تبیان، دستیار زندگی
تشکیلات از دیدگاه استاد مطهری قسمت دوم: اصالت فرد یا اصالت اجتماع؟ رابطه تشکیلات واجتماع؛
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تشکیلات از دیدگاه استاد مطهری

(قسمت دوم)

شهید مطهری

در قسمت اول این نوشتار، «سازمان و تشکیلات صالح» را از نظر علامه شهید مرتضی مطهری بررسی کردیم و به این موضوع پرداختیم که: چرا تشکیلات منشأ اثر است؟

اصالت فرد یا اصالت اجتماع؟

با توجه به مباحثی که در رابطه با این مسأله وجود دارد و با نگاهی به آثار استاد و با توجه به اینکه جامعه ترکیبی از افراد است پرسش این است که جامعه چگونه ترکیبی است؟ و رابطه فرد با اجتماع چگونه رابطه ای است؟ می‏توان گفت درباره این موضوع چهارنظریه وجود دارد:

اول. ترکیب جامعه از افراد یک نوع ترکیب اعتباری است وجامعه وجود اصیل وعینی وحقیقی ندارد بلکه آنچه دارای اصالت است صرفاً افراد هستند که از به هم پیوستن آنها جامعه موجود می شود واین پیوستن وترکیب یک ترکیب حقیقی نیست که حاصل آن موجود جدیدی باشد، همچون ترکیب اکسیژن وهیدروژن که در اثر ترکیب حقیقی آن دو آب حاصل می شود که در نتیجه خاصیتی غیر از خواص مواد تشکیل دهنده خود دارد بلکه فقط یک ترکیب اعتباری است و نتیجه وحاصل جدیدی ندارد. (اصالت فرد )

دوم. جامعه دارای نوعی ترکیب صناعی است نه همچون مرکبات طبیعی وحقیقی که در عناصر مادی رخ می دهد که درآن ترکیب، مواد در اثر تأثیر وتأثر نسبت به یکدیگر ماده جدیدی را به وجود می آورد بلکه همچون ترکیب وبه هم پیوستگی قطعات واجزای یک ماشین که اجزاءدر عین اینکه هویت مستقل خود را حفظ می کنند دارای استقلال در اثر نیستند و در کنار هم یک ماشین را می سازند جامعه نیز دارای چنین ترکیبی است (این نیز به نوعی اصالت فردی است)

سوم. جامعه یک مرکب حقیقی وطبیعی است  نه به ترکیب بدنها وجسمها بلکه به ترکیب روحها واندیشه ها وعاطفه ها که حاصل این ترکیب هویت روحی جدیدی است به نام روح جمعی در این نوع ترکیب در اثر تأثیر وتأثر ارواح انسانی در یکدیگر یک هویت جدید به وجود می آید البته در این ترکیب اجزاءبه طور کامل هویت فردی خود را از دست نمی دهند وبه هیچ وجه کثرت تبدیل به وحدت نمی شود .(ازجهتی اصالت اجتماعی است واز جهتی اصالت فردی، چیزی بین این دوزیرا ترکیب، واقعی است ولی استقلال افراد از بین نمی رود)

چهارم. جامعه مرکب حقیقی است بالاتر از مرکبات طبیعی در مرکبات طبیعی اجزاء قبل از اینکه با هم ترکیب شوند دارای هویت وآثاری هستند ولی در این نظریه افراد انسان قبل از وجود اجتماعی هیچ هویت انسانی ندارند بلکه فقط یک حیوان هستند که مستعد پذیرش روح جمعی می باشندوهر چه از انسانیت وجود دارد روح جمعی است وبس(اصالت اجتماع محض)

آن چه در بالا به طور خلاصه آورده شد در برخی از آثار استاد مطهری همچون فلسفه تاریخ وجامعه وتاریخ  به صورت مفصل موجود است

اما نظریه ای را که استاد به عنوان مختار خود می پذیرد نظریه سوم است واین نظریه را مورد تأیید قرآن معرفی می کنند.

«آیات کریمه قرآن نظریه سوم راتأیید می کند... قرآن برای امتها (جامعه ها) سرنوشت مشترک، نامه عمل مشترک، فهم وشعور ،عمل، طاعت وعصیان قائل است بدیهی است که امت اگر وجود عینی نداشته باشد سرنوشت وفهم وشعور وطاعت وعصیان معنی ندارد اینها دلیل است بر اینکه قرآن به نوعی حیات قائل است که حیات جمعی واجتماعی است حیات جمعی صرفاً یک تشبیه وتمثیل نیست یک حقیقت است همچنان که مرگ جمعی نیز یک حقیقت است در سوره اعراف آیه 34 می فرماید:

و لکل أمه أجل فاذا جاءأجلهم لایستأخرون ساعه ولا یستقدمون

هر امتی مدت وپایانی دارد، مرگی دارد،پس آنگاه که پایان کارشان فرا رسد ساعتی عقب تر یا جلوتر نمی افتد» (4)

رابطه تشکیلات واجتماع

حال که نظر استاد را در رابطه با چیستی وهویت جامعه دریافتیم باید ببینیم که میان جامعه وتشکیلات چه پیوندی است تا از این طریق بتوانیم نتیجه این نظریه را در رابطه با تشکیلات در یابیم و به مدد آن بفهمیم که احتمالاً نظر استاد در رابطه با تشکیلات چه بوده است هنگامی که با دقت به یک تشکیلات نظر می کنیم عناصر مشترک زیادی بین یک تشکیلات و اجتماع می بینیم که مهم ترین و اساسی ترین این عناصر عبارتند از:

1-اجتماع افرادانسان

2-ترکیب روحی آنها با یکدیگر

لذا می‏توان گفت که یک تشکیلات هر چند که به خودی خود جزئی از اجزای اجتماع است امایک  تشکیلات جزء شبیه به کل است نه جزئی که خود دارای ماهیت مستقل از کل است در حقیقت یک تشکیلات نماینده کل یک اجتماع است.

با روشن شدن ارتباط میان تشکیلات واجتماع به درستی می‏توان منظور استاد مطهری را از نسبت دادن  وصف صلاح وفساد به یک تشکیلات وسازمان(به قسمت اول مقاله رجوع شود ) درک نمود.

بدیهی است اگر ایشان برای تشکیلات اصالتی مستقل از افراد تشکیل دهنده آن قائل نبود دادن چنین اوصافی وعقیده به تأثیری اینچنین عمیق منطقی نمی نمود.


نویسنده: میثم کریمانی، گروه حوزه علمیه تبیان