تبیان، دستیار زندگی
جاده، فیلمی است که به طور عمیق و جدی، به موعودگرایی و منجی گری امریکایی ها می پردازد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

منجیان بدلی؛ نجات امریکا

سینما در عین این كه سازنده فرهنگ و ذهن بشریت در جوامع مختلف است، بازتاب دهنده آرزوها، فرهنگ و حتی هذیان های جمعی مردم یك جامعه نیز هست. این موضوع در مورد جوامعی صادق است كه سینمای آن ها «مسئله محور» بوده و بلاگردان مردم است. مثل سینمای آمریكا كه به شدت به منافع ملی آن كشور و سیاست های حاكمانش وفادار است. در این شرایط، جریان شناسی تولیدات سینمایی در چنین جوامعی- به خصوص آمریكا- نه تنها بخشی از كار مطالعات سینمایی است كه نوعی جامعه شناسی نیز محسوب می شود.

سینما و مهدویت

آنچه امروز در هالیوود غلبه دارد گروهی از فیلم های موسوم به آثار آخرالزمانی است. این گونه آثار در سینمای آمریكا تبدیل به یك جریان پویا و قدرتمند، در راستای مسائل داخلی و خارجی آن كشور شده اند. به طوری كه در یك سال اخیر چندین فیلم و انیمیشن همچون «آواتار»، «2012»، «كتاب ایلای»، «شاهزاده ایرانی»، «9» و... با این مضمون به نمایش درآمده است. یكی از رویكردهای پر رنگ در برخی از فیلم های آخرالزمانی هالیوود، مذهب است. در این نوشتار به بررسی اجمالی دو نمونه از فیلم های اخیر با چنین رویكردی پرداخته می شود.

پیامبران بدلی؛ سربازان جدید آمریكا

اگر برخی فیلم های هالیوودی همچون «لژیون» و «آگوارا» با وقاحت و سطحی نگری به دین حمله می كنند، «كتاب ایلای» محترمانه و عمیق به این موضوع می پردازد. مواجهه غرب و در رأس آنها صهیونیست ها با ادیان و جنبش های مذهبی رهایی بخش فقط به صورت مقابله و نفی مستقیم ارزش های جریانات ضد سلطه نیست. بلكه جایگزینی ادیان نزدیك به آنها با دین انقلابی و حق طلبی همچون اسلام هم بخشی از مهندسی فرهنگی غرب است. یعنی القای مذاهبی اخته و خنثی كه منافع نظام سرمایه داری جهانی را تأمین می كنند. این هم یكی دیگر از رسالت های سینمای غرب است كه اگر نفی مذهب كارگر نشد، با بدل سازی و جایگزینی ساختارهای مذهبی بی خطر، موج اسلامگرایی خنثی شود. هالیوود هم مأمور است تا علاوه بر شكستن حریم مقدسات، تمایل انسان ها به معنویت را به سمت ادیان ساختگی، تحریف شده و یا نزدیك به غرب هدایت كند.

فیلم «كتاب ایلای» به كارگردانی برادران هیوز هم دارای همین هدف است. فیلمی كه سعی دارد تا مخاطب حقیقت طلب و معنویت جو را به خود جلب كند و نسخه ای باب طبع آمریكا به او تحویل دهد. در این فیلم، مذهب، مسیحیت و انجیل تبلیغ می شود، اما تمام این موضوعات در واقع ابزاری برای تبلیغ آمریكا هستند.

«كتاب ایلای» نیز داستانی است درباره آخرالزمان. این فیلم روایت مردی است كه از یك كتاب انجیل محافظت می كند. ایلای یك پیامبر بدلی است؛ شخصیتی كه به عنوان منجی نسل انسان پس از ویرانی دنیا معرفی می شود و برای اجرای این هدف مأمور است تا كتاب مذكور را به نقطه ای خاص برساند.

فیلم «كتاب ایلای» به كارگردانی برادران هیوز هم دارای همین هدف است. فیلمی كه سعی دارد تا مخاطب حقیقت طلب و معنویت جو را به خود جلب كند و نسخه ای باب طبع آمریكا به او تحویل دهد. در این فیلم، مذهب، مسیحیت و انجیل تبلیغ می شود، اما تمام این موضوعات در واقع ابزاری برای تبلیغ آمریكا هستند.

این بار هم منجی یك آمریكایی و محل نجات بشریت آمریكا است. البته باز هم مثل همیشه كاراكترهای منفی هم یافت می شوند تا مانع كار منجی شوند. یكی از صحنه های كلیدی فیلم، بالاتر قراردادن كتاب انجیل در میان سایر كتاب های آسمانی است. حتی تورات نیز بالاتر از قرآن مجید قرار می گیرد. این صحنه چكیده ای از تمام فیلم است.

منجی گرایی هالیوودی

یكی از جدیدترین محصولات به اصطلاح آخرالزمانی هالیوود «جاده» نام دارد. این اثر با فیلمنامه ای از «جوپنهال» و بر اساس رمانی به همین نام نوشته «كورمك مك كارتی» و به كارگردانی «جان هیلوك» ساخته شده است.

اگر به مقدمه این نوشتار بازگردیم، می توان فیلم «جاده» را گویای نیاز شدید آمریكا به منجی در این شرایط جهانی دانست. امروز وضعیت داخلی و خارجی آمریكا بیش از هر زمان دیگری بحران زده و ناامیدكننده است و این فیلم نیز- همچون فیلم هایی از این نوع- بازتاب دهنده نگرانی برخی از روشنفكران و اندیشمندان آن كشور در قالب رمان و یك فیلم سینمایی است. البته این نگرانی با امید و انتظار یك افق روشن همراه است

فیلم «جاده» نیز دنیایی را ترسیم می كند كه در آن تقریباً همه چیز از بین رفته است و به طور صریح در آن اشاره به این كه چرا و چگونه دنیا به نابودی رسیده نمی شود. تنها با زبانی مبهم و غیرمستقیم متوجه می شویم كه یك سال تمام دنیا در حال سوختن در آتش بوده، اما این كه چه كسانی و با چه هدفی و با چه روشی این آتش را به پا كردند تا پایان فیلم نامعلوم می ماند. آنچه در این فیلم از دنیای به آتش كشیده در پایان جهان به نمایش درآمده، رواج آدمخواری است. یعنی كمبود خوراك به حدی می رسد كه انسان ها خودشان را خواهند خورد! اما مضمون اصلی و مهم فیلم «جاده» تفكر منجی گرایانه در آخرالزمان است. این رؤیا در فیلم های سرگرم كننده و گیشه ای هالیوود نیز به شكل هایی چون، مرد عنكبوتی، سوپرمن، بتمن و ... تجلی یافته است. اما نوع جلوه یافتن این موضوع در فیلم های جدی و اندیشمندانه ای چون «جاده» بسیار متفاوت است. در این فیلم یك مرد به همراه پسرش در حال پیمودن زمان و جغرافیا به سمت افقی شاید بهتر هستند. اما این بار این پسر است كه شمایلی منجی گرایانه یافته است. به گونه ای كه مرد، پسرش را كلام خدا معرفی می كند و در جایی دیگر از پسر به عنوان یك فرشته یاد می كند. چرا كه آن پسر در یكی از صحنه های ابتدایی فیلم پدرش و چند نفر دیگر را از شر آدمخواران نجات می دهد و این باعث می شود كه پدر تصوری ماوراءالطبیعی از پسرش بیابد.

در ادامه فیلم هم می بینیم كه پسر دارای روحیه ای مسیحاوش و بشردوستانه است كه به جز پدرش سایر انسان ها را نیز مورد نوازش و رحمت خودش قرار می دهد!اما نگاه تازه ای كه در فیلم «جاده» تنیده شده است، رویكرد مراقبت از منجی است. به گونه ای كه در اواخر فیلم، نگهداری از پسر به عنوان یك نقطه امید و انگیزه بخش به دغدغه اصلی آدم های داستان فیلم تبدیل می شود. نكته ای كه تا به حال در سایر فیلم های آخرالزمانی به این شكل وجود نداشته است. به این ترتیب، فیلم «جاده» جدا از مسائل فنی و هنری اش، از منظر اندیشه و ایدئولوژی یك فیلم مهم محسوب می شود. این اثر، یك گام روبه جلو در پیشبرد و انتشار تفكرات آخرالزمانی است.

اگر به مقدمه این نوشتار بازگردیم، می توان فیلم «جاده» را گویای نیاز شدید آمریكا به منجی در این شرایط جهانی دانست. امروز وضعیت داخلی و خارجی آمریكا بیش از هر زمان دیگری بحران زده و ناامیدكننده است و این فیلم نیز- همچون فیلم هایی از این نوع- بازتاب دهنده نگرانی برخی از روشنفكران و اندیشمندان آن كشور در قالب رمان و یك فیلم سینمایی است. البته این نگرانی با امید و انتظار یك افق روشن همراه است.

از طرف دیگر، این فیلم و سایر آثار به اصطلاح آخرالزمانی منتشر شده عقاید جریانات حاكم بر كاخ سفید و دستگاه های هدایتگر جامعه آمریكاست. تفكراتی نظیر نابودی زندگی در اثر حوادثی خاص، باقی ماندن اندكی از مردم آمریكا و تلاش دوباره آن ها برای بازسازی حیات انسانی، ظهور منجی محافظ آمریكا و غرب در مقابل دشمنانش و همچنین لزوم پاسداری از این منجی كه در این فیلم به طور جدی مطرح شده، همه از اندیشه های جریان اوانجلیسم (مسیحیت صهیونیست) است؛ همان جریانی كه عامل اصلی ایجاد جنگ در خاورمیانه، حمایت از رژیم صهیونیستی، فشار بر ایران و توطئه علیه اسلام است و افرادی چون بوش و رامسفلد و سایر جنگ طلبان ایالات متحده نیز نمایندگان آن هستند.و فیلم های «جاده» و «كتاب ایلای» بار دیگر ثابت كردند كه هالیوود درباره منافع ملی آمریكا و كاخ سفید تا چه حد حساس و متعهد است. دوران فیلم های سرگرمی ساز گذشته است و سینمای آمریكا بیش از هر زمان دیگری رویكردی سیاسی و ایدئولوژیك به خود گرفته است.


منبع: وبلاگ آرش فهیم

گروه سینما و تلویزیون تبیان