تبیان، دستیار زندگی
کودکی برای نجات خواهر جان باخت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درسی بزرگ از یک کودک!

آزمایش قند خون

سالها پیش زمانی که به عنوان داوطلب در بیمارستان استانفورد مشغول کار بودم با دختری به نام لیزا آشنا شدم که از بیماری جدی و نادری رنج می‌برد.

ظاهرا تنها شانس بهبودی او گرفتن خون از برادر پنج ساله خود بود که او نیز قبلا مبتلا به این بیماری بود و به طرز معجزه آسایی نجات یافته بود و هنوز نیاز به مراقبت پزشکی داشت.

پزشک معالج وضعیت بیماری خواهرش را توضیح داد و پرسید آیا برای بهبودی خواهرت مایل به اهدای خون هستی؟؟

برادر خردسال اندکی تردید کرد و ....

سپس نفس عمیقی کشید و گفت : بله من اینکار را برای نجات لیزا انجام خواهم داد.

در طول انتقال خون کنار تخت لیزا روی تختی دراز کشیده بود و مثل تمامی انسانها که با مشاهده اینکه رنگ به چهره خواهرش باز می‌گشت خوشحال بود و لبخند می‌زد.

سپس رنگ چهره‌اش پریده و بی‌حال شده و لبخند بر لبانش خشکید.

نگاهی به دکتر انداخته و با صدای لرزانی گفت: آیا می‌توانم زودتر بمیرم؟!

پسر خردسال به خاطر سن کمش، توضیحات دکتر معالج را اشتباه فهمیده بود و تصور می‌کرد باید تمام خونش را به خواهرش بدهد، و با شجاعت خود را آماده مرگ کرده بود!


باشگاه کاربران تبیان - ارسالی از baharnarenj