کلیدی ترین نکته در آیات غدیر
(غدیر در قرآن - قسمت اول)
داستان غدیر را کمتر کسی است که نشنیده باشد. آن روز که پیامبر والا مقام اسلام (صلی الله علیه و آله) به فرمان خدا1 مردم را در غدیر خم جمع کرد. دست علی (علیه السلام) را گرفت و در ضمن خطبه ای اعلام کرد: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ.2جملـه گفتنــد از طریق مهتری |
تـو بــه مـا از نفس ما اولی تری |
گفت هر کس را منم مولای او |
پـس علـی مولـای او بـاشد نکو |
حیــدر از فــرمــان ربّ کــاینات |
شد ولی بر مؤمنین و مؤمنات 3 |
پس از این اعلام عمومی آیه نازل شد الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْ دینِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دیناً(مائده/3)؛ امروز کفر پیشگان از دین شما نا امید شدند بنابراین دیگر از آنها نترسید و از من بترسید. امروز [با تعیین ولی امر و متولی] دینتان را براى شما كامل و نعمتم را بر شما تمام كردم و اسلام [این چنینی] را به عنوان دین برایتان پسندیدم.
اما وضعیت قرار گرفتن این کلمات الهی در قرآن کریم به گونه ایست که باعث بحث و اختلاف نظر جدی بین مفسرین قرآن شده است. هر چند در برخی از این تفاسیر نباید نقش تمایلات مذهبی و تعصبات عقیدتی را نادیده گرفت.
به هر حال در مقابل آن معنایی که در ابتدا نقل کردیم، عده ای که به ولایت امری و امامت علی(علیه السلام) اعتقادی ندارند آیه را به گونه ای تفسیر کردند که آسیبی به باورهایشان وارد نشود. آنان در تفاسیر خود تلاش کرده اند که آیه را بی ارتباط با جریان غدیر خم نشان دهند و در نهایت بگویند که این آیه هیچ دلالتی بر ولایت و جانشینی آن حضرت ندارد و چنین برداشتی از ادعاهای باطل(!) شیعه است.4
ما در این مقاله برآنیم تا به کمک کلیدی ترین بخش آیه تفسیرهای مخالف را به چالش کشیده و با خود آیه ثابت کنیم که تنها تفسیر درست همان اثبات ولایت امری امیرالمومنین علی(علیه السلام) است و هر تفسیری به غیر از آن ادعایی است مردود و باطل.
آن شاخص و نکته کلیدی، این قسمت از آیه است که می فرماید: «الْیَوْمَ یَئسَ الَّذِینَ كَفَرُواْ مِن دِینِكُم». این فراز به مانند سنگ محکی طلا را از بدل جدا می کند؛ به این صورت که اگر تفسیری توانست معنای این جمله را حفظ کند و با آن هماهنگ باشد تفسیری است درست و اگر نتوانست حق آن را ادا کند و معنای آن را ضایع کرد قطعا باطل است
ریشه اختلاف نظرها
ریشه اختلاف نظر مفسرین کلمه «الیوم» است. تلاش آنها در تلاشند تا روشن کنند که «الیوم» کدام روز است؟ این که روشن شد، معنای آیه نیز واضح شده و دیگر جای شک و شبهه ای باقی نمی ماند. همه اهل فن می دانند که پاسخ مستدل به این سوال، کلید تفسیر آیه است.
مشهور ترین پاسخها به این سوال
در پاسخ به این سوال مفسران اظهار نظرهایی کرده اند که بطلان برخی از این نظرات بسیار روشن است مانند اینکه گفته اند منظور از «الیوم» روز مبعث (27 رجب 13سال قبل از هجرت) است و برخی دیگر آن را روز فتح مکه (20 رمضان سال 8 هجرت) دانسته اند.
این دو جواب مردودند زیرا چگونه ممکن است دینی که هنوز ابتدای ظهور آن است و یا هنوز دو سال مانده به تکمیل کتابش روز اکمال آن فرا رسد؟!
دو نظر دیگر هم وجود دارد که هر دو مشهورند و پرطرفدار. یکی روز عرفه (9 ذی الحجه سال 10 هجرت) و دیگری روز اعلام ولایت امری علی علیه السلام (18 ذی الحجه سال 10 هجرت).
آنان که «الیوم» را روز عرفه می دانند؛ می گویند: در روز عرفه این چند حکمی هم که در آیه آمده نازل شد و با تکمیل شدن احکام الهی ندا آمد که الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْ دینِكُمْ ... وَ رَضیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دیناً لذا این بخش از آیه را مرتبط با قبل و بعد آن دانسته و معتقدند که همگی مربوط به یک جریانند. 5
این مهمترین تفسیری است که حامیان سقیفه آن را قبول دارند زیرا ردی از جریان غدیر در آن به چشم نمی خورد.
اما عده ای که «الیوم» را روز اعلام ولایت امری علی(علیه السلام) در غدیر خم تفسیر می کنند این بخش را بیگانه از قبل و بعدش دانسته و آن را به اصطلاح جمله معترضه ای می دانند که در بین چند حکم فقهی قرار گرفته است. 6
اکنون نوبت آن رسیده تا با دقتی بیشتر در خود آیه شاهد داوری قرآن بین این دو تفسیر باشیم.
شاخص، در خود آیه
در متن آیه قسمتی وجود دارد که اهمیت ویژه اش در شاخص بودن آن است. شاخصی که به کمک آن می توان با خیالی راحت کلام حق را از باطل جدا کرد. ما نام این شاخص را گذاشته ایم «کلیدی ترین نکته در آیات غدیر».
دست آخر کفار به این حقیقت اعتراف کردند که هیچ دین و مکتبی با زور و فشار از بین نمی رود؛ آنچه که مایه تضعیف، تحریف و نهایتا نابودی یک آیین می شود نبود یک متولی و سرپرستی عالم و شایسته برای آن است.
این حقیقت یک روزنه امیدواری را در دل آنها باقی گذاشت و آن وفات پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود. این تنها چیزی بود که آنان را به هدفشان امیدوار می کرد
کلیدی ترین نکته در آیات غدیر
آن شاخص و نکته کلیدی، این قسمت از آیه است که می فرماید: «الْیَوْمَ یَئسَ الَّذِینَ كَفَرُواْ مِن دِینِكُم». این فراز به مانند سنگ محکی طلا را از بدل جدا می کند؛ به این صورت که اگر تفسیری توانست معنای این جمله را حفظ کند و با آن هماهنگ باشد تفسیری است درست و اگر نتوانست حق آن را ادا کند و معنای آن را ضایع کرد قطعا باطل است.
چکیده سخن علامه طباطبایی(ره) در این باره:
جمله مورد بحث دلالت مىكند بر این كه كفار قبل آن روز كه این آیه نازل شد امید داشتند كه بتوانند اسلام را از هر طریقى كه شده از بین ببرند و این خطر آن قدر زیاد بوده كه جا داشته مؤمنین از وقوع چنین خطرى بترسند. آیات 109/بقره و 69/آل عمران از وجود آن خطر خبر مىداد. این را هم می دانیم که تمام دشمنی کفار با مسلمانان از جهت دین آنها بود زیرا آن چیزی که مورد نفرت و انزجار آنان بود دین مسلمانان بود نه خود آنها. از این رو پیوسته در تلاش بودند تا نور خدا را خاموش سازند، و اركان شرك را تحكیم بخشند.(صف/9)
به این منظور از هر راه ممکن نظیر تخریب شخصیت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) با ساحر و مجنون خواندن او، تطمیع، ارعاب، آزار و اذیت ایجاد شبهه و تردید توسط منافقین و حتی استفاده از قدرت نظامی برای نابودی اصل اسلام وارد شدند؛ اما هیچ یک از این کارها سودی نبخشید و برعکس روز به روز بر شکوه و عظمت اسلام افزوده شد.
آن شاخص و نکته کلیدی، این قسمت از آیه است که می فرماید: «الْیَوْمَ یَئسَ الَّذِینَ كَفَرُواْ مِن دِینِكُم». این فراز به مانند سنگ محکی طلا را از بدل جدا می کند؛ به این صورت که اگر تفسیری توانست معنای این جمله را حفظ کند و با آن هماهنگ باشد تفسیری است درست و اگر نتوانست حق آن را ادا کند و معنای آن را ضایع کرد قطعا باطل است
دست آخر کفار به این حقیقت اعتراف کردند که هیچ دین و مکتبی با زور و فشار از بین نمی رود؛ آنچه که مایه تضعیف، تحریف و نهایتا نابودی یک آیین می شود نبود یک متولی و سرپرستی عالم و شایسته برای آن است.
این حقیقت یک روزنه امیدواری را در دل آنها باقی گذاشت و آن وفات پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود. این تنها چیزی بود که آنان را به هدفشان امیدوار می کرد. آنها که حکومت دینى را نوعی سلطنت و پادشاهى مىپنداشتند گمانشان این بود که این رهبر هم مانند سایر سلاطین اگر بمیرد یا كشته شود اثرش منقطع و یاد و نامش از دلها مىرود؛ فرزند پسری هم ندارد تا مانند سلاطین جاى او را بگیرد و کارش را ادامه دهد. در نتیجه با مرگ او دین او نیز خواهد مرد.
خلاصه اینكه تمام یأس كفار باید به خاطر علتى باشد كه عقل و نقل صحیح آن را تنها عامل ناامیدى كفار بداند و آن این است كه خداى سبحان براى این دین كسى را نصب كند كه قائم مقام رسول خدا(صلی الله علیه و آله) باشد و در حفظ دین و تدبیر امر آن و ارشاد امت كار خود آن جناب را انجام دهد، به گونه ای که این روزنه امید کفار هم کور شده و آنها براى همیشه از ضربه زدن به اسلام مأیوس شوند. 8
در قسمت بعد به تکمیل این سخن می پردازیم؛ سپس به کمک آن، مشهورترین نظر مخالف را نقد می کنیم.
نوشته امید پیشگر- گروه دین و اندیشه تبیان
1- یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّك ... مائده/67
2- الكافی، ج 1، ص 42
3- مظهر العجائب، عطار نیشابوری
4- أصول مذهب الشعیة الإمامیة الإثنی عشریة عرض و نقد، ج1، ص346
5- الجامع لأحكام القرآن (قرطبی)، ج 6، ص 48 - تفسیر القرآن العظیم (ابن كثیر)، ج 3، ص 11 - مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج 11، ص 283
6- المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 163
7- روایاتی شان نزول سوره کوثر به این حقیقت اشاره دارند.
8- المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 174- 176