدال وى به باطل بوده است، خداوند براى او خانه‏اى در وسط بهشت بنا كند. (10)

روایتی عجیب از ایشان: لَا یَسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الْإِیمَانِ حَتَّى یَدَعَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ كَانَ مُحِقّا (11)

و مشابه این روایت، از حضرت سلمان نقل شده که: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَا یُؤْمِنُ رَجُلٌ حَتَّى یُحِبَّ أَهْلَ بَیْتِی وَ حَتَّى یَدَعَ الْمِرَاءَ وَ هُوَ مُحِق‏ (12)

روایتی از امام صادق علیه السلام: المراء داء دوىّ، و لیس فی الانسان خصلة بشرّ منه، و هو خلق ابلیس و نسبته، فلا یمارى فی اىّ حال كان إلّا من كان جاهلا بنفسه و بغیره، محروما من حقایق الدّین، و هو خلق ابلیس و نسبته فلا یمارى فی اىّ حال كان إلّا من كان جاهلا بنفسه و بغیره، محروما من حقایق الدّین (13)؛ حضرت امام صادق علیه السّلام مى‏فرماید كه: مجادله و منازعه، دردى است بسیار سخت و نیست در انسان هیچ خصلتى بدتر از جدال و نزاع، هر چند بحث علمى باشد... جدال، صفت ابلیس است و منبع و منشأ این صفت خبیثه، او بوده است پس، [هر گاه دانستى كه ممارات و مجادله، صفت ابلیس است،] پس مجادله نمى‏كند در هیچ حال مگر كسى كه جاهل باشد به نفس خود و به غیر، و محروم باشد از معارف و حقایق دینى. (14)

پی نوشت ها:

(1) منیةالمرید، ص170

(2) الكافی، ج6، ص381، باب فضل الماء؛ وسائل‏الشیعة، ج25، ص234، باب استحباب اختیار الماء للشرب

(3) نهج‏البلاغة، ص531

(4) غررالحكم، ص60

(5) منیةالمرید، ص170

(6) منیةالمرید، ص173

(7) تحف العقول عن آل الرسول، ص49

(8) رهاورد خرد- ترجمه تحف العقول، ص55

(9) بحار الأنوار، ج‏2، ص138؛ مجموعة ورام (تنبیه الخواطر)، ج‏1، ص108، باب ما جاء فی المراء و المزاح و السخریة

(10) ترجمه مجموعه ورام- ، آداب و اخلاق در اسلام، ص212

(11) بحار الأنوار، ج‏2، ص138، باب 17 ما جاء فی تجویز المجادلة و المخاصمة فی الدین و النهی عن المراء

(12) همان

(13) مصباح الشریعة، ص305

(14) مصباح الشریعة - ترجمه عبد الرزاق گیلانى، ص306


رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان