امام رضا و ایران
پیوستگی تاریخ امام رضا (ع) با تاریخ مهین ما
تاریخ پر ماجرای امام رضا (ع) با تاریخ میهن ما ایران پیوستگی ژرف و محکمی دارد و فصل بزرگی از تاریخ ایران را تشکیل میدهد. آری شرایط بحرانی خراسان بود که امام رضا (ع) را از مدینه به طوس آورد و در اثر فشار ایرانیان بود که مامون دفتر سیاست کهن هفتاد ساله نیاکان خود را ورق زد و علی بن موسی الرضا (ع) را به ولیعهدی برگزید و حتی اصرار داشت خلافت را به آن حضرت بسپارد و در شهرهای ایران بود که به نام حضرت رضا سکههای سیم و زر زدند و...
سرانجام در شهر طوس که فعلا مشهد نامیده میشود به شهادت رسید و یگانه امامی است که در میهن ما به خاک سپرده شد.
پس معمای اینکه مامون چرا تغییر سیاست داد و حضرت رضا (ع) را به ولیعهدی برگزید؟ و آیا خلافت عباسی را که بر جنازه شهیدان بیشماری از خاندان علوی استوار گشته بود، مامون به راستی میخواست آنگونه ساده و رایگان به خاندان علی (ع) بسپارد؟!
و یا در آن کار نیرنگی در اندیشه داشت؟! مورخان راست گفتهاند که ولیعهدی حضرت رضا بهاندازهای شگفت و حیرت انگیز است که مانند آن را کسی در تاریخ جهان نمی تواند سراغ بگیرد و نشان دهد.
و اینکه امام چرا بطور ناگهانی شهید شد و مامون چه نقشی در قتل او داشت؟!
و نیز علت مرگ ناگهانی چند تن از خاندان حضرت رضا (ع) که بدنبال رحلت امام و در بازگشت مامون از خراسان به بغداد در فاصلهای کوتاه رخ داد، چه بود؟! آیا راستی صرصر مرگ و خزان بر گلستان امامت تاخته بود. این باور کردنی نیست که دست مرگدر میان چند هزار تن همراهان مامون فقط گریبان افراد یک خاندان را بگیرد!
سرانجام مامون مجددا تغییر سیاست داد، جامه سبز را که شعار علویان بود به جامه سیاه که شعار عباسیان بود، تبدیل کرد؟! از قرار معلوم مامون که چندی به اتکاء و حمایت ایرانیان با عربان یکسره قطع ارتباط کرده بود دوباره از بیم ایرانیان بدانها پناه برد.
اینها یک سلسله حوادث پیچیده و مشکلات تاریخی است که شاید بتوان از آنها به معما تعبیر آورد، در تاریخ امام رضا (ع) جلب توجه میکند و اینها همینطور حوادث پیچیده و معمائی تاریخ میهن ما است، بطور مسلم حل این معماها و گشودن این گرهها به فهم تاریخ ایران نیز کمک میکند. سوگمندانهاین معماها پس از گذشتن قرنها هنوز حل نشده است و با اینکه کتابهای زیادی در این باره نگاشته شده ولی این گرهها هنوز ناگشوده مانده است. حل کردن این معماها و گشودن این گرهها در این رشته نگارش هدف ما است.
درهم آمیختن هنر اسلامی با هنر ایرانی
هم اکنون که بیش از دوازده قرن از شهادت امام رضا (ع) میگذرد، آستان ملایک پاسبانش همچنان نقطه اتکاء جامعه شیعه و کعبه آمال و قبله نیاز مردم این آب و خاک و بسیاری از مردم پاکباز دیگر کشورها میباشد، بارگاه با عظمتش در طول تاریخ و کشاکشهای پرآشوب، موجودیت این آب و خاک را حفظ کرده و کشتی طوفان میهن ما را از گرداب سقوط و پریشانی نجات داده است و در بحرانها و بروز فتنهها ملت ایران را راهنمائی کرده است.
بارگاه کبریائیش زینت بخش ایران شده و یکی از مفاخر و ذخائر باستانی و شاهکارهای هنری و میراث گرانقدر معنوی است که با نیت پاک بدست هنرمندان چیره دست ایرانی در دورههای مختلف بنا گردیده است. بدیهی است پی ریزی چنان بنای باشکوهی، حاکی از ذوق سرشار و احساسات لطیف و حسن عقیده و ابراز هنر و هوش ایرانی است و بدایع صنعت و لطایف و ظرافت کاری وآنهمه شاهکارهای هنری این بنای عظیم نشانگر علاقه شدید و عشق سوزان و احساسات پاک ایرانیان دیندار و دوستداران حقیقی این خاندان میباشد که بدینگونه از تقدیم و تسلیم بهترین نفایس و پربها ترین ذخائر خود در این پیشگاه فروگذار ننمودهاند.
در این بارگاه، که با رقهای از تجلیات معنوی انوار شخصیت بارز امام هشتماست، احساسات مذهبی با احساسات میهنی یکی شده است، هر فرد مسلمان ایرانی در اینجا در خود دو نوع احساس متضاد حس نمی کند و تعارضی میان احساسات مذهبی با احساسات ملی وجود ندارد زیرا این گنبد و بارگاه مرکز عمده احساسات دینی و ملی و نمایشگاه عظیم هنر و معماری ایران اسلامی است و این دو هنر و سبک معماری آنچنان با هم در آمیخته و ترکیب یافته که بهیچ وجه نمی توان آن دو را از هم تفکیک کرد.
نقش امام رضا (ع) در استقلال ایران اسلامی
دوره زندگانی امام رضا (ع) گذشته از اینکه با یک سلسله بحرانها و حوادث مهم تاریخی و نزاع و کشمکش و جدال امین و مامون بر سر خلافت و قیامهای پی در پی ایرانیان و علویان، مصادف بود، علاوه بر این یکی از وجوه مشخص این دوره ظهور احساسات تند ناسیونالیستی ایران و ملیت ایرانی است که نه تنها از دوره پیش و دورههای بعد بیشتر بود بلکه بمراتب از دوره قبل از اسلام نیز بیشتر بود زیرا در این دوره ملیت ایرانی بشدت مورد حمله قرار گرفته و این باعث بیداری ایرانیان شده بود و نشانه آن نهضت تند شعوبیه (نهضت ناسیونالیست ها) و قیامهای ملی ایرانیان در برابر عرب میباشد و به جهت تحریکاتی که از طرف نژاد پرستان متعصب عربی انجام میگرفت، طبیعی بود که تب ناسیونالیستی ایرانیان بالا برود به خصوص اینکه بهاین فکر خرافی بقایای فئودالها و شهر یاران محلی و رهبران شعوبی و جاه پرستان عوامفریب و بطور کلی آنانکه اسلام را به ضرر خود میدانستند، دامن میزدند و بیم آن میرفت که ادامهاین وضع به جدائی ایرانیان از دین اسلام که بوسیله عربها بهایران آمده بود، بینجامد.
مسافرت امام هشتم بهایران و پیمودن آن حضرت تمام طول جغرافیایی مرز و بوم ایران از اهواز تا آخرین مرز خراسان و قرار گرفتنش در بحرانی ترین منطقهایران یعنی خراسان از تب حس ناسیونالیستی ایرانیان فروکاست و تا حد معقول تعدیل گردید.
این بود ملت حق پرست ایران در لحظه هولناک و سیاه و دشوار تاریخ علی (ع) را برگزید و اندک اندک به تشیع گروید و حساب اسلام را از حساب عرب جدا کرد و درحالیکه با عرب میجنگید به صراحت از اسلام دفاع میکرد و کوشش داشت شعرش ایرانی و زردشتی و... نباشد. بلکه شعرش اسلامی باشد. زیرا بخوبی میدانست که عرب با اسلام آنها را مغلوب کرده و باید خودش با همان حربه کوبیده شود. و لذا کشمکشهائی که با اعراب داشته هیچگاه به محیط اسلام و زبان عربی که زبان آنان شمرده میشد، سرایت ننمود. بهترین دلیل بر این مطلب آنست که متعصب ترین ایرانیان که اعراب آنان را شعوبیه میخواندند خدمتگزارترین مسلمانان به فرهنگ اسلامی و زبان عربی بودهاند. راستی اینست کهایرانیان بین تعصبهای نژادی عربی که به بهانه پیشگامی در اسلام یا به بهانههای دیگر ظاهر میشد و بین دین اسلام جدائی قائل شدند و هرگز یکی را بحساب دیگری نگذاشتند و درحالیکه از یکسو در مقابل اینگونه تعصبهای عامیانه سخت ایستادگی میکردند و از سوی دیگر در ترویج اسلام و تکمیل زبان عربی میکوشیدند.
و همچنین میبینیم اغلب نهضتها به اسلام تکیه داشتند و کسانی که براساس مذهب اسلام شعار دادند و نهضت خود را اعلام کردند پیروزی بیشتری بدست آوردند تا کسانیکه شعار اسلامی ندادند. از قیام ایرانیان به یاری خاندان پیامبر سکههائی بدست آمده که در شهرهای ایران ضرب شده و دارای شعار سیاسی بهاین مضمون است:
قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی بخاطر همین است بعد از آن هرچه استقلال سیاسی ایرانیان بیشتر میشد، اقبال آنها به معنویات و واقعیات اسلام بیشتر شده است طاهریان و آل بویه و دیگران که استقلال سیاسی داشتند هرگز بهاین فکر نیفتادند که از اسلام فاصله بگیرند و در طول تاریخ هرکس هم بهاین فکر افتاده سرانجام شکست خورده است.
بقول یکی از نویسندگان: در حقیقت از یمن قدوم مبارک حضرت رضا (ع) بود که بعد از ورود بهایران به فاصله چهار سال در 205 هجری بعد از دویست سال انقراض و اضمحلال دوباره دولت آمیخته بدین در این کشور تاسیس شد و حکومت طاهریان در خراسان بوجود آمد و استقلال از دست رفته ما پس از دو قرن پریشانی و سرگردانی دیگر بار اعاده و تجدید گردید و استقلال کشور ایران رهین وجود مبارک سلطان السلاطین علی بن موسی الرضا است که سلطنت فنا ناپذیرش ابدی و دائمی بوده و دربار عظمت مدار او برای همیشگی و دائم پایدار و برقرار خواهد بود. بدین لحاظ برای ما ایرانیان خواندن و دانستن چنین تاریخ از هر جهت لازم و ضروری است.
امام رضا (ع) پس از قرنها همچنان بر دلهای ایرانیان حکومت میکند.
این مظهر رحمت که مرقد مطهرش، افتخار جاویدان برای کشور ما است، در حقیقت نعمت و موهبت بسیار بزرگی است که خداوند مهربان گویا به مردم رنج دیده و ستم کشیدهایران بخاطر زحمات طاقت فرسائیکه در راه اسلام کشیدهاند، مرحمت فرموده است، تا پس از آنهمه ستم و آزار و جور بنیامیه و بنیعباس به زخمهای درونی آنها مرهمی علاج بخش و چاره ساز باشد.
آری این خواست خدا بود که امام رضا (ع) به خراسان سفر کند و آخرین سالهای عمر خود را در ایران باشد و در آنجا هم بدعوت حق لبیک گوید، جائیکه قبر شریفش در اندیش? ایرانیان شیعه که برای کسب فیض و دعا و تبرک به آنجا میآیند، سرنوشت دو گانه اش را بیداد میکند: یکی پاسداریش از استقلال کشور علوی ایران، و دیگری رهبریش را در نهضت معنوی اسلام، گوئی باب، معالم الطریق و نشانه است.
بدین ترتیب امام رضا (ع) بعد از وفات نیز به قول گوستادلوبون که درباره پیامبر میگوید: امروز هم پیغمبر امی از میان قبر خویش بر میلیونها نفوس حکومت میکنداز میان آرامگاهش پس از قرنها به خراسان و بلکه بر سرتاسر ایران قدرتمندانه حکومت میکند و حتی هنوز هم بطور عمیق یک قدرت محرک معنوی و یک نیروی کنترل کننده اجتماعی بزرگ بشمار میرود و به اصطلاح این زنده جاوید بیش از دوازده قرن به حساب ما، پس از مرگ جسمانیش همچنان امروز بر دلها حکومت مینماید و هنوز هم پرتو وجودش دلهای میلیونها انسان شیفته معنویت را بسوی خود میکشد و از هرجا و هر سو روی توجه و نیاز با هزاران امید با سوز و گداز راههای دور و دراز را میپیماید و به زیارتش میشتابد درحالیکه میدانیم یک رهبری صحیح و همه جانبه در ایران بویژه در این دوره انتقاد که با دگرگونی ارزشها روبرو هستیم با دشواریهای پیش بینی نکرده بسیاری روبرو خواهد گشت.
عصر برخورد تضادها و اندیشهها
و دیگر از ویژگیهای عصر امام، برخورد تضادها و افکار و اندیشهها بود. و در این دوره مسلمانان در علم و تمدن بالاترین مدارج و ترقی را طی میکردند و طبق دستور مامون علوم مختلف: هندسه، هیئت، ریاضی، فلسفه، و طب و دیگر رشتهها از یونانی و هندی به عربی ترجمه شده بود و دانشمندان بزرگ و پیشوایان ادیان و صاحبان افکار و آراء مختلف به حکم اینکه مرزها برداشته شده و کشورها زیر نفوذ اسلام درآمده بر مرکز خلافت کوچ کرده بودند مامون هم که به درک حقایق علمی علاقه نشان میداد، مقدم آنان را گرامی میداشت و با تشکیل جلسات بحث و مناظره وسیله برخورد آنان را فراهم میساخت و خود شخصا در انجمن های مهم علمی که برای بحث در موضوعات مختلف تشکیل مییافت، شرکت میکرد و چه بسا ریاست جلسات را نیز خود به عهده میگرفت.
اما اینکه مامون از این برنامه چه هدفی داشته است، مسئلهای است که بایستی با تجزیه و تحلیل کاملا عمیقانه و بیطرفانه از تاریخ حقیقت آن را پیدا کرد ولی بظاهر مامون اینگونه مناظرات را وسیله عمده در جستجوی حقیقت میشمرد.
البته در این شکی نیست که جدال و اختلاف و پراکندگی عقیده دنیا را پر از دانش کرد ولی برای امت اسلامی یک تاریخ فکری شگفت انگیز و پر بهرهای فراهم ساخت لیکن در این هم شکی نیست که باعث پیدایش اختلافات دامنه داری گردید و سرانجام به زیان مسلمانان تمام شد.
و همچنین در اثر برخورد اسلام با کیشها و فرهنگهای مختلف به خصوص فرهنگ یونانی، فرقهها و عقاید و افکار گوناگون پدید آمد و از این برخوردها هزاران مسائل نو بوجود آمد و همین باعث ایجاد شک و تردید در مبانی دینی و اخلاقی مسلمانان گردید و اگر در آن شرایط امام رضا (ع) در راس جلسات مناظره قرار نمی گرفت، عده زیادی از مسلمانان به خصوص ایرانیان به سبب حیرت و تردد به الحاد و زندقه کشانده میشدند ولی در آن شرایط حساس و بحرانی امام رضا (ع) بود که توانست با شرکت در مناظرات و مباحثات علمی جلو این انحرافات را بگیرد.
امام ضمن دفاع از تعالیم اسلام و پاسخگوئی به تمام سئوالات و اشکالات و شبهات تمام گروهها، تفوق علمی خود را در هر زمینه به اثبات میرساند و بطوریکه قاطبه علمای دنیای آن روز اعتراف داشتند که حضرت ثامن الحجج بزرگترین قهرمان علمی جهان است و هیچ دانشمندی قادر نیست با او احتجاج نماید، به خصوص مجالس بزرگ رسمی که صرف احتجاجات و مذاکرات علمی میشد، حضرت رضا (ع) در صدر آن قرار داشت و مامون خود شاهد و ناظر مناظرات و مباحثات بود و شخصا خود وی سئوالات را مطرح میکرد، از هر کس که سئوال میکرد برخی قادر نبودند پاسخ بگویند رو به امام میکرد و میگفت: ما اعلم احدا افضل من هذا الرجل علی وجه الارض هیچکس در روی زمین اعلم و داناتر از این شخصیت بزرگ نیست و لذا روی سخن به او میکرد و سئوالات علمی مینمود و از امام جوابهای محکم و قانع کننده میشنید.
امام (ع) بدینوسیله نه تنها مسلمانان را از شک و تردید درآورد و از ارتداد و تمایل به زندقه بازداشت بلکه بسیاری از زنادقه و طرفداران کفر و الحاد را مجذوب تعالیم عالیه اسلام نمود.
منبع: پایگاه مذهبی یا غربب
تنظیم برای تبیان: سمانه دولت آبادی