تبیان، دستیار زندگی
مشاهده می کنید که در چنین مسائلی می توان چندین نوع مختلف استدلال بیان کرد که هر کدام از دید صاحبان این استدلال ها کاملا درست و منطقی است ....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تخم مرغی که نباید باشد ولی هست !!!

(قسمت دوم)

آنچه در قسمت قبل خواندید....

تخم مرغی که نباید باشد ولی هست !!!

می توانیم همین مسئله (پارادوکس) را به نحوی دیگر بیان کنیم:

فرض کنید 10 جعبه از شماره 1 تا 10 در جلوی شما قرار دارد. وقتی شما روی خود را بر می گردانید، دوستتان در یکی از این جعبه ها تخم مرغی قرار می دهد و به شما می گوید به ترتیب می توانید جعبه ها را باز کنید. مطمئن باشید که داخل یکی از آن ها یک تخم مرغ غیرمنتظره خواهید یافت.

منظور از کلمه غیر منتظره این است که شما قبل از باز کردن جعبه حاوی تخم مرغ و دیدن آن هرگز نمی توانید پیش بینی کنید کدامیک از این جعبه ها دارای تخم مرغ است.

تخم مرغ

با استدلالی شبیه آنچه در مورد مسئله زندانی گذشت می توانیم این جعبه ها را یکی یکی حذف کنیم چرا که دوستتان مسلماً نمی تواند تخم مرغ را در جعبه دهم بگذارد زیرا در غیر این صورت شما 9 جعبه ی اول را خالی یافته اید و لذا پیش گویی کرده اید که تخم مرغ در جعبه دهم است و این خلاف گفته دوست شماست.

به همین ترتیب می توانید بقیه جعبه ها را با همین استدلال حذف کنید و به دوستتان اعلام کنید که او در هیچ جعبه ای هیچ تخم مرغی نمی گذارد و با اطمینان شروع به باز کردن جعبه ها نموده که با کمال تعجب در جعبه شماره 5 تخم مرغ را می یابید.

به ظاهر این امر با استدلال شما مخالفت دارد اما دوستتان می تواند با استدلال خودش این کار را انجام دهد و شما هم نتوانستید وجود تخم مرغ در جعبه شماره 5 را پیش بینی کنید. پس این موضوع با گفته های دوستتان مخالفتی ندارد.

مشاهده می کنید که در چنین مسائلی می توان چندین نوع مختلف استدلال بیان کرد که هر کدام از دید صاحبان این استدلال ها کاملا درست و منطقی است و جای هیچ گونه تردیدی نمی ماند ولی در میانه راه به طور کاملاً شگفت انگیزی می توان این دلایل را نقض کرد.

 مغز

در دو مورد گفته شده حتی اگر مسائل را به صورت ساده تر یعنی به جای یک هفته ، دو روز و به جای 10 جعبه، دو جعبه در نظر بگیریم باز هم به همین مشکلات بر می خوریم، در حقیقت در چنین مسائلی، در میان یک سری از متضادها گرفتار می شویم بدین صورت که ابتدا با این فرض که پیش بینی ما درست است به سراغ حل مسئله می رویم اما در حین  کار متوجه درست بودن استدلال دوستمان از نظر خودش می شویم و به نادرستی پیش بینی خودمان پی می بریم و این در حالی است که شما با یک استنتاج و منطق قوی پیش گویی را بیان کرده اید و همین اتفاق نیز در مورد دوستمان صادق است. ولی درستی منطق یکی، گفته و استدلال دیگری را نقض می کند.

مثلاً در جایی که شما به طور غیر منتظره با تخم مرغ در جعبه روبه رو می شوید منطق شما استوار نشده بلکه استدلال و استنتاج دوستتان پابرجاست و شما دوباره به جای اول خود باز می گردید.

مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: کلبه آفرینش فکر

تنظیم: سمیرا بادامستانی