دانشجو و دانشگاه اسلامی در كلام امام خمینی(ره)
بخش سیاسی- دانشجو و دانشگاه اسلامی در كلام امام خمینی(ره) معنی اسلامی شدن دانشگاه این است كه استقلال پیدا كند و خودش را از غرب جدا كند و خودش را از وابستگی به شرق جدا كند و یك مملكت مستقل، یك دانشگاه مستقل، یك فرهنگ مستقل داشته باشیم.عزیزان من! ما از حصر اقتصادی نمیترسیم، ما از دخالت نظامی نمیترسیم آن چیزی كه ما را میترساند وابستگی فرهنگی است.
همه میدانیم كه سرنوشت یك كشور و یك ملت و یك نظام، بعد از تودههای مردم در دست طبقه تحصیلكرده است و هدف بزرگاستعمار نو به دست گرفتن مراكز این قشر است.كشور ما در دهههای اخیر هر چه صدمه دیده و رنج كشیده است از دست خائنین این قشر بوده است.وابستگی به شرق و غرب توسط غربزدگان و شرقزدگان و به اصطلاح روشنفكران كه از دانشگاهها برخاستهاند ولی چهارچوب فكریشان در مدارس ابتدائی و متوسطه درست شده است.به فرهنگ، دین و كشورمان صدمههای بیشمار زدهاند، چرا كه این افراد برای تكمیل وابستگی به شرق و غرب و اخیرا امریكا هر كاری كه توانستهاند به نفع آنان انجام دهند دادند.چون درس خوانده بودند با كوله بار غربزدگی و شرق زدگی چون دزدانی كه با چراغ آیند، برای اربابان و كعبههای آمال شان گزیدهتر كالاها را انتخاب كردند.
باید گفت كه دانشگاههای ما به دست یك مشت غربزده خود باخته، یا مزدور اداره میشد و دانشمندان متعهد در اقلیت بودند و قدرت را از آنان سلب كرده بودند و آن دسته اكثریت غربزده جوانان را عاشق غرب میكردند و فوج فوج به خارج میفرستادند و در خارج دست استعمار كار خود را میكرد و جوانان را در حدی كه مطلوب استعمارگران بود نگه میداشتند و با افكار غربی و غیر اسلامی و غیر ملی به كشور باز میگرداندند و این فاجعه قرن اخیر برای ممالك اسلامی و اشباه آنها بود و حدیث مفصل را از این مجمل باید خواند.
چه غمانگیز و اسفبار است كه دانشگاهها و دبیرستانها به دست كسانی داده میشد و عزیزان ما به دست كسانی تعلیم و تربیت میدیدند كه جز اقلیت مظلوم محرومی همه از غرب زدگان و شرق زدگان با برنامه و نقشه دیكته شده در دانشگاهها كرسی داشتند و ناچار جوانان عزیز و مظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به ابر قدرتها بزرگ شده و به كرسیهای قانونگذاری و حكومت و قضاوت تكیه میكردند و بر وفق دستور آنان یعنی رژیم ستمگر پهلویعمل میكردند .
ما بیشتر از پنجاه سال است كه دانشگاهداریم با بودجههای هنگفت كمرشكن كه از دسترنج همین ملت حاصل میشود و در این پنجاه سال نتوانستیم در علومی كه در دانشگاهها كسب میشود خود كفا باشیم
شما دانشجویان عزیز خودتان در صدد باشید كه از غربزدگی بیرون بیائید و گمشده خود را پیدا كنید.شرق، فرهنگ اصیل خود را گم كرده است و شما كه میخواهید مستقل و آزاد باشید باید مقاومت كنید و باید همه قشرها بنای این را بگذارند كه خودشان باشند.باید كشاورزان در صدد باشند كه روزی خودشان را از زیر زمین بیرون بیاورند و كارخانهها خودكفا باشند تا صنایع كشورمان رشد پیدا كند.همچنین دانشگاهها خودكفا و مستقل باشند تا نیاز به غرب نداشته باشیم.جوانان ما، دانشمندان ما، اساتید دانشگاههای ما از غرب نترسند، اراده كنند در مقابل غرب قیام كنند و نترسند.
احتیاج ما پس از این همه عقب ماندگی مصنوعی به صنعتهای بزرگ كشورهای خارجی حقیقتی است انكار ناپذیر، و این به آن معنی نیست كه ما باید در علوم پیشرفته به یكی از دو قطبوابسته شویم.دولت و ارتش باید كوشش كنند كه دانشجویان متعهد را در كشورهایی كه صنایع بزرگ پیشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نیستند، بفرستند و از فرستادن به امریكا و شوروی و كشورهای دیگر كه در مسیر این دو قطب هستند، احتراز كنند، مگر انشاء الله روزی برسد كه این دو قدرت به اشتباه خود پیبرند و در مسیر انسانیت و انسان دوستی و احترام به حقوق دیگران واقع شوند، یا انشاء الله مستضعفان جهان و ملتهای بیدار و مسلمانان متعهد آنان را به جای خود نشانند، به امید چنین روزی.
سلام بر شما ملت بزرگ ایران، سلام بر ملت مسلمان جهان، سلام بر دانشگاهیان و دانشجویان معظم كه سربازانی برای اسلامند.و من لازم است كه یك تذكر به شما بدهم كه بدانید مقصود ما از اصلاح دانشگاهها چیست.بعضی گمان كردند كه كسانی كه اصلاح دانشگاهها را میخواهد و میخواهند دانشگاهها اسلامی باشد این است كه گمان كردند كه ـ این اشخاص توهم كردند كه ـ علوم دو قسم است، هر علمی دو قسم است، علم هندسه یكی اسلامی است، یكی غیر اسلامی، علم فیزیك یكی اسلامی است یكی غیر اسلامی، از این جهت اعتراض كردند به اینكه علم، اسلامی و غیر اسلامی ندارد و بعضی توهم كردند كه اینها كه قائلند به اینكه باید دانشگاهها اسلامی بشود یعنی فقط علم فقه و تفسیر و اصول در آنجا باشد یعنی همان شأنی را كه مدارس قدیمه دارند باید در دانشگاهها هم همان تدریس بشود.اینها اشتباهاتی است كه بعضی میكنند یا خودشان را به اشتباه میاندازند آنچه كه ما میخواهیم بگوئیم این است كه دانشگاههای ما، دانشگاههای وابسته است، دانشگاههای ما دانشگاههای استعماری است، دانشگاههای ما اشخاصی را كه تربیت میكنند تعلیم میكنند، اشخاصی هستند كه غربزده هستند، معلمین بسیاریشان غربزده هستند و جوانهای ما را غربزده بار میآورند ما میگوئیم كه دانشگاههای ما یك دانشگاههائی كه برای ملت ما مفید باشد نیست.ما بیشتر از پنجاه سال است كه دانشگاهداریم با بودجههای هنگفت كمرشكن كه از دسترنج همین ملت حاصل میشود و در این پنجاه سال نتوانستیم در علومی كه در دانشگاهها كسب میشود خود كفا باشیم.ما بعد از پنجاه سال اگر بخواهیم یك مریضی را معالجه كنیم، اطباء ما بعضیهایشان یا بسیاریشان میگویند این باید برود به انگلستان.پنجاه سال دانشگاه داشتیم و طبیبی كه بتواند كفایت از ملت بكند، از احتیاج ملت بكند به حسب اقرار خودشان نداریم.ما دانشگاه داشتیم و داریم و برای تمام شؤونی كه یك ملت زنده لازم دارد احتیاج به غرب داریم.ما كه میگوئیم دانشگاه باید از بنیان تغییر بكند و تغییرات بنیادی داشته باشد و اسلامی باشد نه این است كه فقط علوم اسلامی را در آنجا تدریس كنند، نه اینكه علوم دو قسمند هر علمی دو قسم است یكی اسلامی و یكی غیر اسلامی
.ما میگوئیم كه در این پنجاه سال یا بیشتر كه ما دانشگاه داریم، فراوردهای دانشگاه را برای ما عرضه دارید.ما میگوئیم كه دانشگاههای ما مانع از ترقی فرزندان این آب و خاك است.ما میگوئیم كه دانشگاه ما مبدل شده است به یك میدان جنگ تبلیغاتی.ما میگوئیم كه جوانهای ما اگر علم هم پیدا كردند تربیت ندارند، مربا به تربیت اسلامی نیستند.آنهائی كه تحصیل میكنند، برای این است كه یك ورقهای به دست بیاورند و بروند، و سربار ملت بشوند.آنطور نیست كه به حسب احتیاجات ملت، به حسب احتیاجاتی كه كشور ما دارد دانشگاه به آن ترتیب رفتار كند و نگذارد این نسلهای بزرگ و این جوانهای بسیار عزیز به هدر بروند و قوای آنها به هدر برود قوای ما را به هدر بردند یا به خدمت خارجیها وادار كردند .معلمین مدارس ما، معلمین اسلامی به حسب نوع نیست و تربیت در كنار تعلیم نبوده است و لهذا آن چیزی كه از دانشگاههای ما بیرون آمده است، یك انسان متعهد، یك شخصی كه برای مملكت خودش دلسوز باشد و تمام نظرش به این نباشد كه منافع خودش را به دست بیاورد، ما نداریم.ما كه میگوئیم باید بنیادا ـ باید ـ اینها تغییر بكند، میخواهیم بگوئیم كه دانشگاههای ما باید در احتیاجاتی كه ملت دارند در خدمت ملتباشند، نه در خدمت اجانب .ما معلمینی كه در مدارس ما، اساتیدی كه در دانشگاههای ما هستند بسیاری از آنها در خدمت غربند، جوانهای ما را شستشوی مغزی میدهند. جوانهای ما را تربیت فاسد میكنند.ما نمیخواهیم بگوئیم ما علوم جدیده را نمیخواهیم، ما نمیخواهیم بگوئیم كه علوم دو قسم است كه بعضی مناقشه میكنند عمدا یا از روی جهالت، ما میخواهیم بگوئیم دانشگاههای ما اخلاق اسلامی ندارند، دانشگاه ما تربیت اسلامی ندارد.اگر دانشگاههای ما تربیت اسلامی و اخلاق اسلامی داشت، میدان زد و خورد عقایدی كه مضر به حال این مملكت است نمیشد.اگر اخلاق اسلامی در این دانشگاهها بود این زد و خوردهائی كه برای ما بسیار سنگین است، تحقق پیدا نمیكرد .اینها برای این است كه اسلام را نمیدانند و تربیت اسلامی ندارند.دانشگاهها باید تغییر بنیانی كند و باید از نو ساخته بشود كه جوانان ما را تربیت كنند به تربیتهای اسلامی، اگر چنانچه تحصیل علم میكنند.در كنار آن تربیت اسلامی باشد نه آنكه اینها را تربیت كنند به تربیتهای غربی، نه آنكه یك دسته به طرف غرب بكشانند جوانهای ما را و یك دسته به طرف شرق و یك دسته با اشخاصی كه با ما جنگ دارند و بالفعل اشخاصی كه ما را میخواهند در انحصار اقتصادی قرار بدهند یا برای ما ادعا میكنند كه ما شما را، حصار اقتصادی میكشیم دور شما، و دست و پا میكنند
احتیاج ما پس از این همه عقب ماندگی مصنوعی به صنعتهای بزرگ كشورهای خارجی حقیقتی است انكار ناپذیر، و این به آن معنی نیست كه ما باید در علوم پیشرفته به یكی از دو قطبوابسته شویم
در این موارد، یك دسته از دانشگاهیهای ما، از جوانهای ما كمك به آنها نكنند.ما میخواهیم كه اگر چنانچه ملت ایران در مقابل غرب ایستاد جوانهای دانشگاهی ما هم همه در مقابلش بایستند.ما میخواهیم كه اگر ملت ما در مقابل كمونیست ایستاد، تمام دانشگاهیهای ما هم در مقابل كمونیست بایستند نه اینكه وقتی این جوانهائی كه به واسطه ساده لوحی خودشان، تربیتهای باطل بعضی از معلمین را قبول كردند و حالا كه ما میخواهیم یك دانشگاه مستقل درست كنیم و تغییر بنیادی بدهیم كه مستقل بشود، وابسته به غرب نباشد، وابسته به كمونیسم نباشد، وابسته به ماركسیسم نباشد، اگر چنانچه ما بخواهیم اینطور كنیم، جبهه بندی میكنند همین دلیل بر این است كه ما دانشگاه اسلامی و دانشگاهی كه تربیت كرده باشد جوانان ما را نداشتیم و نداریم.همین شاهد است بر اینكه جوانهای ما تربیت صحیح نشدند و از آن طرف دنبال تحصیل نیستند، تمام عمرشان را صرف شعار میكنند و صرف تبلیغ سوء باطل، طرفداری از آمریكا، طرفداری از شوروی.ما میخواهیم كه جوانان ما، جوانان مستقل باشند و خودشان را ببینند، احتیاجات خودشان را ببینند شرقی نباشند، غربی نباشند، اینهائی كه راه افتادند در خیابانها یا در خود دانشگاهها و درگیری ایجاد میكنند و زحمت برای دولت و ملت ایجاد میكنند، اینها اشخاصی هستند كه طرفدار غرب یا شرقند و به عقیده من طرفدار غربند، طرفدار آمریكا هستند.ما كه امروز با آمریكا در قبال هم ایستادیم.در قبال این ابر قدرت ایستادیم و احتیاج به این داریم كه جوانهای ما هم در قبال آنها بایستند، جوانهای ما در مقابل خودشان میایستند و برای آمریكا كار میكنند .
ما میخواهیم دانشگاهها را طوری كنیم كه جوانهای ما برای خودشان و برای ملتشان كار كنند.این آقایانی كه اشكال میكنند در این معانی و كنار نشسته و اشكال میكنند، اینها گمان میكنند كه اعضای شورای انقلاب نمیفهمند به اینكه معنی اسلامی كردن این نیست كه ـ دو تا ـ در همه علوم دو قسم ما داریم، یك قسم هندسه اسلامی داریم، یك قسم هندسه غیر اسلامی اشكال میكنند، نمیدانند كه اعضای شورای ما كه بعضی از آنها دكتر هستند و بعضی از آنها مجتهد هستند، نمیفهمند اینها كه علوم اسلامی جائی دارد در مدارس قدیمه هست و اینجا جای علوم دیگر است؟ لكن باید دانشگاه اسلامی بشود تا علومی كه در دانشگاه تحصیل میشود در راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد.ما میگوئیم كه برنامههائی كه در دانشگاهها هست، منتهی میكند جوانان ما را به اینكه طرف كمونیسم كشیده بشوند یا طرف غرب و نباید اینطور باشد.ما میگوئیم كه جوانان ما را این معلمینی كه یا اساتیدی كه در دانشگاهها بودند بعضی از آنها كه هستند، نمیگذارند تحصیل حسابی بكنند، آنها را متوقف میكنند، مانع از پیشرفت آنها هست، در خدمت غرب هستند و میخواهند ما در همه چیز محتاج به غرب باشیم.
معنی اسلامی شدن دانشگاه این است كه استقلال پیدا كند و خودش را از غرب جدا كند و خودش را از وابستگی به شرق جدا كند و یك مملكت مستقل، یك دانشگاه مستقل، یك فرهنگ مستقل داشته باشیم.عزیزان من! ما از حصر اقتصادی نمیترسیم، ما از دخالت نظامی نمیترسیم آن چیزی كه ما را میترساند وابستگی فرهنگی است.ما از دانشگاه استعماری میترسیم، ما از دانشگاهی میترسیم كه جوانهای ما را آنطور تربیت كنند كه خدمت غرب بكنند، ما از دانشگاهی میترسیم كه آنطور جوانهای ما را تربیت كنند كه خدمت به كمونیسم كنند.
اتفاقی نیست كه مراكز تربیت و تعلیم كشورها و از آن جمله كشور ایران از دبستان تا دانشگاه مورد تاخت و تاز استعمارگران خصوصا غربیها و اخیرا آمریكا و شوروی قرار گرفت و زبانها و قلمهای غربزدگان و شرقزدگان آگاهانه یا ناآگاه و اساتید غربزده و شرقزده دانشگاهها در طول مدت تأسیس دانشگاهها و خصوصا دهههای اخیر این خدمت بزرگ را برای غرب و شرق انجام دادند، هر چند در بین ارباب قلم و زبان و اساتید، اشخاص متعهد و متوجهی بودند و هستند كه بر خلاف آن مسیر بودند و میباشند لكن مع الاسف در اقلیت چشمگیر بودند.
هجوم دانشجویان پس از طی كردن دورههای تحصیلی با آموزشهای غربی و شرقی در دبیرستانها و دانشگاههای ایران به سوی غرب و احیانا شرق كه ره آوردی جز فرهنگ غربی و شرقی نداشت، چنان فاجعهای به بار آورد كه همه ابعاد جامعه ما را بیقید و شرط وابسته بلكه تسلیم به ابر قدرتها كرد به طوری كه جامعه ما با ظاهری ایرانی ـ اسلامی محتوایی سرشار از غرب و شرقزدگی داشت و مع الاسف پس از گذشت سه سال از پیروزی انقلاب و مقاومت و ایستادگی جمهوری اسلامی در مقابل شرق و غرب و مكتبهایانحرافی آنان و وفاداری این جمهوری به اسلام به عنوان نفی كننده جمیع وابستگیها و انحرافات، باز گرفتار گروهها و گروهكهای وابسته به یكی از دو قطب و سر سپرده مكتبهای انحرافی و وابسته به یكی از آنان میباشیم .و نیز مواجهیم با افرادی از این منحرفین كه در مراكز تربیت و تعلیم نفوذ كردهاند و با مجال دادن به آنان، خطر به انحراف كشیدن جوانان و نونهالان بسیار است كه خدای ناكرده با انحراف و وابسته شدن فرزندانمان به فرهنگ غرب یا شرق، تمام ابعاد جامعه یا وابسته و تسلیم غرب خواهد شد و یا شرق، و تمام كوششها و زحمات ملت و خون جوانان و عزیزان آنان به هدر خواهد رفت.
ما میخواهیم دانشگاهها را طوری كنیم كه جوانهای ما برای خودشان و برای ملتشان كار كنند
اكنون بر دانش آموزان و دانشجویان عزیز و اساتید و معلمان متعهد است كه با تمام توان و قدرت در شناسایی عوامل فساد كوشش كنند و محیط آموزش و پرورش را از لوث وجود آنان پاك نمایند و گمان نشود كه این نفوذ فقط برای انحراف دانشگاههاست، كه منحرفین و منافقین برای نفوذ در دبیرستانها بلكه دبستانها اهمیت بیشتری قائلند تا جوانان را برای انحراف دانشگاهها مهیا كنند، آنان میدانند اگر نوباوگان در مراكز آموزش تربیت صحیح شوند و حیلههای استعمارگران را احساس و توطئههای همه جانبه آنان را لمس كنند، در دانشگاه برای عمال استعمار توفیق كمتری حاصل میشود و لهذا در دبستانها و دبیرستانها و قبل از ورود به دانشگاهها در ساختن جهاز استعماری شرق و غرب برای ورود به دانشگاه اهمیت خاصی احساس میكنند.از این رو است كه باید دستگاههای آموزشی متعهد و دلسوز برای نجات كشور اهمیت ویژهای در حفظ نو پایان و جوانان عزیزی كه استقلال و آزادی كشور در آینده منوط به تربیت صحیح آنان است قائل باشند و نیز از این رو است كه نقش معلمان و اساتید در تربیت و تهذیب دانش آموزان و دانشجویان به عنوان اساسیترین و مؤثرترین نقش مطرح میگردد و همه دیدید كه گرایش آنان به شرق و غرب برای كشورمان چه فاجعهها آفرید و دانشگاهها را به صورت دژ محكمی برای خدمت به شرق و غرب در آورد و اكثریتقاطع غرب و شرقزدگان این مملكت را به عنوان فارغ التحصیلان تحویل جامعه داد.اكنون بر معلمان متعهد و مسؤول دبستانی و دبیرستانی است تا با كوشش خود جوانانی را تحویل دانشگاهها دهند كه با آگاهی از انحرافات گذشته دانشگاه، بر فرهنگ غنی و مستقل اسلامی ایرانی تكیه كنند و بر اساتید متعهد است تا با باز شدن دانشگاهها در صورت مشاهده انحراف و گرایش جوانان به یكی از دو قطب قدرت و مكر، آنان را به توطئهها و شیطنتها آگاه كنند و جوانانی متعهد نسبت به مصالح كشور و آگاه به اهداف اسلام تحویل جامعه دهند و مطمئن باشند كه با این خدمت، استقلال و آزادی كامل میهن عزیزشان تضمین خواهد شد.
علما و روحانیون انشاء الله به همه ابعاد و جوانب مسؤولیت خود آشنا هستند ولی از باب تذكر و تأكید عرض میكنم امروز كه بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد كشور اسلامیمان احساس میكنند كه میتوانند اندیشههای خود را در موضوعات و مسایل مختلف اسلامی بیان دارند، با روی گشاده و آغوش باز حرفهای آنان را بشنوند، و اگر بیراهه میروند با بیانی آكنده از محبت و دوستی راه راست اسلامی را نشان آنها دهید.و باید به این نكته توجه كنید كه نمیشود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فورا انگ التقاط و انحراف بر نوشتههاشان زد و همه را یكباره به وادی تردید و شك انداخت.اینها كه امروز این گونه مسایل را عنوان میكنند، مسلما دلشان برای اسلام و هدایت مسلمانان میطپد و الا داعی ندارند كه خود را با طرح این مسایل به دردسر بیندازند.اینها معتقدند كه مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونهای است كه خود فكر میكنند، به جای پرخاش و كنار زدن آنها با پدری و الفت با آنان برخورد كنید.اگر قبول هم نكردند مأیوس نشوید، در غیر این صورت خدای ناكرده به دام لیبرالها و ملی گراها و یا چپ و منافقین میافتند و گناه این كمتر از التقاط نیست.وقتی ما میتوانیم به آینده كشور و آینده سازان امیدوار شویم كه به آنان در مسایل گوناگون بهادهیم و از اشتباهات و خطاهای كوچك آنان بگذریم و به همه شیوهها و اصولی كه منتهی به تعلیم و تربیت صحیح آنان میشود، احاطه داشته باشیم فرهنگ دانشگاهها و مراكز غیر حوزهای به صورتی است كه با تجربه و لمس واقعیتها بیشتر عادت كرده است تا فرهنگ نظری و فلسفی، باید با تلفیق این دو فرهنگ و كم كردن فاصلهها، حوزه و دانشگاه در هم ذوب شوند تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیعتر گردد.
منبع: پایگاه خبری تحلیلی رهوا
تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور