تلویزیون سینما زده،جنسی می شود!
بخش ارتباطات- در مطالب قبلی که از همین بخش تقدیمتان شد هشدارهای بسیاری درباره استحاله فرهنگی در صدا وسیما و ملبس شدن تلویزیون به صفات سینمای ما که اکنون انحراف آشکاری را نسبت به آرمان های انقلاب گرفته است و ویژگی های سبک فیلم فارسی دوره طاغوت را دارد، داده شده است. و اکنون این دگر دیسی وارد مرحله جدیدی می شود.
رسانه های دیداری شنیداری کشور ما از جمله سینما و تلویزیون در مقابل همین رسانه ها در غرب از عمر کمتر و شرایط خاص تری برخوردار است. رسانه ایرانی با ارزش های اصیل خود حدود سی سال است که پا به عرصه وجود گذاشته و از دوران کودکی در حال قدم گذاشتند در وادی نوجوانی است، این وادی مرحله سخت و حساسی از عمر آن خواهد بود
اما متاسفانه کودک ما در حال دگردیسی نرم پا به این عرصه می گذارد و الگوهای غرب و موجبیت تکنیک توانسته او را تا جایی که قادر بوده تابعی از فرهنگ دهکده جهانی کند و کسانی هم که مخالف این فرهنگ بوده اند یا به سکوت وادار کرده یا مصلحت اندیشی و فعالیت های اندک و محتاطانه.
سینمای ما مدت مدیدی است تحت تاثیر فرهنگ غرب و امپریالیسم جهانی قرار گرفته و به ارزش های نیاکان خود فیلم های فارسی، در حال برگشت می باشد و اکنون مخصوصا از دهه 70 در حال فاصله گرفتن از ارزش های انقلاب می باشد، متاسفانه این رویکرد در دهه 80 به تدریج و نرمی در حال نفوذ در فرهنگ و ارزش های صداوسیما است.
البته تلویزیون در راستای عادی سازی اینگونه ضد ارزش ها و تغییر ذائقه مخاطبان تنها نبوده و علاوه بر سینما از یار جدید خود که همان شبکه پخش خانگی می باشد یاری می گیرد؛ سکوت مسئولین و یا غفلت آنها در این راستا بسیار تعجب برانگیز است که محصول هر دو گونه ی این برخوردها، آسیب پذیری بدنه فرهنگی مان می باشد
رسانه ملی در بین رسانه ها از جایگاه بالا و حساسی برخوردار است این اهمیت هم به دلیل ضریب بالای مخاطبان این رسانه می باشد و هم به دلیل ویژگی خاص تکنولوژیکش که از جامعیت خاصی نسبت به سایر نمونه ها برخوردار است و این ویژگی ها از جمله ارائه توامان تصویر، صدا، جلوه های ویژه و..... باعث می گردد تلویزیون از بیشترین تاثیر و نفوذ در مردم برخوردار باشد. این اهمیت باعث می شود که ما کمی دقیق تر به روند تغییر در ارزش های نظر داشته باشیم.
روند سینما زده شدن تلویزیون از زمانی سرعت بیشتری به خود گرفت که مخاطبان ما در سیطره سینمای مبتذل گونه ما و شبکه های ماهواره ای چون فارسی وان در حال تغییر ذائقه قرار گرفتند و بعد از عادی شدن برخی ارزش های غربی نسبت بدان متمایل شدند. حال رسانه ملی باید برای از دست ندادن مخاطب کمی به سمت عرفی شدن تمایل پیدا کند؛ در جای دیگر نمایش فیلم های سینمایی و تبلیغ آنان با همه این تناقض فرهنگی بین الگوهای این دو رسانه در تلویزیون در تمام وجوه این روند را سرعت بخشید.
آسیب هایی که ما در تلویزیون شاهد آن می باشیم را به طول کل در ابتذال تصویری، کلامی، رفتاری و موسیقیایی می توان تقسیم بندی نمود ابتذال هایی که سالها قبل از این یکی از عناصر ثابت فیلم های سینمایی شده اند و حال راهی به رسانه ملی باز کرده اند و اگر هم اکنون از شیوع آنان جلوگیری نشود سالهای بعد شاهد فیلم فارسی های تلویزیونی خواهیم بود.
ما تا اکنون شاهد ابتذال های به طور جداگانه و گاهی توامان بودیم ابتذال تصویری چون نمایش حجاب خارج از حدود ارزش ها، استفاده از پوشش و آرایش نامناسب توسط بازیگران و مجری ها، حرکات موزون توسط آقایان؛ ابتذال کلامی چون استفاده از الفاظ زشت، تمسخر، دیالوگ های شبه جنسی و تیکه کلام های سخیف؛ ابتذال رفتاری شامل نمایش و ترویج روابط نادرست میان زن و مرد و ابتذال موسیقیایی شامل استفاده از آهنگ های شبه ناک اما آنچه این آسیب ها در راستای شکل جدیدی به خود گرفته اند نیل به سوی ابتذال های شبه جنسی و در وهله بعد جنسی می باشد. البته نباید خرده گرفت که اکنون چنین چیزی بله صورت آشکار در رسانه ملی مشاهده نمی شود زیرا این روند مناسب با فضای کنونی رسانه و به صورت خیلی نرم می باشد و اگر اکنون جلوی آن گرفته نشود در آینده دچار نمایی هایی چون سینما در قاب تلویزیون خواهیم بود.
خیلی از این موارد تا قبل از این توسط بسیاری از اقشار مورد خرده واقع میشد اما حال عادی سازی شده و عادت هم گورستان معنایی می باشد.
هم اکنون همه ابتذال های نام برده شده در راستای ایجاد جذابیت های جنسی در سیما و همان مفهوم سکس پنهان قرار گرفته است. استفاده از جذابیت های بصری مجازی چون پوشش های رنگی و جذاب توسط بانوان و آرایش های غیر متداول توسط این قشر و همینطور جنس مذکر و در ادامه استفاده از حرکاتی شبه موزون به همراه موسیقی که این دو ابتذال اخیر را به وفور هم در فیلم و سریال ها و هم در سایر برنامه ها می توان مشاهده نمود اما آنچه که در حال بیش از پیش در این راستا در حال شکل گیری و شیوع می باشد مسائل پیرامون دو ابتذال کلامی و رفتاری است. در سریال ها به ویژه مجموعه های طنز این موارد بسیار دیده می شود هم اکنون در سریال درحال پخش خوش نشین ها استفاده از دیالوگ های شبه جنسی و تداعی کننده موارد جنسی بسیار به چشم می خورد، شاید روزی اگر در مجموعه های طنز ساخته مهران مدیری و رضا عطاران از بروز سطوح اولیه اصطلاحات و گفتارهای نامتعارف جلوگیری می شد هم اکنون درچنین سطحی ما شاهد این موارد نبودیم و اگر درهم اکنون جلوگیری نشود سالها بعد چنین جمله ای در رابطه با سریال خوش نشین ها تکرار خواهد شد. و در ادامه ابتذال های کلامی ابتذال رفتاری نیز در حال گسترش می باشد که ترویج روابط خارج از چهارچوب و نامشروع میان دختران و پسران جوان در سریال ها و نگاه جنسیتی و بی قید دو جنس مخالف به یکدیگر برون از نگاه انسانگرا در جامعه از نمونه های بارز آن می باشد.
سینمای ما مدت مدیدی است تحت تاثیر فرهنگ غرب و امپریالیسم جهانی قرار گرفته و به ارزش های نیاکان خود فیلم های فارسی، در حال برگشت می باشد و اکنون مخصوصا از دهه 70 در حال فاصله گرفتن از ارزش های انقلاب می باشد، متاسفانه این رویکرد در دهه 80 به تدریج و نرمی در حال نفوذ در فرهنگ و ارزش های صداوسیما است
البته تلویزیون در راستای عادی سازی اینگونه ضد ارزش ها و تغییر ذائقه مخاطبان تنها نبوده و علاوه بر سینما از یار جدید خود که همان شبکه پخش خانگی می باشد یاری می گیرد؛ سکوت مسئولین و یا غفلت آنها در این راستا بسیار تعجب برانگیز است که محصول هر دو گونه ی این برخوردها، آسیب پذیری بدنه فرهنگی مان می باشد. توجه به این موارد نیازمند بینش عمیق، آرمانگرا و آینده نگر می باشد و الا خیلی از این موارد در سطوح عادی و اولیه هستند ولی خود زمینه ساز آینده ای با انحراف از آرمان های امام برای صداو سیما می باشد.
هم اکنون خودآگاه یا ناخودآگاه، رسانه ملی در مرحله ورود به استفاده از سکس پنهان در برنامه های خود می باشد و این مراحل اولیه در صورت عدم جلوگیری بعد ها مشکلات فراوانی را به دنبال خواهد داشت.
آخر کلام:
موجبیت تکنیک و به تبع درگیر جذابیت کاذب شدن از مواردی است که اکنون تلویزیون سینما زده ی ما را درگیر آسیب های فرهنگی و ضد ارزش ها کرده است و تا ما غریزه را مبنای مبانی و مولفه های برنامه سازی خود چون تصویر ، محتوا و موسیقی و... مطابق فرهنگ جهانی هنر و ارتباطات قرار دهیم واز فطرت به عنوان برگ برنده خود در این راستا سود نجوییم و ان را مبنای نگاه و کار رسانه ایمان نکنیم وضع همین خواهد بود و راه رسیدن به رسانه دینی سخت تر خواهد شد. هم اکنون در راستای گسترش یافتن معنویت و بصیرت در جامعه ایران صداوسیما باید دانشگاهی برای سرعت بخشی به این اوج زیبا در کشور به خصوص در قشر جوان باشد نه به عنوان یک مانع و سرعت گیر. باید ذائقه مخاطب را در نیل به معنویت شکل داد و تقویت کرد نه درگیر مقتضیات زمان و ذائقه سوزی او شد کاری که رسانه ملی هم اکنون درگیر ان می باشد؛ روند جذابیت کاذب به کارگرفته شده در برنامه های سیما و فرهنگ انقلاب دارای تناقض می باشد و گویا پیام 16آذرماه سال 88 مقام معظم رهبری هنوز به طور همه جانبه سند راه صداو سیما قرار نگرفته است که" برجستگیها و نقاط قوّت کنونی صداوسیما در کنار کمبودها و نقاط ضعف آن باید پیوسته در برابر چشم جنابعالی و دیگر مدیران آن سازمان و در معرض ملاحظه و مقایسه قرار گیرد و همت بر روند نقص زدائی، به هیچ رو کاهش و سستی نیابد. سفارش اساسی اینجانب نزدیک کردن و رساندن این رسانه ی فرهنگ ساز، به طراز رسانه ای است که دین وَ اخلاق وَ امید وَ آگاهی، بارزترین نمود آن باشد و رفتار اجتماعی مخاطبان و نیز نهاد حساس و مهمی چون خانواده بر اساس آن شکل گیرد و هنر و شیوه های گوناگون حرفه ای و آزموده شده یا نوپدید، یکسره در خدمت رشد این شاخصها در آید." و حال جای این سوال باقی است که آیا هنر و جذابیت در آثار هنری رسانه ملی در خدمت رشد دین و اخلاق می باشد؟
عطاالله باباپور
گروه جامعه و ارتباطات